1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

سفر به خارج، فقط با یک مشت دلار؟

۱۳۹۰ خرداد ۱۷, سه‌شنبه

به مسافرانی که راهی خارج از ایران هستند از این پس تنها مبلغ محدودی ارز فروخته می‌شود. به عقیده برخی ناظران، این اقدام برای فرونشاندن سوداگری ارز، پس از تب داغ سکه طلاست. سیاستی که به تنهایی کارساز نیست.

https://p.dw.com/p/11VrG
عکس: Fotolia

گفتگو با پدرام سلطانی، اقتصاددان و عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران:

دویچه وله: جیره‌بندی فروش دلار انعکاس زیادی در بازار داشت، به نظر شما دلیل اصلی این اقدام بانک مرکزی چه بود؟

پدرام سلطانی: استنباط من از این اقدام بانک مرکزی این است که به جهت فضای هیجانی که در بازار سکه و ارز به‌وجود آمده است، بانک مرکزی طبیعتاً روش‌ها و شیوه‌هایی را اتخاذ کرده که این هیجان را فروبنشاند یا مدیریت کند. کمااینکه در ارتباط با خرید و فروش سکه مبادرت به اعمال مالیات بر ارزش افزوده کرد که خرید و فروش را از سرمایه‌گذاری تا حدی به خرید به‌واسطه‌ی رفع نیازها سوق می‌دهد.

یعنی این کار برای فرونشاندن اشتیاقی است که حالا متوجه بازار ارز شده؟

با توجه به اتفاقی که برای سکه افتاد، سرمایه‌های سرگردان بیش‌تر متوجه بازار ارز شدند. از طرف دیگر به واسطه‌ی تحریم‌های اقتصادی شکاف بین قیمت رسمی از ناحیه‌ی بانک مرکزی و قیمت فروش ارز، چه اسکناس و چه حواله‌های خارج از ایران، افزایش بیش‌تری پیدا کرد ‌‌‌و این موضوع هم به انتظار معامله‌گران ارز و همین طور سرمایه‌گذاران دارای سرمایه‌های سرگردان، مبنی براین که این شکاف امکان افزایش بیش‌تر دارد، دامن زده است.

طبیعی‌ست که در چنین فضایی تقاضایی که متوجه بازار ارز می‌شود بیش از تقاضای واقعی‌است. و من هم معتقدم که معقول نیست که بانک مرکزی درب ذخایر ارزی خود را به روی این تقاضای هیجانی کاملاً باز کند و عملاً دلارها را، نه به جهت نیاز مصرف‌کننده برای انجام مسافرت بلکه برای نیت سرمایه‌گذاری به خریداران، عرضه کند.

ولی به نظر برخی این اقدام بانک مرکزی به خاطر نداشتن ذخایر ارزی است، آیا این هم می‌‌تواند دلیلی برای محدودیت فروش ارز باشد؟

من از میزان دقیق ذخایر اطلاعی ندارم. اما استنباطم این است که ذخایر ارزی بانک مرکزی در طی سال‌های گذشته افزایش پیدا کرده است.

علتش هم این است که میزان ارزی که دولت از ناحیه‌ی فروش نفت در چند سال گذشته به بودجه‌ی خود وارد کرده است، رقم هنگفتی بوده و چون این ارز توسط بانک مرکزی امکان فروش در بازار عرضه و تقاضای ارز را نداشته است، ناگزیر بانک مرکزی مبادرت به چاپ اسکناس به ریال و ارائه‌ی آن به دولت و خریداری ارز دولت به این وسیله شده است. بنابراین من فکر می‌کنم که ذخایر ارزی ما افزایش پیدا کرده است. آن چه که شاید محدودیت ایجاد می‌کند، ذخایر ارزی‌ای است که بانک مرکزی به صورت اسکناس نگهداری می‌کند که طبیعتاً یک کسری از کل ذخایر بانک مرکزی است و امکان دارد که ذخایر ارزی به صورت اسکناس سریع‌تر با عرضه به بازار کاهش پیدا کند.

آیا این کسری با جابه‌جایی اسکناس از خارج رفع و رجوع نمی‌شود؟

جابه‌جایی اسکناس از خارج به داخل کشور به‌هرحال محدودیت‌های امنیتی و مشکلات خاص خود را دارد و شاید کار ساده‌ای نباشد. بنابراین من فکر می ‌کنم که بانک مرکزی به دلایلی که به آن اشاره کردم، و البته حتماً دلایلی که بر ما چندان مشخص نیست، مبادرت به انجام این کار کرده است. اما در مجموع من فکر می‌کنم که این اقدام اقدامی درست است. به جهت این که نمی‌بایست فضای معاملات ارزی کشور به این سمت سوق پیدا کند که ارز به‌جای یک وسیله‌ی مبادله‌ی فرامرزی تبدیل به یک وسیله‌ی سرمایه‌گذاری شود.

