1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

"شب شرقی‌ـ‌غربی نسرين" به دو زبان

۱۳۹۶ آبان ۱۴, یکشنبه

فهيمه فرسايی نويسنده مطرح ايرانی در محل انتشارات و كتابفروشی فروغ در شهر كلن از رمان تازه خود به زبان آلمانی برای علاقه‌مندان خواند.

https://p.dw.com/p/2n4UP
Deutschland Köln-  Lesung des Buches „Nasrin und die west-östliche Nacht“ von Fahimeh Farsai
عکس: DW/E. Abadi

شنبه گذشته ۴ نوامبر ۲۰۱۷ انتشاراتی فروغ كه هر ماه از نويسنده‌ای برای معرفی اثر تازه‌اش دعوت می‌كند، ميزبان فهيمه فرسايی نويسنده مقيم شهر كلن بود كه تا كنون آثار پر اقبالی به زبان‌های فارسی و آلمانی خلق و منتشر كرده است.

خانم فرسايی كه آثار فارسی‌اش به زبان آلمانی هم ترجمه شده‌اند، اين بار آخرين رمانش "كاساندرا مقصر است" را خود به زبان آلمانی بازنويسی يا به عبارت بهتر نونويسی كرده و با عنوان "شب شرقی‌ـ‌غربی نسرين" به چاپ رسانده است.

در اين كتابخوانی نخست آناهيتا مهدی‌پور، مجری این برنامه به عنوان خوش‌آمدگويی اظهار خرسندی كرد كه بسياری از مترجمان و نويسندگان مطرح شهر كلن در اين برنامه شركت كرده‌اند. او سپس از خانم فرسايی قدردانی كرد كه به خوبی و دقت در آثار و مقالات ادبی خود به ادبيات مهاجرت و ايرانی‌تبارانی به زبان دوم می‌نويسند، پرداخته است.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

خانم فرسايی پيش از خواندن كتاب از شخصيت اصلی داستان نسرين گفت كه يك تصادف دوچرخه او را به بيمارستان می‌كشاند. راوی داستان در كالبد بيان مشكلاتی كه در بيمارستان با آنها روبرو می‌شود، ناهمواری‌ها و ناهنجاری‌های زندگی يك مهاجر ايرانی در آلمان را مطرح می‌كند و سر انجام به اين نتيجه می‌رسد كه جز به خود به هيچ چيز و كس ديگری نمی‌تواند اطمينان كند.

زنان اين رمان به ويژه شهلا برای چيره شدن بر نارسايی‌ها و از بيم نابودی به هر كاری حتا تغيير قیافه، برای نمونه جراحی زیبایی، دست می‌زنند. این تغییر به گونه‌ای تغيير هويت هم هست. راوی برای اثبات این ادعا از كاساندرا زن اسطوره‌های يونان الهام می‌گيرد:

"زنده بودن از نظر من به چه معناست؟ نهراسیدن از دشوارترین‌ها برای تغییر تصویری كه از خود داری".

خانم فرسايی در ادامه فصل‌هايی از آغاز كتاب خود خواند و با وجود كسالت توانست علاقه‌مندان را به شنيدن داستان سراپا گوش كند به طوری كه از تنفس در فاصل دو بخش برنامه صرف نظر شد:

"سریع ترمز كرد. هنوز تا نوار سفید ـ قرمزی كه راه دوچرخه را بسته بود، بیست متری فاصله داشت. ولی ناگهان، شاخك‌های فلزی دسته را به هم كشید و ترمز كرد. داشت به طعم شیرین و معطر سیب رویال گالایی كه میخواست به محض رسیدن به خانه نوش جان كند، فكر می‌كرد كه ناگهان برق آن نوار، برای یك لحظه چشمش را زد. نه تنها راه دوچرخه، بلكه تمام عرض خیابان را بسته بودند. ساعت یك صبح بود، ولی هنوز بساط رقص و آواز و آبجوخوری از وسط خیابان برچیده نشده بود. از بعد از ظهر آن روز اهالی محل، به رسم هر ساله "جشن خیابانی" بر پا كرده بودند: رنگ و ولع و هلهله و عربده.

