1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

عباس عبدی: تصمیم اصلی را منتقدین می‌گیرند

۱۳۸۹ تیر ۱۸, جمعه

میرحسین موسوی می‌گوید وضع خطرناک است و جنبش سبز باید بتواند در جلوگیری از ادامه این روند نقش بازی کند. به نظر عباس عبدی مخالفان نقش تعیین کننده دارند و باید خواست‌هایی را مطرح کنند که حکومت مجبور به مصالحه شود.

https://p.dw.com/p/OFJo
عباس عبدی، تحلیلگر سیاسیعکس: DW

تازه‌ترین یادداشت میرحسین موسوی، از رهبران اپوزیسیون، هشداری است به دولت و سپاه پاسداران که بیش از این ایران را به ورطه تهدیدهای نظامی و ورشکستگی اقتصادی نکشانند. او به اثرات تحریم‌ها اشاره کرده و از مسئولان خواسته است بجای «رجزخوانی»، حقیقت را به مردم بگویند. حقیقتی که یک طرفش ناوگان نظامی آمریکاست، طرف دیگرش تنگنای اقتصادی مهلک!
موسوی پیشنهاد داده است که در موارد حساس نظر مردم در یک رفرندام تعیین کننده تصمیمات حکومت باشد. روی سخن او با سپاه پاسداران و بسیج هم هست که بجای وارد شدن در زد و بندهای اقتصادی و سرکوب مردم، نیروی خود را صرف سلامت اقتصادی جامعه و دفاع در برابر «طمع بدخواهان» کنند.
او در این یادداشت به وظیفه جنبش سبز هم پرداخته است: « بر جنبش سبز است که بین عنصر مقاومت در مقابل اصول و هویت خود و مقابله با این خطر روشن وفاقی ایجاد کند.» این «وفاق» چگونه باید ایجاد شود؟


گفتگویی با عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی

دویچه‌ وله:آقای موسوی گفته است که جنبش سبز باید از طریق آگاهسازی مردم اجازه ندهد که حکومت بتواند با ایجاد وضع اضطراری سرکوب را تشدید کند. جنبش سبز در شرایط کنونی چگونه میتواند با طرح یکسری مطالبات وارد یک پراتیک مشخص شود؟

عباس عبدی: مشکل اصلی که بین حکومت و دولت و مردم وجود دارد، شکافی است که اتفاق افتاده یا قبلاً هم بوده و تشدید شده است. بحث این است که این شکاف را چگونه می‌شود کم کرد. وگرنه مشکلات اقتصادی، مشکلات و مسائل خارجی و خیلی چیزهای دیگر همیشه کم و بیش بوده و خواهد بود. این شکاف هم جز از طریق بسط دموکراسی امکانپذیر نیست که از بین برود. و آن هم به معنای این است که آزادی‌ها بیشتر شود، مطبوعات آزاد شوند، انتخابات وضعیت بهتری پیدا کند و مشارکت عمومی بیشتر شود.

این چیزهای دیگر که گفته می‌شود، اینها در واقع همه به این معناست که می‌خواهند توجه را به آن نکته اساسی جلب کنند و می‌خواهند بگویند که چون آن نکته‌ی اساسی وجود ندارد، این اتفاقات میافتد. در واقع موضعگیری در مورد این اتفاقات (پوششی) هستند که توجه را به آن نکته‌ی اصلی جلب کنند.

آقای عبدی، شما می‌گویید که این شکاف را باید کم کرد. هر شکافی دو طرف دارد. به
نظر شما هر دو طرف الان آمادگی یا توان این را دارند که بتوانند شکاف را کم کنند، یا این که کم کردن شکاف در وهله اول به عهده حکومت است؟

این شکاف دو طرف دارد. یک طرفش این است که مردم فاصله خودشان را زیاد کنند،
طرف دیگرش هم این است که حکومت باید پاسخی به این مطالبات و خواسته‌ها بدهد.
اما این طور نیست که تصمیم فقط دست حکومت است. چون نکته کلیدی این است که این طرف چه هزینه‌ای را می‌خواهد بر حکومت بار کند، تا این که آن‌ها این شکاف را برطرف کنند. بگذارید من مثال عددی بزنم. یک وقتی ممکن است شما شکاف را ۱۰۰ بگیرید، یعنی حکومت باید از همه چیزهایش تنازل کند تا این شکاف را پر کند. اصلاً دیگر اینجا موجودیتی برایش نمی‌ماند، که بعد این شکاف را از بین ببرد یا کم کند. یعنی در واقع باید نابود شود، تا این شکاف از بین برود که این دیگر معلوم است آخرش به کجا میرسد.

یک وقتی هم هست که نه، این طرف هم حاضر است فرض کنید این شکاف را به ۵۰ تقلیل دهد. اما یک نوع سازش و یک نوع تفاهم ایجاد کند و آنها هم کمی از مواضعشان کوتاه بیایند و به طور نسبی این شکاف تا حدی رفع و رجوع شود. بنابراین یک بخش عمده از این که چه اتفاقی خواهد افتاد این طرف است. من کلاً عقیده ندارم که تصمیم نهایی را در ایران حکومت می‌گیرد. تصمیم نهایی را کسانی میگیرند خواهان اصلاح وضع موجود هستند.

