1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

روزگاری بالاترین، «باحال‌ترین» بود

۱۳۹۰ شهریور ۱۲, شنبه

به بهانه پنج‌سالگی وب‌سایت بالاترین، از تعدادی از وبلاگ‌نویسان و روزنامه نگاران خواسته‌ایم در مورد نقش این وب سایت در فضای مجازی فارسی بنویسند. نیک آهنگ کوثر، کاریکاتوریست و روزنامه نگار در این باره نوشته است.

https://p.dw.com/p/12Rt2
عکس: Nikahang Kowsar

نوشتن درباره بالاترین، وقتی عضوش باشی و حتی استفاده‌کننده‌اش، سخت است. نمی‌توانی از دور نگاه‌اش کنی. اما وقتی سعی می‌کنی از دور ببینی که چیست، تازه دلت برایش تنگ می‌شود.

اعتراف می‌کنم که هر روز بالاترین را نگاه می کنم و می‌روم ببینم «باند»های بالاترین امروز روی چه موضوعی متمرکز شده‌اند و می خواهند چه چیزی در رسانه‌های فارسی زبان بیشتر مورد توجه قرار بگیرد! اشتباه نکنید! گروه‌های فعال در بالاترین می‌توانند موضوع‌های مختلف را در رسانه‌های دیگر داغ کنند.

یکی از تفریحات روزانه من هم بررسی نوع و میزان «فحش»هایی است که در بالاترین به من می‌دهند! اوائل حال جواب دادن داشتم یا بحث کردن، اما این روزها کمتر بحث می‌کنم. برخی از بحث‌ها از حالت منطقی به «رو کم کنی» متمایل می‌شود… نه، این مشکل بالاترین نیست، مشکل اجتماعی ماست! مشکل من است، مشکل شما هم هست.

بالاترین را نمی‌توانم آیینه تمام نمای جامعه خودمان ببینم، چه، میزان مشارکت طبقات مختلف اجتماعی و فرهنگی در آن کاملا معلوم نیست. گرچه می‌توان حدس زد که بخش بزرگی از کاربران، اعضای طبقه متوسط فرهنگی ما هستند.

تاثیر بزرگ این کار بزرگ

سال‌ها پیش وقتی مشتری بالاترین شدم، حس می‌کردم که باید با دوستان دیگر در مقابل سایت «صبحانه» تقویت‌اش کنیم! اما تدریجا به یک منبع خوب برای بررسی اخبار روز تبدیل شد. همه چیز از همه جا را در خود داشت. همه اعضا می‌توانستند در باره خبرها بحث کنند. یادم می‌آید با آرش آبادپور درباره بالاترین گفتگو کردم و با پدیده‌ای باهوش اما محافظه‌کار به نام مهدی یحیی‌نژاد آشنا شدم!

شناخت ساز و کار بالاترین بدون شناخت مهدی یحیی‌نژاد امکان‌پذیر نیست! به همین دلیل در دوره‌ای، نقاطی که مهدی در آن‌ها ظاهر می‌شد را به هم وصل می‌کردم و تغییرات را در سایت بالاترین به طور هم‌زمان بررسی کردم. ممکن است تحلیل من به خاطر فقدان بسیاری از عناصر اشتباه هم بوده باشد، اما حداقل برای خودم غیر قابل قبول نبوده!

به عنوان مثال، تغییرات شگرف بالاترین در پاییز سال ۸۹ را نمی‌توانم به مسافرت‌ها و دیدارهای مختلف در پاریس و واشینگتن و دیگر نقاط مربوط نکنم!

در عین حال می‌دانم که مهدی گرچه می‌توانست از آنچه آفریده سود سرشاری ببرد و واگذارش کند، اما با احتیاط عمل کرده است.

دو سال پیش، در ماه‌های بعد از انتخابات، یک عضو خانواده‌ای متمول سیاسی ایران با من تماس گرفت تا از مهدی بپرسم برای «بالاترین» چقدر خرج کرده و چقدر برای آن می‌خواهد. من پیام را به مهدی منتقل کردم و شماره‌های تماس را هم دادم که اگر خواست خودش در ارتباط باشد. مهدی یحیی‌نژاد اما به من گفت ترجیح می‌دهد چنین ارتباط مالی‌ای نداشته باشد. شاید اگر آدمی دیگر بود به رفع مشکلات کوتاه مدت‌اش حتما «بله» را گفته بود. مهدی نگفت.

