1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

شكوفه ترس، رمان جديد مارتين والسر

۱۳۸۵ مرداد ۱۰, سه‌شنبه

«شکوفه ترس» تازه‌ترین رمان مارتین والسر نویسنده و داستانسرای کهنه‌کار آلمانی‌ست که پرتوهای آخرین فروغ یک شمع را پیش از خاموشی همیشگی‌اش بازتاب داده است. این رمان در ۴۸۰ صفحه داستان مردی را بازگو می‌کند که در آستانه پیری و سالخوردگی رو به محرابه عشق ایستاده است.

https://p.dw.com/p/A6FP
مارتين والسر
مارتين والسرعکس: PA/dpa

نام این مرد «کارل فون کان» مشاور امور مالی و سرمایه‌گذاری‌ست که مفهوم زندگی را در انباشتن پول می‌دادند. پول آیین اوست و در گوش او نغمه‌های دل‌انگیز می‌نوازد. پول از دیدگاه او تضمین‌کننده قدرت و استقلال است و بدینگونه پشت‌پا به اخلاق می‌زند. کارل فون کان با «هلن» زن زیبا و جوانتر از خود که وابسته به یک خانواده ثروتمند است پیوند زناشویی بسته است. هلن مشاور امور خانواده و روابط زناشویی‌ست و برای تداوم زندگی زناشویی هر زن و شوهری چنان تلاش می کند که گویا سرنوشت جهان و بشریت در خطر است. با اینهمه نمی‌تواند برای تداوم زندگی زناشویی خود بجنگد. نمی‌تواند از بن‌بستی که در آن گرفتار شده است خود را به بیرون بکشد.

این زن و شوهر، یکی مشاور خانواده و دیگری مشاور مالی، می‌توانند بخوبی مکمل یکدیگر باشند. هر دو رشته عصب آدمیان را در دست دارند، عشق و پول را. در آغاز داستان «دیگو» نزدیکترین دوست کارل فون کان که فروشنده آثار هنری‌ست پس از یک سکته مغزی روانه بیمارستان شده است. «گوندی» همسر او از کارل می‌خواهد که بخاطر دوستی‌اش و آخرین خدمت در راه دوستی یک قرارداد مشترک را امضا کند. و آنگاه که مشاور مالی درمی‌یابد که سخت فریب خورده است خود را در یک ماجرای عشقی با زنی که ۳۸ سال از او جوانتر است می‌اندازد. کارل سراپا عاشق «جونی یتر» هنرپیشه تازه کار سینما شده است. این مرد که مشاور امور مالی‌ست می‌داند که چگونه سخن بگوید تا بر شنونده تاثیر بگذارد و می داند که چگونه باید دلها را نرم کرد. و اکنون با زمزمه‌های عشق در گوش جونی او را مجذوب خود می‌کند. پیش از آن هیچکس اینچنین پرنفوذ به جونی عشق نورزیده است. آنگاه رویدادهای پی‌درپی دروازه‌هایی را به روی خواننده می‌گشایند. یک نگاه به زندگی برادر کارل فون کان که در پایان جنگ جهانی دوم نخست خود را تسلیم سه سرباز روسی کرده بود، اما سپس در یک فرصت مناسب آن سه را از پای درآورده است.

آنگاه گفت‌وگوهای کارل با یک کارگردان سینما درباره سرمایه‌گذاری در تازه‌ترین فیلمی که در آینده خواهد ساخت و نگاه کارگردان سینما به پول هنگفت کارل است که برای ساختن فیلم خود به آن نیاز دارد. و از همین روست که او جونی یتر، آن هنرپیشه تازه کار و زیبای سینما را در سرراه کارل گذارده است تا او را با عشق بفریبد و دلش را بدست آورد. کارل در این دام افتاده است و این عشق چنان او را از خود بیخود کرده است که رشته زندگی زناشویی‌اش را پاره می‌کند. و آنگاه ضربه‌هایی که یکی پس از دیگری فرود می‌آیند. دورغ، فریب و سرخوردگی. در پایان همه او را تنها گذارده‌اند و او که همیشه در جستجوی استقلال بود، اکنون می‌بینید که همه‌چیز بی‌ارزش بوده است. این نخستین بار است که مارتین والسر یکبار بازرگان موفق را بعنوان شخصیت اول داستان خود برگزیده است. این قهرمان می‌کوشد تا با پول به خود استقلال بدهد و همیشه به خود تلقین می‌کند که با پول همه چیز امکانپذیر است. اما آیا با آن می‌توان زخم سرخوردگی‌ها، فریب و دروغها را درمان کرد.

منتقدان ادبی با نگاههای متفاوت به رمان «شکوفه ترس» نگریسته‌اند. یکی از آنها برآنست که مارتین والسر نتوانسته است شخصیت‌ها را آنچنان بازسازی کند که در ذهن خواننده جان بگیرند و زنده شوند و منتقد دیگری می‌نویسد که والسر شخصیت‌های رمان خود را با طنزی ظریفتر راهی کرده است و می‌نویسد، نیروی تخیل و فانتزی والسر، نگاهش به صحنه‌های رویایی، بازگشت به رویدادهای گذشته و مرور خیالی برآنها نوشته را تا اندازه‌ای سخت و سنگین کرده‌اند. اما این پرسش همیشگی آدمهای پیر را که آیا همه زندگی همین بود که در برابر چشمان من گذشت و یا اینکه براستی در پایان زندگی چه چیز برجای می‌ماند، والسر بی‌پاسخ گذارده است. مارتین والسر یکی از مهمترین نویسندگان آلمانی‌ پس از جنگ جهانی دوم است که در ۵۰ سال گذشته رمانها، داستانها،‌ نمایشنامه‌ها و مقاله‌های بسیاری نوشته است و تاکنون جوایز مهمی را نیز دریافت کرده است.