مردم از کدام خواستشان باید کوتاه بیایند و اگر مثلاً از ۱۰۰ درصد خواست‌ها به ۱۰درصد رضایت دهند، آیا ترکیب کنونی حکومت حاضر است به حتی یک درصد خواستهای مردم پاسخ دهد؟

هیچ حکومتی سفت و سخت نیست که به هیچ وجه کوتاه نیاید. تحلیل خود من این است که علیرغم این نحوه‌ی رفتاری که در حکومت می‌بینید، حکومت مواجه با یک ترس بسیار هولناکی شده است. شاید بیشتر این گونه حس میکنند که هر نوع کوتاه آمدن یک دومینو است برای آنها و ممکن است که مجبور شوند گامهای بعدی و گامهای بعدی را هم بردارند.

ولی این طور نیست که ما فکر کنیم آنها تصمیم گرفته‌اند که به هیچ وجه کوتاه نیایند، در واقع آنها یک حسی دارند که فکر میکنند اولین کوتاه آمدن آخرین کوتاه آمدن است و کارشان تمام است. البته مخالفان میتوانند این ترس را بیشتر هم بکنند، اما آخرش باید به نوعی تقابل تن دهند. آیا آمادگی این کار را دارند، آیا اساساً این کار درست و به نفع مردم است؟ این سوالی است که آنهایی که می‌دانند، باید پاسخ بدهند.

مردم به یک طرف، گفته می‌شود حکومت حتی از درون خودش ترس دارد. خب این حکومت چگونه می‌تواند یک قدم عقب بگذارد یا این که بتواند به بخشی از خواست‌ها تن دهد؟

ببینید، این که گفته می‌شود حکومت در مقابل بخشی از درون خودش هم عقب‌نشینی
نمی‌کند، باید دقیق‌تر در این مورد صحبت کرد. آن درونی که می‌گویید، بی‌ارتباط با جنبش بیرونی نیست. نه به دلیل این که مثلاً طرفدارش هستند. آن‌ها در واقع یکی از مطالبات‌شان همین کاستن این تنش با این جنبش بیرونی است، نه این که فقط در داخل خودشان اختلاف دارند. این یک نکته. نکته‌ی دیگر این که این جا باید بین حکومت و دولت کمی تفاوت قائل شد. دو جناح در درون سیستم دارند رفتارمی‌کنند. یک جناح‌شان همین است که در واقع در دولت هستند و بیشتر خواهان تشدید این مناقشه حتی در درون خودشان هستند.


به معنای دیگر می‌خواهند همان طور که اقتصاد ما تک‌پایه است، سیاست را هم برای کلیت حکومت و حاکمیت تک‌پایه کنند. اما یک جناح دیگر هم هست که جلوی این مقاومت می‌کند. نه به دلیل این که فقط منافع‌شان در خطر است، یک دلیلش این است که می‌دانند این راه به نتیجه نمی‌رسد. بنابراین وقتی ما از حکومت به معنای عامش صحبت می‌کنیم، این طور نیست که کاملاً در این قضیه یکدست باشد و باید این جناح منتقد به نحوی رفتار کند که تا حدی که برایش امکان دارد، آن ترسی را که گفتم، کم کند و در واقع آن (بخش) منتقدین داخل حکومت را تقویت کند.

برمی‌گردم به پراتیک جنبش سبز و این که این پراتیک چه می‌تواند باشد؟

یک بخش‌اش صبر و انتظار است که به نظر من مهم است. چون آنها خودشان الان یک بحران جدی با روحانیت دارند، بحران بسیار بسیار جدی درسیاست خارجی دارند و یک بحران خیلی جدی‌تر هم که درحوزه‌ی اقتصاد دیر یا زود با آن درگیر می‌شوند و این‌ها حوزه‌هایی هستند جناح منتقد در جنبش نمی‌تواند خیلی تأثیر تعیین کننده‌ای در این موارد داشته باشد.

خود رفتار حکومت، دولت به طور مشخص، دارد این وضعیت را ایجاد میکند. بنابراین یک مقدار صبر و انتظار را در پیش گیرند. در عین حال که فعال هستند و حضور دارند و به قول معروف نرمش سیاسی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند و آمادگی دارند که در هر فرایندی وارد شوند، در عین حال باید منتظر شوند که این موج‌هایی که من گفتم، کم کم قدرت گیرند و آن موقع میتوانند به موج سیاست داخلی و جنبش منتقدین تلاقی پیدا کنند تا بعد بشود پای یک نوع مصالحه‌ای برسند که مملکت از این وضعیت بیرون آید.

مصاحبه‌گر: نیلوفر خسروی
تحریریه: فرید وحیدی