پس از كتابخوانی در بخش پرسش و پاسخ كه بيشتر به موضوع ترجمه و ترجمان كتاب اختصاص داشت، فهيمه فرسايی در پاسخ اين پرسش كه انگيزه گزينش زبان برای يك نويسنده چيست به دويچه وله گفت:

"معمولا نخستين تصويری كه در ذهن نويسنده برای آفريدن يك داستان پديدار می‌شود، زبان داستان را هم تعيين می‌كند. البته در مورد اين كتاب تصوير نخست آلمانی بود ولی ادامه آن يك تصوير ذهنی فارسی را به من ديكته می‌كرد. شايد به اين خاطر اين اثر دوزبانه درآمد. "كاساندرا مقصر است" تعبير فارسی اين اثر است. كاساندرا تنها كسی است كه با آغاز و ادامه جنگ ميان يونان و ترويا (كه ما در فارسی گاه به نام ترووا می‌شناسيم) مخالف است. كاساندرا همانطور كه در آغاز گفتم می‌گويد كه اگر از تصوير خودت خرسند نباشی، از هويتت هم راضی نيستی. تصويری كه ما از خود داريم، هويت ما هم هست و جمله كاساندرا به آلمانی در كتاب كريستا وُلف در گرداندن اين داستان به زبان آلمانی بی‌تأثير نبود".

Deutschland Köln-  Lesung des Buches „Nasrin und die west-östliche Nacht“ von Fahimeh Farsai
عکس: DW/E. Abadi

در پاسخ اين پرسش كه اگر اين كتاب را كس ديگری ترجمه می‌كرد، آيا نوسنده خرسند می‌بود، خانم فرسايی گفت:

"من از ترجمه كتاب‌های فارسی به آلمانی در موارد بسياری راضی نيستم. البته كه از مترجم اين داستان تشكر هم می‌كردم ولی در نظر بگيريم كه ترجمه چه كار مشكلی است.

برخی مانند احمد شاملو ترجمانی از متن ارائه ميدهند يعنی فضای احساسی را منتقل می‌كنند برخی ديگر مانند تقی مدرسی بر لفظ تكيه دارند. مدرسی آثارش را خود به انگليسی ترجمه كرد و ضرب المثل‌ها را هم تحت اللفظی به زبان مقصد می‌نوشت. مثلا "از سير تا پياز" را همانگونه به زبان مقصد می‌گفت صرف نظر از اينكه در زبان دوم اين مثل فهميده شود يا نه.

در پاسخ اين پرسش كه كدام زبان چالش بزرگ‌تری است، خانم فرسايی به اين اشاره كرد كه اين مسأله بسته به درونمايه و تصاويری است كه نويسنده می‌خواهد بيان كند. مثلا اودو ليندِنبِرگ خواننده هامبورگی را آلمانی‌ها آسان‌تر می‌فهمند و هضم بعضی از مطالب برای ايرانيان آسان‌تر است.

خانم فرسايی در جواب این سوال که به كدام زبان دلبستگی بيشتری دارد و با كداميك آسان‌تر كار می‌كند، گفت:

"اگرچه من با زبان فارسی پيوند احساسی بيشتری دارم، ولی در اينجا مهم زبان نيست بلكه بيان شخصيت‌ها هستند كه گزينش زبان را تعيين می‌كنند. زبان ابزاری است كه من با آن شخصيت‌ها، فضاها و حالت‌ها را بيان می‌كنم ولی من بايد به صدای درونی خود هم گوش بدهم تا بتوانم يك اثر را بنويسم. همزادپنداری با يك شخصيت است كه بر انتخاب زبان تأثير می‌گذارد.

فهيمه فرسايی در پايان در پاسخ اين پرسش كه آيا زبان دوم به تابوشكنی كمك نمی‌كند گفت:

"سبك كار من با تابوشكنی فاصله دارد يا بهتر بگويم نيازی به تابوشكنی از اين قسم كه واژه های بحث انگيز به كار ببرم ندارم. من با كسانی كه ناسزا را مايه مترقی بودن می‌دانند همنوا نيستم. آنها حق دارند چنين كنند ولی من سبك ديگری برای بيان داستان‌هايم دارم".

در پايان آناهيتا مهديی‌پور، مجری برنامه به عنوان حسن خطام از قول خانم فرسايی گفت كه اگر كسی بخواهد به تصوير تازه‌ای از زندگی در مهاجرت دست یابد و به درونمايه اصلی داستان يعنی تغيير، دلبستگی داشته باشد، حتما بايد اين كتاب را بخواند.

"كاساندرا مقصر است" توسط "نشر ارزان" در سوئد به چاپ رسيده و تعبير آلمانی آن Nassrins ِst-westliche Nacht "شب شرقی‌ـ غربی نسرين" در انتشاراتی ديتريش Dittrich در شهر كلن منتشر شده است. افزون بر این از این نویسنده تا کنون رمان‌های دیگری از جمله "آن سه‌شنبه‌ای که مادرم تصمیم گرفت آلمانی شود"، "میهن شیشه‌ای"، “از مردها حذر کن، پسرم!” و "روزگار مسموم" به چاپ رسیده است. 

اسکندر آبادی روزنامه‌نگار، مترجم و نوازنده ساکن آلمان