1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

دلایل سکوت آذربایجان

۱۳۸۸ خرداد ۳۱, یکشنبه

حسن شریعتمداری در نامه‌ی سرگشاده‌ای مردم آذربایجان را خطاب قرار داده و از آنها خواسته به جای گله‌مندی از گذشته، به صف تظاهرات برای ابطال انتخابات بپیوندند. این نامه پیروزی ملت را در گرو مدنیت، مقاومت و مسالمت دانسته است.

https://p.dw.com/p/IVqr
آذربایجان در جنبش مشروطه پیشتاز بود
آذربایجان در جنبش مشروطه پیشتاز بودعکس: DW

دویچه‌وله: شهرهای آذربایجان به نتیجه اعلام شده‌ی انتخابات چه واکنش‌هایی نشان داده‌اند؟

حسن شریعتمداری: تا به‌حال در تبریز و ارومیه و اردبیل و چند شهر دیگر تظاهراتی شده و دانشگاه و مردم حمایت کرده‌اند و چند نفر هم کشته شده‌اند. اما آن انتظاری که از آذربایجان به‌عنوان همراه همیشگی جنبش‌های اجتماعی ایران می‌رود، برآورده نشده است. سوال این است که چرا مردم آذربایجان این‌بار به شکل بسیار فعالی در این خیزش مردمی شرکت نمی‌کنند.

خود شما جوابی برای این سوال دارید؟

آذربایجان و آذربایجانی در ابتدای انقلاب بسیار فراتر ازاعتراض‌های امروز در ایران، به پا خاست و با ولایت فقیه و قانون اساسی که طبق آن یک ولی فقیه با اختیارات گسترده تعیین می‌شد، مخالفت کرد. آن اعتراض‌ها به شدت سرکوب شد. رهبری این اعتراض‌ها در تبریز و شهرهای دیگر قلع و قمع شدند. سال‌های سال مردم آذربایجان مورد بی‌مهری نظام قرار گرفتند. در آن زمان سایر شهرها نه تنها با آذربایجان همراهی نکردند، بلکه علیه مردم آن شعار دادند. دولت موقت اعلام کرد که اینها عده‌ای هستند که از جاهای دیگر آمده‌اند. رادیو تلویزیون به مردم آذربایجان اتهام‌های زیادی زد. در سال‌های گذشته انگار نوعی لجبازی با مردم آذربایجان شده و آنها به شکل‌های مختلف تحقیر شده‌اند. آنها به این نتیجه رسیده‌اند که باید در حرکت‌های سیاسی و اجتماعی مراقب و محتاط باشند که مبادا دوباره آنها را در مواقع خطر جلو بیندازند.

ولی گویا وقتی آقای موسوی به تبریز رفت در سفرهای انتخاباتی، خیلی از ایشان استقبال کردند. اساسا شما چنین قهری را موجه و منطقی می‌بینید؟

این یک حساسیت است و من سعی کرده‌ام به مردم آذربایجان بگویم که الان این حساب‌ها را کنار بگذارند و حمایت از موسوی را حمایت از یک جنبش مدنی و در پشتیبانی از دمکراسی ببینند. امیدوارم به این پیشنهاد من پاسخ مثبت بدهند. آنها متوقع هستند با احساساتی که به آقای موسوی ابراز شد، ایشان هم دست به سوی مردم آذربایجان دراز کند.

حسن شریعتمداری، فعال سیاسی مقیم هامبورگ
حسن شریعتمداری، فعال سیاسی مقیم هامبورگعکس: DW

خوب است که آقای موسوی از همه اقوام حمایت کند و بیانیه بدهد. این حق آنهاست و حساسیت‌ها را کم می‌کند. خیزش کنونی مردم الان یک سرمایه ملی است و می‌تواند شکاف‌های ملیتی و قومی را که نظام جمهوری اسلامی ایجاد کرده ترمیم ‌کند و وحدت ملی را تقویت کند. آقای موسوی می‌تواند با یک بیانیه از مردم آذربایجان، کردستان، عرب‌ها، بلوچ‌ها و اقلیت‌های دینی بخواهد از جنبش کنونی حمایت کنند.

توضیحات شما بر اساس تحقیقات و داده‌های مشخص میدانی است؟

بله. من با فعالان آذربایجانی در تماس هستم. آنها می‌گویند برای چه دوباره به میدان بیاییم و بعد بگویند که عده‌ای از عوامل خارجی قصد جدایی‌طلبی داشتند. آنها می‌گویند که باید به آنها احترام گذاشته شود و هویت آنها محترم شمرده شود. این چیزی است که فعالان آذربایجانی می‌خواهند و دیگران هم همین‌طور. اما مهم‌تر از این خواست‌ها که خواست سیاسیون است، مردم کوچه و بازار مایل‌اند مورد خطاب و توجه قرار گیرند. این از نظر سیاسی بسیار مهم است.

