1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

عبدالجواد فلاطوری، یک چهره‌ نگاری • به مناسبت دهمین سالگرد مرگ وی

داود خدابخش (رادیو دویچه وله)۱۳۸۶ اردیبهشت ۱۳, پنجشنبه

در روزهای ۲۷ و ۲۸ آوریل ۲۰۰۷ مراسمی به مناسبت دهمین سالگرد مرگ پروفسور دکتر عبدالجواد فلاطوری، اسلام‌شناس ایرانی در یکی از تالارهای دانشگاه کلن برگزار شد. در پی نگاهی می‌افکنیم به زندگی و سلوک وی.

https://p.dw.com/p/ALgp
عبدالجواد فلاطوری
عبدالجواد فلاطوری

عبدالجواد فلاطوری در ۱۹ ژانویه‌ ۱۹۲۶ در اصفهان در خانواده‌ای مذهبی بدنیا آمد. با دریافت دیپلم در سال ۱۹۴۳ به مدت ۱۳ سال در حوزه‌های علمیه‌ی مختلف در شهرهای اصفهان، تهران و مشهد به آموزش معارف اسلامی پرداخت. وی در سال ۱۹۵۰ به درجه‌‌ی اجتهاد دینی رسید. او مطالعات فلسفی و الاهیاتی خود را نزد علمایی چون مهدی آشتیانی ادامه داد.

عبدالجواد فلاطوری در سال ۱۹۵۴ میلادی راهی آلمان شد و در شهرهای ماینتس، کلن و بن در رشته‌ی فلسفه به تحصیل پرداخت. وی رساله‌ی دکترای خود را پیرامون اخلاق کانتی نگاشت. نزدیکان وی می‌گویند که ایمانوئل کانت فیلسوف محبوب وی باقی ماند. رساله‌ی فوق دکترای فلاطوری، که آن را در سال ۱۹۷۳ عرضه کرد، "دگرگونی فلسفه‌ی یونانی در تفکر اسلامی" عنوان داشت. پروفسور فلاطوری از سال ۱۹۷۵ تا زمان بازنشستگی در سال ۱۹۹۱ استاد رشته‌ی اسلام‌شناسی دانشگاه کلن بود.

عبدالجواد فلاطوری تلاش‌های بسیار در جهت گفتگوهای میان‌ادیانی در سطح آلمان و اروپا صورت داد. بعنوان یک مسلمان شیعه‌ی مؤمن و در عین حال مسلمانی آزادمنش کوشید قرائت خود از اسلام را بعنوان اسلام واقعی جلوه دهد و بدین گونه مانع از اسلام‌هراسی در جامعه‌ی آلمان گردد.

پروفسور اودو تووروشکا (Udo Tworuschka)، استاد رشته‌ی اسلام‌شناسی دانشگاه ینا در عین اشاره به ژرف‌نگری فلاطوری در زمینه‌‌ی فلسفه‌ی اسلامی، می‌‌گوید که او از هر نوع تنگ‌نظری، تعصب و عدم رواداری دوری می‌گزید. فلاطوری از نظر این استاد رشته‌ی اسلام‌شناسی دانشگاه ینا، انسانی متدین بود که از جایگاه قرآن و سنت حرکت می‌کرد. از این رو در مجامع عمومی وی را نماینده‌ی اسلام می‌دانستند. همگان بر این نکته اتفاق نظر دارند که فلاطوری می‌کوشید به افکار عمومی اروپا اسلام را دینی روادار بشناساند و هومانیسم اسلامی را به نمایش بگذارد.

عبدالجواد فلاطوری در جوار انستیتوی شرقشناسی دانشگاه کلن یک کتابخانه‌ی شیعه را راه‌اندازی کرد. در آنجا نسخه‌های خطی بسیاری جمع‌اند. مسئولیت فهرست‌نویسی این کتابخانه برعهده‌ی دکتر کامران ارجمند بود که خود دانش‌آموخته‌ی رشته‌ی فلسفه و اسلام‌شناسی از دانشگاه کلن است. ارجمند پیرامون کارنامه‌ی عبدالجواد فلاطوری به دویچه وله می‌گوید:

«آقای فلاطوری یکی از چهره‌های سرشناس و شناخته‌شده‌ی علمی آلمان بود که تقریبا تمامی زندگی فعال خویش را در اروپا صرف ایجاد نزدیکی بین ادیان و گفتگوی فرهنگی بین دین‌های مسیحی و اسلام کرده بود، زیرا که ایشان خود یک مجتهد شیعه بود و تخصص ایشان هم در فلسفه‌ی اروپایی و اسلامی می‌بود. در واقع محصول علمی ایشان تحقیقاتی بود در مورد انتقال فلسفه‌ی یونانی به دنیای اسلام و تحولی که در درون دنیای اسلام این فلسفه پیدا کرد و هم‌اکنون بعنوان فلسفه‌ی اسلامی در همه جا مشهور است.