در ایران هر بخشی می‌تواند محلی برای سوداگری سرمایه‌های سرگردان شود. مثلاً یکبار مسکن است، بعد سکه‌ی طلا یا ارز. علت چیست و راه‌حل‌هایی از این دست می‌تواند جلوی این سوداگری را بگیرد؟

دلیلی اصلی این موضوع ریشه در مشکلات مزمن اقتصاد ما دارد. این مشکلات باعث می‌شود که سرمایه‌گذاری در تولید و در امور تجاری که یک فعالیت اقتصادی را به‌وجود می‌آورد، در مواقعی از توجیه اقتصادی خارج شود. این در سالیان گذشته در عمل تبدیل شده است به یک جریان همیشگی و آن هم به جهت وجود رکود تورمی در اقتصاد ما که ناشی از ورود بی‌محابای دلارهای نفتی به بودجه‌ی دولت است. بنابراین تولید و فعالیت اقتصادی توجیه خودش را تا حد زیادی از دست داده است.

پس طبیعی‌ست که در این فضا صاحبان سرمایه‌ی کلان یا آن‌هایی که فعالیت اقتصادی دارند، مجدداً مبادرت به توسعه‌ی سرمایه‌گذاری خود یا سرمایه‌گذاری‌های جدید نمی‌کنند، بلکه به دنبال راهکارهایی هستند که دارایی و ثروت خود را نه در مسیر تولید، بلکه در مسیر سوداگری‌هایی با انتظار بازگشت کوتاه مدت به جریان بیندازند که طبیعتاً این سرمایه‌ها در صورت رکود دچار کاهش ارزش به واسطه‌ی تورم نشود.

به رکود تورمی و تاثیر آن بر سرمایه‌های سرگردان اشاره کردید. بسیاری از کارشناسان کاهش نرخ سود بانکی را هم یکی از سیاست‌های اشتباه می‌دانند، این سیاست چه تاثیری داشته است؟

سیاست‌هایی که نرخ سود قابل تعلق به سپرده‌گذاران را با فاصله‌ی زیادی پایین‌تر از نرخ تورم و نرخ افزایش انتظاری تورم از دید سپرده‌گذار، تعیین کرده است، به نظر من اشتباه است. چون این نرخ‌های سود پایین‌تر از انتظارات سپرده‌گذاران است، سپرده‌گذاران پول‌شان را از بانک‌ها خارج می‌کنند، چون انتظار دارند که تا پایان سال یا پایان دوره‌ای که پول‌شان را در بانک به سپرده می‌گذارند، از ارزش واقعی این پول به دلیل تورم کاسته شود. همین باعث می‌شود که آن را به معاملات سوداگرانه ‌مثل طلا، ارز، مسکن و هر فرصت دیگری می‌اندازند.

بازار بورس ما هم از یک روند و مشی قابل اعتماد و قابل اتکایی برای سرمایه‌گذاران پیروی نمی‌کند. شاخص در زمان‌هایی به سرعت رو به افزایش می‌گذرد و در زمان‌های دیگری به شدت رو به کاهش و افت. به همین جهت نیز سرمایه‌گذاران نگران از سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه هستند و عملاً در سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه به جای این که به یک رفتار مستمر برای سرمایه‌گذاران تبدیل شود، به سوداگری‌های مقطعی تبدیل می‌شود.

یعنی زمانی که شاخص رو به افزایش می‌گذرد، صف خرید به‌وجود می‌آید و بعد بلافاصله تا انتظار کاهش هست، صف فروش. این صف‌ها البته خیلی بیش‌تر از نرمی‌ست که شاید در بازارهای دیگر بورس در جهان ما شاهدش باشیم. این سه پدیده در مجموع باعث می‌شود که عملیات سوداگری یا در عمل سرگردانی سرمایه از این معامله به آن معامله افزایش پیدا کند.

به سیاست مالیاتی دولت انتقاد می‌شود که نظام‌مند نیست. آیا برقراری یک نظام مالیاتی منسجم می‌تواند تاثیری بر محدود کردن سوداگری داشته باشد، و اگر دارد، چرا اقدامی نمی‌شود؟

متأسفانه به این نوع فعالیت‌های تجاری یا حالا هر اسمی روی آن بگذاریم، مالیات تعلق نمی‌گیرد. بنابراین برای فرار از مالیات یا حتی پولشویی هم این دست معاملات، معاملات خوبی هستند؛این که فرض کنید کسی دلار بخرد و بفروشد یا امثال این‌ها. اقداماتی که انجام شده است، مثل مالیات بر ارزش افزوده به فروش سکه و همین طور در بعضی موارد مالیاتی که به معامله‌ی مسکن بیش از دو باب یا دو واحد در سال اعمال می‌شود، این‌ها تا حدی سمت و سوی معاملات سوداگرانه را می‌تواند به سمت یک نظم و نسقی پیش برد.

اما به اعتقاد من این‌ها کافی نیست و می‌باید ما نظام مالیاتی کارآمدی داشته باشیم، نظامی که بتواند هر گونه فعالیت اقتصادی و درآمدی را رصد کند و مالیات مربوط را اخذ کند و به همین وسیله سبب شود که سرمایه‌ها به سمت سرمایه‌گذاری‌های واقعی حرکت کنند و نه به سمت هیجانات موجود در بازار.

مریم انصاری
تحریریه: کیواندخت قهاری

Pedram Soltani
پدرام سلطانی، عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانیعکس: weblog Pedram Soltani
پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه

نمایش مطالب بیشتر