1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله
تاریخ

سخن ساده‌اش چو آب روان

۱۳۹۹ آبان ۶, سه‌شنبه

ششم آبان ۱۲۵۲: ۱۴۷ سال پیش در چنین روزی ایرج میرزا در تبریز زاده شد.

https://p.dw.com/p/3kTft
Iraj Mirza
عکس: sarpoosh

"صحبت دین و وطن یعنی چه؟

دین تو موطن من یعنی چه؟

همه عالم همه کس را وطن است

همه‌جا موطن هر مرد و زن است".

پدر ایرج میرزا نوه فتحعلی‌شاه قاجار و سراینده درباری مظفرالدین میرزا ولیعهد وقت بود و نخست خود به فرزندش زبان فارسی و عربی آموخت.

او هفت ساله بود که به دارالفنون تبریز رفت و در کنار ادبیات و خوش‌نویسی، زبان فرانسه را به خوبی فراگرفت.

۱۴ ساله بود که شعر می‌سرود و از همان زمان کاربرد پیرایه و زبان پیچیده به ویژه عرب‌زدگی را به ریشخند می‌گرفت:

"البدایع‌نگار را دیدم

پشت المیز الاداره خویش

الچپق را گرفته در الدست

الکمالی نهاده در الپیش".

۱۹ ساله بود که پدرش را از دست داد و نخست جانشین او شد اما چون از کار درباری بیزار بود، همه مدیحه‌هایش را از دفترهای شعرش پاک کرد و وارد کار دولتی شد.

۲۱ ساله بود که به فرانسه و بلژیک رفت و مدت کوتاهی در آنجا به بازدید و تمرین زبان فرانسه پرداخت.

۲۳ ساله بود که به تهران رفت و از آن پس چندین شغل دولتی در وزارتخانه‌های دارایی و فرهنگ داشت و در آنجا بود که دبیرخانه وزارت فرهنگ و "اداره کل عتیقه‌جات" (اداره کل باستان‌شناسی) را بنیاد نهاد که هنوز برپا است.

۳۶ ساله بود که معاون استاندار اصفهان و زمان کوتاهی فرماندار آباده فارس شد ولی از این کار ناخرسند بود:

"دو مه افزون بود که ننهادم

سر بی‌فکر و غصه بر بالین".

سپس به مشهد رفت و تا اواخر عمر کوتاهش در گمرک کار می‌کرد و مدتی پیشکار فرماندار نظامی خراسان کلنل محمدتقی‌خان پسیان بود و در این زمان ماندگارترین و بحث‌انگیزترین سروده‌هایش مانند "انقلاب ادبی" و "عراف‌نامه"، را ساخت:

"همه یاران خراسان من اهلند و ادیب

بی‌سبب نیست به سر شوق خراسان دارم".

راز ماندگاری سروده‌های او "سهل ممتنع" است. از سویی ساده و روان و از سوی دیگر پرمعنی و برخوردار از ترفندهای ادبی. حتا هنگامی که طنز تلخ او به هزل می‌گراید، از شیرینی کلامش هیچ کاسته نمی‌شود تا آنجا که شفیعی کدکنی سروده‌های او را "کاریکاتورهای لفظی" خوانده است. ترانه‌هایی که به زبان گفتاری نزدیک می‌شوند بی‌آنکه از ادبیات کهن دوری کنند.

یک سوم شعرهای او را ترجمه‌های آزاد و منظوم از شعرهای اروپایی تشکیل می‌دهند که برخی از آنها را قمرالملوک وزیری خوانده است:

"عاشقی محنت بسیار کشید

تا لب چشمه به معشوقه رسید".

بسیاری از شعرهای او به کتابهای درسی دبستانی و دبیرستانی راه یافته‌اند:

"گویند مرا چو زاد مادر

پستان به دهان گرفتن آموخت".

ایرج‌میرزا در ۵۲ سالگی در تهران درگذشت.