صحبت هویت‌طلبی را کردید. آیا گرایش‌های هویت‌طلبانه بر گرایش‌های دیگر اولویت دارند؟

احساس هویت‌‌‌‌‌‌طلبی در آذربایجان بسیار قوی است و همه می‌خواهند به زبان مادری حرف بزنند. اما در عین حال، آنها خود را ایرانی می‌دانند و با بقیه همدرد هستند. مسئله این است که زخم عمیقی که رفتارهای نادرست بر مردم آذربایجان وارد کرده، در مواقع بحرانی خود را نشان می‌دهد و باید رهبران جنبش این زخم‌ها را با تدبیر التیام ببخشند. یک پیام و یک توجه می‌تواند وضع را برعکس کند. از آقای کروبی، موسوی یا خاتمی انتظار می‌رود کاری بکنند. من یک نامه برای علما نوشتم و یک نامه برای مردم. آقای موسوی نامه مرا خطاب به علما در سایت رسمی خودشان گذاشته که من تشکر می‌کنم، ولی خطاب به آذربایجانی‌ها را نگذاشتند. شاید نامه خطاب به آذربایجانی‌ها به ایشان کمک می‌کرد.

صحبت نامه را می‌کنید. در این نامه تاکید کرده‌اید به پرهیز از خشونت و توصیه پدرتان را یادآوری کرده‌اید. الان وضع روحانیان در آذربایجان چگونه است؟ مردم متدین به که اقتدا می‌کنند؟

خب، از جمله به آیت‌الله سیستانی اقتدا می‌کنند. بسیاری بقای به میت کرده‌اند و از پدر من تقلید می‌کنند. سایر آقایان هم هستند. مردم مذهبی در آذربایجان کم نیستند. بسیاری از آنها در بسیج و سپاه هستند. اگر علما فتوا بدهند و قتل نفس و خشونت را حرام بدانند، مسلما اثر تعیین‌کننده‌ای در رفتار سپاه و بسیج و مردم خواهند داشت. نیروهای بسیج و سپاه و ارتش باید حافظ کشور و امنیت کشور باشند نه اینکه مردم را بکشند یا اموال‌شان را تهدید کنند.

نیروهای سپاه و ارتش در آذربایجان بیشتر محلی هستند یا فارس؟

در آذربایجان هم خیلی سعی شده که از جاهای دیگر نیروی مسلح بیاورند. البته این مهم نیست. مهم علایق مذهبی مشترک است.

شما در همین نامه فراخوان داده‌اید به مردم برای مقاومت و اعتصاب‌های شغلی. آیا رهنمود اعتصاب عملی است؟ مگر اصناف و مغازه‌داران و کارگران و کارمندان چه پشتوانه‌ای دارند که کار نکنند؟

تاریخ سیاسی ایران نشان می‌دهد که مردم آماده فداکاری در چنین مواقعی هستند و بلافاصله هم پشتوانه‌ای فراهم خواهد شد. مهم این است که بدنه‌ی مهمی از بخش خصوصی و کارکنان دولت، حامی ادامه تظاهرات باشند. تنها با تظاهرات خیابانی به مقاصد سیاسی نمی‌توان رسید. ایجاد فشار اقتصادی بسیار ضروری است و تاریخ ما نشان می‌دهد که مشکلات اقتصادی ناشی از اعتصاب به کمک دیگران حل می‌شود.

آقای اعلمی کجا هستند؟ ایشان که ناحقی دید و حتما حرف‌های زیادی برای گفتن دارد، چرا سکوت کرده‌اند؟

اینطور نیست. ایشان چند نامه نوشته و در بین آذربایجانی‌ها هم پایگاه و احترام خاصی دارند. من از ایشان دعوت می‌کنم به سیل مبارزات مدنی بپیوندند و از آقای موسوی و کروبی هم در این مقطع حمایت کنند. همه ما هرچند اختلافاتی در گفتمان آقای موسوی و طرز فکر ایشان داشته باشیم، لازم است به‌خاطر نقش حساس ایشان و برای گذار به دمکراسی از وی حمایت کنیم.

نزدیک‌ترین هدف از چنین اتحادی چیست؟

هدف مرحله‌ای باید برگزاری یک انتخابات آزاد و ابطال انتخابات فرمایشی باشد.

به فرض محقق نشدن این هدف چه؟

باید به خواست‌های حق‌طلبانه ادامه داد. مردم شاید نتوانند همیشه با این جنبش همراهی کنند، اما گروه‌ها و افراد سیاسی باید راه را ادامه دهند. آنها که نتیجه گرفته‌اند زیست در جهان مدرن بدون گذار به دمکراسی میسر نیست، باید مبارزه را ادامه داده و از طرق مسالمت‌آمیز خواست‌ها را پیگیری کنند. چنین نظام‌هایی در عصر حاضر نمی‌توانند زیاد به عمر خود ادامه دهند.

و در غیاب تشکل‌ها باید چه کرد؟

تشکل‌ها وجود دارند، تنها ممکن است طبق الگوی رسمی و اروپایی نباشند. به مجردی که تعادل سیاسی مقداری به هم بخورد و جو امنیتی شکسته شود، تشکل‌ها به سرعت شکوفا خواهند شد. تجربه انقلاب به ما نشان داده که به محض شکسته شدن فضای رعب، تشکل‌ها و سازمان‌ها رشد می‌کنند. جامعه ایران مال ۵۰ سال قبل نیست و مردم آماده‌اند، دستکم فرهیختگان و نیروهای پیشرو آماده‌اند. فکر نکنم اگر محیط آزادی ایجاد شود، جامعه ما از کمبود تشکل رنج ببرد.

مصاحبه‌گر: مهیندخت مصباح
تحریریه: بهنام باوندپور