1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

سازمان بين المللی جستجوی گمشدگان در جنگ

اسكندر آبادى۱۳۸۳ تیر ۱۲, جمعه

بی گمان هنوز هستند كسانی كه از سرنوشت بستگان و خويشاوندانشان كه در جنگ هشت ساله با عراق درگير بوده اند، بی خبرند. در آلمان با اين كه بيش از نيم قرن از پايان جنگ دوم جهانی ميگذرد، هنوز عده ای در پی روشن ساختن سرنوشت كسان خود هستند. در اين رابطه نهادی هست كه به اين طيف از مردم كمك ميكند.

https://p.dw.com/p/A58T
عکس: Walter Henisch

سازمان بين المللی جستجوی گمشدگان International Tracing Service در سال ۱۹۴۳ توسط بخش فراكشوری سازمان صليب سرخ انگليس در لندن تاسيس شد و در سال ۱۹۴۶ يعنی پس از جنگ جهانی دوم به شهر آرولزن Arolsen در ايالت هسن Hessen درآلمان انتقال يافت. اين سازمان از سال ۱۹۵۵ ميلادی زير نظارت مستقيم سازمان صليب سرخ جهانى، اداره ميشود. دست اندركاران اصلی اين سازمان از يازده كشور از جمله آلمان برگزيده ميشوند كه بر كار سازمان نظارت دارند. در اين نهاد حدود ۲۵۰۰۰ پرونده نگهداری ميشوند كه به ۱۷ ميليون شخص پرسنده يا گمشده مربوطند. اين پرونده ها حاوی ۴۷ ميليون برگ اطلاعاتی هستند كه به همت دست اندركاران نهاد يادشده با تجهيزات كامپيوتری تنظيم شده اند و اين امكان، كارمندان نهاد را قادر ساخته، بازماندگان و قربانيان جنگ دوم جهانی را در يافتن اثری از آثار خويشانشان ياری رسانند.

در جنگ دوم جهانى، شصت ميليون تن جان خود را از دست دادند و حدود ۲۰ ميليون انسان از سوی آلمان نازى، به اردوگاه های كار و مرگ فرستاده شدند. هنوز از سرنوشت بسياری از اين افراد، اطلاع درستی در دست نيست و درست به همين علت سازمان بين المللی جستجوی گمشدگان تاسيس شده است. شايد باور نكردنی باشد اگر بدانيد كه پس از گذشت شصت سال از پايان جنگ جهانی دوم هنوز سالانه ۴۶۰ هزار پرسش از سراسر جهان به اين نهاد ميرسد و ۴۰۰ كارمند اين نهاد به سختی ميتوانند به همه اين پرسشها پاسخ دهند. با گشايش درهای كشورهای اروپای شرقى، كار اين سازمان نيز چند برابر شده است زيرا بسياری از قربانيان و گمشدگان جنگ جهانى، نتيجه اشغال اين نواحی توسط نازيها بوده اند.

آنچه در رابطه با سازمان بين المللی جستجوی گمشدگان با اهميت است، تنها جمع آوری اطلاعات پيرامون قربانيان جنگ جهانی نيست. نخست اينكه مدارك صادره از سوی اين سازمان در همه اداره های اروپا به رسميت شناخته ميشوند. برای نمونه اگر كسی توسط اين سازمان ثابت كند كه در اردوگاه های كار اجباری نازيها كار كرده، بايد طبق قانون آلمان از مزايای بازنشستگی و بيمه های ديگر بهره مند گردد. مسئله مهمتر در اين رابطه خسارتی است كه بايد به قربانيان جنگ و اردوگاه های كار اجباری از سوی شركتهای آلمانی پرداخته شود. همان شركتهايی كه در زمان جنگ از تن و جان آن قربانيان به سود خود كار ميكشيدند. دو سالی بيش از توافق رسمی شركتهای بزرگ با تلاشگران برای جبران خسارت جنگزدگان جنگ دوم جهانى، نگذشته است.

پس از شصت سال از پايان جنگ جهانى، تازه ۵ ميليارد يورو برای اين مهم در نظر گرفته شده كه نيمی از آن توسط دولت آلمان و نيم ديگر توسط شركتهای يادشده پرداخت ميشود. هرچند بايد اذعان كرد كه اين تصميم خيرخواهانه بسيار دير گرفته شده و به نتيجه رسيده است، ولی باز پرسش اين است كه چه كسانی بايد از اين بودجه برخوردار شوند. اين همان كاری است كه تنها از سازمان بين المللی جستجوی گمشدگان برميآيد. در اين باره بايد خاطرنشان كرد كه بسياری از شركتهای بزرگ آلمانی پس از جنگ فهرستهای كارگران خود را در زمان جنگ از مسئولان امر پنهان كردند و تنها با تحقيق و تلاش سازمان بين المللی جستجوی گمشدگان بود كه اين فهرستها تا اندازه زيادی بازيابی و تهيه شدند.