اما بحث ما بالاترین است نه مهدی!

بالاترین گاهی به من می‌آموزد که «شوشول» فرنود از حقوق انسانی مردم سوریه و یمن اهمیت بیشتری دارد. این مساله ساده‌ای نیست، اما اگر بالاترین نبود، نمی‌توانستم نسبت امتیازها و بازدیدها را همینطور الکی پیشبینی کنم!

بالاترین به من آموخته که پدیده‌ای به نام «سبزاللهی» واقعیت دارد. اما «شاه‌اللهی» و «مجاهداللهی» هم هست! تا زمانی که طرفداران یک نگاه، نسبت به هر چیزی «ناموسی» برخورد می‌کنند و می‌خواهند کله مجازی طرف مقابل را بیخ تا بیخ ببرند، کارمان خراب است. عدم تحمل مخالف را به خوبی می‌توان در بالاترین دید.

بالاترین امکان اهانت و تهمت و ایجاد تنفر را به طور مجانی به گروهی از کاربران «مجازی» داده است. کسانی که نام و هویت واقعی ندارند و پشت اسم مستعار پنهان می‌شوند . نداشتن دبیران متعدد، امکان بررسی را برای دوستان بالاترین سخت می‌کند.

حذف موضوع‌ها داغ بنا به منافع مشترک ساختار مدیریت بالاترین هم چند بار مشاهده شده است. مثلا نویسنده‌ای که عضو رسانه‌ای است که مدیر بالاترین هم مشاور آن رسانه است. اگر مطلبی از آن فرد باعث شود که تبدیل به موضوع داغ شود و همه علیه‌اش موضع بگیرند و به خاطر تعدد لینک‌ها تبدیل به موضوعی داغ شود، حذف آن سوال بر انگیز است. یعنی بوی تداخل واقعی منافع از آن استشمام می‌شود.

حذف بسیاری از کاربرانی که سرمایه‌های بالاترین بوده‌اند به خاطر اعتراض‌های پاییز گذشته به عملکرد مدیریت بالاترین پدیده مبارکی نبود.

انتظار بسیار از مخاطبان از مدیران دموکراسی دیده و همکار نهادهای دموکراتیک بالاترین که طرف مشورت نهادهای مهمی هم هستند، بیشتر از این بود.

با این حال! بالاترین امروزه برای من، بهترین جایی است که می‌توانم نظرها را دنبال کنم. بهترین جایی است که می‌دانم سیاسیون ایرانی بالا و پایین‌اش می‌کنند تا ببینند چه گافی داده‌اند و مردم تا چه حدی متوجه گاف آنها شده‌اند.

۵ سال شدن یک نهاد اشتراکی ایرانی کار بزرگی است! آن هم با سابقه دیرینه بسیاری از ما ایرانیان در تک‌روی و کج‌روی! بالاترین، یک موفقیت است. باید پاسش داشت و حتما هم امیدوار بود که «باحال‌ترین» باشد.

به عنوان یک کاربر، یک مخاطب بالاترین و به عنوان کسی که مهدی یحیی‌نژاد را دوست خود می‌داند، خوشحالم که بالاترین هست و امیدوارم ۱۰-۱۵ سال دیگر، در جایی با کله‌های کچل‌تر شده و شکم‌هایی برآمده، دور هم در فضای مجازی نشسته باشیم و فرمت آن روز بالاترین را نقد کنیم و گیر بدهیم به اینکه چرا بالاترین هنوز از گوگل نزده بالا!

نیک‌آهنگ کوثر: دانش‌آموخته زمین شناسی از ایران و روزنامه‌نگاری از کانادا است. بیست سال سابق کار رسانه‌ای از گل آقا و همشهری و روزنامه زن و آزاد تا روزآنلاین را دارد. چهار سال در خبرگزاری‌های کانادایی کار کرده و عضو سندیکای نیویروک تایمز است. آثارش در رسانه‌ها مختلف جهان منتشر شده و برنده سه قلم بلورین جشنواره مطبوعات و نشان جهانی شجاعت در کارتون مطبوعاتی ۲۰۰۱ شده است. وی هم اکنون عضو هیات مدیره شبکه جهانی دفاع از حقوق کارتونیست‌ها و موسس و سردبیر سایت خودنویس و همچنین عضو هیات موسس انجمن بین‌المللی روزنامه‌نگاران ایرانی است.

Logo der iranischen Website Balatarin.com
عکس: balatarin.com

MI/YK