1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

در انتخابات تقلب شد یا نشد؟

۱۳۸۹ مرداد ۱۳, چهارشنبه

با گذشت بیش از چهارده ماه از انتخابات ریاست‌جهوری در ایران، بحث درباره‌ی وقایع و اتفاقات و پیامدهای ناشی از این واقعه‌ی سیاسی، همچنان داغ است. در "دریچه‌"ی امروز نگاهی داریم به نوشته‌های وبلاگ‌نویسان در این‌باره:

https://p.dw.com/p/Ob59

با گذشت بیش از چهارده ماه از انتخابات ریاست‌جهوری مناقشه‌برانگیز ایران، بحث درباره‌ی وقایع و اتفاقات و تبعات ناشی از این واقعه‌ی سیاسی جنجال‌برانگیز سال گذشته، همچنان داغ و درصدر اخبار است. وبلاگ‌نویس‌های ایرانی، از همان روزهای فعالیت‌های انتخاباتی، به عنوان یکی از بازوهای اصلی روزنامه‌نگاری شهروندی، نقش به‌سزایی در پوشش اخبار و تقسیم مشاهدات شخصی خود از وقایع داشتند. چهارده ماه بعد از انتخابات، هنوز هم بخش قابل توجهی از نوشته‌های وبلاگ‌نویس‌های ایرانی مربوط به انتخابات و وقایع پس از آن است. حال عده‌ای از وبلاگ‌نویسان ایرانی تلاش می‌کنند زوایای دیگری از آنچه گذشت را بررسی و تحلیل کنند. در هفته‌ای که گذشت، بحث داغی در وبلاگستان فارسی درباره‌ی احتمال تقلب در انتخابات درگرفت که سردمدارانش کاوه لاجوردی نویسنده‌ی وبلاگ نوشت:« به نظرِ‌من اینکه آقای میرحسین موسوی همان شبِ بیست‌ودومِ هشتادوهشت در کنفرانسی مطبوعاتی گفت که برنده‌ی قطعی‌ِ انتخاباتاست کارِ بسیار بدی بود. آقای موسوی بر پایه‌ی کدام اطلاعات این را گفت؟ رأی‌ها را شمرده بودند؟ این کارِ ایشان، مثلِ انتشارِ بیانیه‌‌های اولیه‌شان، دعوت به شورش بود. به نظرِ‌من هیچ شهروندِ مسؤولیت‌شناسی چنین نمی‌کند. یا دست‌کم وقتی هنوز همه‌ی راه‌های قانونی را امتحان نکرده چنین نمی‌کند.»

نویسنده‌ی "نسخه‌ی قابل انتشار"، در یادداشت خود به انتقاد از دلایلی که طرفداران جنبش سبز برای صحت ادعای تقلب ارائه می‌کنند پرداخت و نوشت که به نظرش دلایلی مثل پلیسی‌شدن فضا ی دستگیری‌های گسترده می‌تواند نشان نگرانی جمهوری اسلامی از احتمال انقلاب مخملی باشد و نه لزوماً سعی در پیشگیری و مهار اعتراضات طرفداران جنبش سبز.


بهمن دارالشفایی در "آق بهمن" در پاسخ به انتقاد نویسنده‌ی "نسخه‌ی قابل انتشار" مجموعه دلایلی مثل سابقه تقلب‌های پیشین جمهوری اسلامی در انتخابات، حمله لباس شخصی‌ها به ستاد قیطریه، نتایج نظرسنجی‌های پیش از انتخابات، عدم حضور خبرنگاران و نماینده‌های نامزدهای انتخاباتی در اتاق تجمیع و بیرون کردن یا راه ندادن ناظران کروبی و موسوی در حوزه‌های رای‌گیری اشاره می‌کند و نتیجه می‌گیرد که با توجه به همه‌ی این شواهد و نقض قانون انتخابات از سوی شورای نگهبان، در انتخابت تقلب رخ داده و تقاضای ابطال انتخابات از سوی موسوی معقول بوده‌است. در بخش نظرخواهی وبلاگ «نسخه‌ی قابل انتشار» نیز عده‌ای هم‌عقیده با «آق بهمن» استدلال‌های نویسنده را نقد می‌کنند. یکی از کامنت‌گذارها می‌نویسد:« حكم دستگیری اعضای ستاد میرحسین روز نوزده، بیست و بیست و یک خرداد صادر شده و روز بیست ود وم اجرا شده. اگر این دستگیری‌ها در واكنش به انقلاب مخملین كه با اعلام پیروزی میرحسین قرار بوده آغاز شود، صادر شده پس چرا صدور حكم به قبل از روز انتخابات بر می‌گردد؟ این هم كه احكام پیش از انتخابات صادر شده هم مورد ادعای دستگیرشدگان بود و هم در مصاحبه مجله پنجره با یكی از مسئولان اطلاعات مورد تایید قرار گرفت. ‏ابهام سوم این است كه مدام گفته می شود چرا میرحسین از راه قانونی وارد نشد. فراموش نكنیم كه میرحسین همزمان با بیانیه‌هایش از همان فردای انتخابات به شورای نگهبان نیز شكایت كرد ولی ابتدا شورای نگهبان دریافت هرگونه شكایتی را منكر شد. وقتی میرحسین تصویر نامه شكایت خود را منتشر كرد آقای كدخدایی با تلوزیون مصاحبه كرد و گفت هیچ شكایت مستندی دریافت نشده. چرا وقتی به میرحسین ایراد گرفته می شود كه منتظر جواب شورای نگهبان نشده، متقابلا از شورای نگهبان پرسیده نمی‌شود كه چرا بلافاصله پس از دریافت شكایت بدون آنكه بررسی های لازم را انجام دهد اعلام كرده كه شكایت ها مستند نیست؟»‏