جالب است بدانيد كه فهرستهای يادشده حاوی نام كارگران و قربانيانی است كه از اقصى نقاط جهان گرفتار آمده و به كار و بيگاری كشيده شده بودند. در پرس و جويی كه از مسئول بخش روابط عمومی سازمان بين المللی جستجوی گمشدگان به عمل آورديم، خانم رابه Rabe گفت كه حتی سه قربانی ايرانی نيز جزو پرسندگان ازاين سازمان بوده اند كه دو نفر ايشان در سالهای ۱۹۸۶ و ۱۹۸۷ ميلادی به سازمان رجوع كرده اند و آخرين ايشان تازه در سال ۱۹۹۶ از وجود چنين سازمانی اطلاع يافته است. “ماريا رابه” همچنين گفت:اگر ما بتوانيم همه اطلاعاتمان را در كامپيوتر ضبط كنيم، تازه خواهيم فهميد كه آيا قربانيان ديگری هم در اين ميان بوده اند كه ما تا به حال از وجودشان بی خبر مانده ايم يا خير.

نكته جالب ديگری كه نبايد در رابطه با سازمان بين المللی جستجوی گمشدگان جنگ، از ياد برد، اهميت پژوهشی اين نهاد است. هرچند طبق قانونهای جاری در آلمان و اروپا، پژوهندگان به آسانی نميتوانند از مدارك موجود در سازمان يادشده برای تحقيقات علمی استفاده كنند، ولی قرار است از سوی پارلمان اروپا در اين زمينه پيشنهادهايی تسليم دست اندركاران سياسی و حقوقی بشود. همانطور كه ميدانيم كتابها و فيلمهای بسياری در رابطه با كار اجباری در زمان نازيها تا كنون عرضه شده است. بخشی از اين فيلمها و
كتابها توانسته اند از منبع بزرگ اطلاعاتی سازمان يادشده بهره بگيرند. اما اگر دستيابی به اطلاعات سازمان كاملا آزاد شود، بايد در انتظار نتايج تحقيقی تازه و غير مترقبه ای بود. موضوع چنان مهم است كه حتی برخی از آگاهان معتقدند، شركتهای بزرگ به عمد از طرح و تصويب قانونهای آزادسازی اطلاعات در باره كار اجباری در زمان نازی ها جلوگيری ميكنند، مبادا مجبور به پرداخت هزينه های كلان تری به بازماندگان و جنگ زدگان گردند.

به اشاره آغازين گفتارمان بازميگرديم: ده ها هزار انسان از سرنوشت هزاران خويشاوند و دوست خود كه در كوران جنگ خانمانسوز هشت ساله ايران و عراق مفقود شده اند، بی خبرند. شصت سال از پايان جنگ دوم جهانی ميگذرد ولی هنوز دولت و نهادهای مستقل در آلمان با صرف هزينه های كلان برای يافتن مفقودان آن جنگ و ياری رساندن به بستگانشان تلاش ميكنند. سازمان بين المللی جستجوی گمشدگان، سالانه ۱۵ ميليون يورو از وزارت كشور آلمان به عنوان بودجه دريافت ميكند. آيا جا ندارد پس از گذشت ۱۶ سال از جنگ ايران و عراق، دستكم يك منبع اطلاعاتی ايجاد شود كه در يافتن اثری از آثار مفقودان و قربانيان نامعلوم آن فاجعه بكوشد؟

هرچند كميته بين المللی صليب سرخ جهانی از سال ۱۹۷۸ در ايران تاسيس شده و صرف نظر از چند بار تعطيل و بازگشايی هم اكنون فعال است، ولی از سوی خود ايرانی ها مقام مستقلی به اين كار گمارده نشده است. اكنون كه در عراق حكومت ديگری روی كار آمده است، حتی راه برای ايجاد يك نهاد فراكشوری كاملا باز است. هرچند ميدانيم پيمان صلح نهايی ميان دو كشور بسته نشده و طبيعتا در موضوع سرنوشت قربانيان مشخص جنگ ايران و عراق تصميمی نهايی گرفته نشده است، بايد در جای خود، به قربانيان مجهول آن جنگ نيز پرداخت. اگر روزی چنين شود، سازمان بين المللی جستجوی گمشدگان در آلمان، ميتواند بهترين آموزگار و سرمشق باشد.