1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

روياى زندگى در جهانى ديگر

۱۳۸۴ مهر ۳۰, شنبه

چه كسى را مى توان يافت كه به آينده خود نيانديشد؟ پرداختن به آينده، طرح ريختن، پروراندن آرزوها و خيال ها در ذهن و آميختن آنان با واقعيت، بويژه به عنوان يكى از خصوصيات دوران جوانى در بسيارى از جوامع نام برده شده است.

https://p.dw.com/p/A6SJ
عکس: dpa

يكى از آرزوهاى بسيار شناخته جوانان، بخصوص در ايران زندگى در خارج از كشور و براى نمونه در آلمان است. در برخى از جوانان اين نمونه زندگى، يك تصور ايده آل براى آينده را تشكيل مى دهد. از زندگى در خارج از كشور در ذهن دنيايى خيالى ساخته مى شود، جهانى در بسيارى از مواقع بدون مشكلات، دنيايى كه در آن هركارى را مى توان انجام داد، جايى كه در آن آزادى مطلق موجود است و غيره و غيره. تمايل شديد به زندگى در خارج از كشور و داشتن اين آرزو با توجه به تنگى ها و سختى هاى موجود براى جوانان در ايران و نداشتن دورنماى مناسب براى كار، تحصيل و تشكيل خانواده وهمچنين وجود قيد و بندهاى سنتى در خانواده بويژه براى دختران جوان، قابل درك است.

اما شايد نگاهى واقع بينانه به مشكلات جوانان در جوامع ديگر بتواند كمكى براى تصميم گيرى مناسب و صرفه جويى در وقت و انرژى براى بسيارى از علاقمندان به اين راه و مهاجرت به خارج از كشور باشد. برنامه امروز ما به اين مسئله اختصاص دارد.

شايد براى عده اى اين مسئله باوركردنى نباشد اما در كشور آلمان بيش از يك ميليون و نيم كودك و نوجوان در تنگدستى بسرمی برند و زندگی آنان از طریق کمک های دولتی به بینوایان و بیکاران تأمین می شود.

در سال هاى اخير تعداد افراد مستمند در آلمان، بويژه در ميان جوانان افزايش چشمگيرى داشته است. آرزوها و تصورات اين گروه در جامعه از آينده خود چيست. خانم يوزفا مارتنس تنى چند از آنان را مورد سوال قرار داده:

”بدون پول در اين جامعه هيچ كارى نمى شه انجام داد. من نمى خوام يه موقعى مجبور بشم كه توى خيابون زندگى كنم. اونم در اينجا در آلمان. شايد يه جاى ديگه برام ممكن باشه، مثلا يه جا، مثل يك جزيره، هرچند اونجا هم از پول خبرى نيست.“

مونتى پانزده ساله است و با خانواده اش با كمك سازمان تأمين اجتماعى و دريافت كمك هاى دولتى در شهر كلن آلمان زندگى مى كند. در اين شهر از هر پنج كودك، يكى در شرايط تهيدستى بسر مى برد. به اين دليل او براى آينده اش طرح هاى بزرگى را درسر ندارد:

”يه زندگى توأم با قناعت، فكر خونه رو هم كه نمى كنم. شايد بهتره در آينده يه جايى رو بگيرم كه اجاره خيلى ارزونى داشته باشه و يه كمى پول بيشترى براى زندگيم باقى بمونه. به خودم ميگم، من الانه كه به يه خونه خوب احتياج دارم كه جاى كافى براى من داشته باشه، وسايل درست و حسابى، براى اينكه فقط اين مهم نيست كه شب ها با دوستانت بيرون برى.“

خانم سوزانه پارايكه روانشناس جوانان كه در مركز روان درمانى دانشگاه كلن كار مى كند و خود دخترى بيست ساله دارد، معتقد است كه براى بسيارى از جوانانى كه به او مراجعه مى كنند، داشتن يك زندگى كاملا معمولى، يعنى وجود دوستان و داشتن روابط اجتماعى و همينطور تشكيل خانواده و يا داشتن همسر، ايده آل زندگى است و نه موضوع ديگرى:

” آنچه كه به نظر من مى آيد، چه در زندگى خصوصى و چه در محيط كارم، اين است كه تصور و ايده آل جوانان يك شخص خاص در زندگى نيست، بلكه يك شكل و شيوه خاص زندگى است، فرمى كه بيشتر به تشكيل زندگى سنتى متمايل است. به اين معنى كه دوستانى داشته باشند، تا حد امكان حرفه اى را ياد بگيرند، درآمدى كسب كنند، همسرى داشته باشند و صاحب فرزند شوند. در واقع بوجود آوردن يك زندگى معمولى و مصرفى.“

اينكه ايده آل ها و آرزوهاى جوانان تازه وارد شده و مهاجر در جامعه ميزبان تا چه حد امكان عملى شدن دارد، خود موضوع برنامه ديگرى است.