محمود بوتراب، در نظری زیر یادداشت کاوه لاجوردی در رد استدلال آنانی که به نتایج نظرسنجی‌های قبل از انتخابات به عنوان دلیل تقلب اشاره می‌کنند می‌گوید: «ما ایرانی ها اصولا با نظرسنجی راحت نیستیم. شاید به این خاطر که کلا نظرسنجی پدیده‌ی جاافتاده‌ای در جامعه ما نیست. ما همیشه این ترس را داریم که از اطلاعات نظرسنجی بعدتر علیه خودمان استفاده شود. در مورد موضوع خاص انتخابات ریاست جمهوری مسئله‌ای دیگری هم وجود دارد که نتایج نظرسنجی را زیر سئوال می برد. و آن هم هراس همیشگی مردم از دولت مستقر است. در ایران چیزی به نام حقوق شهروندی و حق آزادی بیان و... به رسمیت شناخته نشده. به همین خاطر من کاملا حق دارم که از دولت مستقر بترسم... به همین دلیل خیلی محتمل است که وقتی یک نهاد دولتی یا غیر دولتی و کلا غریبه از من سئوالی در مورد حکومت بکند، نظر واقعی‌ام رو پنهان کنم.»

ازسوی دیگر، نویسنده‌ی وبلاگ "آق بهمن" در وبلاگ خود، مطلب دیگری را که می‌گوید یکی از دوستانش آن را نوشته است، در نقد نویسنده‌ی "نسخه‌ی قابل انتشار" منتشر کرد. نویسنده مطلب در نقد لاجوردی می‌نویسد:« حکومت، با دو اعلام پیروزی زود هنگام مواجه بود، یکی از سوی رییس جمهور وقت (یعنی خود حکومت؟!) و دیگری از سوی رقیب. خوب، به نظر آقای لاجوردی حکومت چگونه ترجیح داد که فکر کند قرار است رقیب، انقلاب مخملی کند و نه این که فکر کند رییس جمهور قرار است تقلبی یا کودتایی کند؟» نویسنده مطلب معتقد است ادعای پیروزی بر اساس شواهد است و نه بر اساس اعلام نتایج، چون ادعاست. شواهد موجود همه حکایت از پیروزی میرحسین موسوی داشت.»

پیشتر، لاجوردی در مطلبی مفصل‎‌تر که در دفاع از نظرش نوشته بود تاکید کرده بود که حتا با مسلم بودن وقوع تقلب که او در این باب ملاحظات جدی دارد،نمی‌توان نتیجه گرفت که آقای موسوی برنده انتخابات بوده‌است. او در چنین حالتی ذکر جمله‌ی "برنده‌ی قطعی انتخابات این‌جانب هستم" از سوی میرحسین موسوی را اقدامی غیرمسولانه خوانده بود. نویسنده مهمان وبلاگ "آق بهمن" در پاسخ یادآوری می‌کند که سه تن از نامزدهای انتخابات، یعنی همه‌ی نامزدها جز آنکه پیروز انتخابات اعلام شد، به نتایج معترض بودند و ادعای تقلب کردند و به نویسنده‌ی "نسخه‌ی پیش از انتشار" انتقاد می‌کند که چرا اعتراض آنها را مدنظر قرار نمی‌دهد و فقط به میرحسین موسوی و اعلام زودهنگام وی خرده می‌گیرد. نویسنده مطلب خود را با تاکید بر لزوم نقد تمام می‌کند و می‌نویسد:« نقد کردن موسوی بسیار خوب است. کلاً نقد کردن بسیار خوب است حالا از هر کسی که می‌خواهد باشد و نقد هم قرار است تند و نابود کننده باشد و نه به آن اصطلاح ... رایج "سازنده". منتها این که در یک واقعه مشخص، عملکرد یک طرف را که در قدرت نیست از زمینه‌اش منتزع کنیم و او را به بی‌اخلاقی محکوم کنیم و مشابه‌های پررنگش را در اعمال طرف‌های دیگر که در قدرت هستند نبینیم و در واقع نادیده بگیریم، ممکن است "نقد اخلاقی"، یعنی نقدی در حوزه اخلاق باشد، اما مسلماً نقدی "اخلاقی" یعنی نقدی که در آن اخلاق رعایت شده نیست!»

بحث میان موافقان و مخالفان هردو دیدگاه، هنوز با شور و حرارت در گوگل‌ریدر و بخش نظرخواهی وبلاگ‌ها ادامه دارد، شاید همان‌طور که نویسنده‌ی "نسخه‌ی قابل انتشار" می‌نویسد، وقایع تاریخی را باید سال‌ها بعد پس از وقوعشان تحلیل کرد.

فرناز سیفی
تحریریه: یلدا کیانی