خود ایشان در رابطه با نزدیکی ادیان پروژه‌ی بسیار وسیعی را اجرا کردند که درباره‌ی تصویر اسلام در کتاب‌های درسی آلمان و سایر کشورهای اروپایی بود. ایشان در این تحقیق همکارانی داشت که از متخصصان علوم و دینی اروپا بودند و کتاب‌ها و مقالاتی که در این باره منتشر شده، بعنوان مقالات معتبر و سند هم‌اکنون در دست صاحبنظران هست.»

ارجمند در رابطه با کار دانشگاهی و پژوهش‌های آکادمیک پروفسور فلاطوری می‌گوید:

«متأسفانه ایشان نتوانستند آن برنامه و آن هدفی را که از لحاظ تحقیقات علمی دنبال می‌کردند، بخاطر مشغولیات دیگری که داشتند، به پایان برسانند. ایشان قصد نگارش کتابی چندجلدی در رابطه با تاریخ فلسفه در اسلام را داشتند. ایشان قرارداد آن را حتا با یک انتشاراتی بزرگ بسته بودند، ولی متأسفانه نتوانستند این پروژه را تمام بکنند. مرگ زودرس ایشان باعث شد که این پروژه به پایان نرسد.

ولی کار عمده‌ی ایشان را باید در برقراری گفتگوی پرثمری دانست بین کارشناسان علوم دینی مسیحی و اسلام، که خود ایشان نمایندگی‌اش می‌کردند، و دیگر صاحبنظرانی که با ایشان در این زمینه همکاری می‌کردند. این دیالوگی که ایشان پایه‌گذاری کردند، الآن ده سال پس از فوت ایشان می‌بینیم که ثمره‌ای داده و در محافل علمی خیلی هم جا افتاده است.

ایشان در یکی دو مقاله‌ی مهم در رابطه با حقوق اسلامی و حقوق و فقه شیعه نوشته‌اند و پس از آن در مقالات دیگر و کتاب‌های دیگری که از سوی ایشان چاپ شده است، در رابطه با همین نزدیکی بین ادیان و شناسایی اسلام به اروپایی‌هاست.»

فلاطوری در سال ۱۹۷۹ از جمله مدافعان سرسخت انقلاب اسلامی در ایران بود. ولی رویدادهای بعدی همانند اعدام‌های جمعی دگراندیشان در ایران در دهه‌ی شصت و یا فتوا علیه سلمان رشدی وی را در تنگنا قرار داد. از این پس وی دشوار می‌توانست از یک اسلام روادار سخن گوید و به همین دلیل مدام مورد بازخواست دانشجویان قرار می‌گرفت. آنها از فلاطوری توضیح می‌خواستند، زیرا که او خود را نماینده‌ و مدافع تمام عیار اسلام شیعی می‌دانست و در محافل دانشگاهی خود را چنین معرفی کرده بود. مقاله‌ی بلند وی به زبان آلمانی زیر عنوان «شیعه‌ی دوازده امامی، از زبان یک شیعه‌مذهب» مدت‌ها بعنوان مرجعی در مورد نوع سلوک و ایستار یک فرد شیعی به حساب می‌آمد. طبیعی است که او این گونه از کار آکادمیک فاصله می‌گرفت، زیرا دشوار می‌بود به موازات یک نگرش ایدئولوژیک شیعی کار علمی آکادمیک را دنبال کرد.

دکتر کامران ارجمند در این زمینه می‌گوید:

«ایشان بخاطر دیدگاه اسلامی که داشت، گاهی اوقات از جوانب مختلف مورد حمله قرار می‌گرفت. مثلا در رابطه با فتوایی که در ایران علیه سلمان رشدی توسط آقای خمینی صادر شده بود، به ایشان مثلا می‌گفتند که شما با آزادی قلم مخالف هستید، زیرا که شما از اسلام دفاع می‌کنید. و ایشان همیشه می‌خواست تفاوت بگذارد میان عقیده‌ی یک نفر فقیه و یک فیلسوف که خودشان بودند. ایشان همیشه به آزادی بیان اعتقاد داشتند. البته موارد دیگری هم بود که ایشان در تنگنا بودند و گاهی از طرف جناح اسلامی مورد اعتراض قرار می‌گرفتند، اینکه چرا شما از دمکراسی و آزادی بیان دفاع می‌کنید، تا آن حدی که در اروپا در قانون اساسی مجاز است. و ایشان می‌بایستی در میان این دو نقطه همیشه با احتیاط حرکت می‌کرد.»

می‌توان گفت که عبدالجواد فلاطوری متألهی آزادمنش بود که رواداری و انسان‌دوستی را از نگاه دین پیشه‌ی خود ساخته بود. کار دانشگاهی وی در واقع بیشتر در خدمت معرفی اسلام به مثابه‌ی یک دین رحمان و رحیم بود. او از همین دریچه می‌کوشید زمینه‌های گفتگویی را با دیگر ادیان فراهم آورد.