فرانتس کافکا، نویسندهای زادهی پراگ برای همه جهان
پراگ در دوران زندگی کافکا، مرکز فرهنگی جهان بود. این شهر و مردم آن، در شکلگیری شخصیت فردی و ادبی او نقش بسزایی بازی کردهاند.
نویسنده زاده میشود
فرانتس کافکا در سوم ژوئیه سال ۱۸۸۳ در پراگ به دنیا آمد، در این شهر بزرگ شد و عشقورزیدن و از ترس بهخود لرزیدن را در آن آموخت؛ عناصری که بعدها در فضای کابوسوار آثارش برای نشاندادن آن سوی پوچ مدرنیت بکار گرفت.
مسخ؛ اثر جاودانی کافکا
گرگور سامسا، قهرمان داستان "مسخ" کافکا، در يک صبح معمولی از خواب برمیخیزد و متوجه میشود که به موجودی "ديگر" بدل شده است؛ به يک حشرهی بزرگ هولناک. به این خاطر کارش را از دست میدهد و همه، حتی خانوادهاش از او دوری میکنند. کافکا در این اثر، تعریف "انسان" را به چالش میکشد.
"محاکمه": انسان گناهکار
"محاکمه"، داستان مردی به نام یوزف ک. را بازگو میکند که به جرمی نامعلوم محاکمه میشود. او در این محاکمه که قاضیاش همواره غایب است، با قدرقدرتی دستگاه دولتی آشنا میشود و خود را به عنوان موجودی "کوچک و بیارزش" تجربه میکند. این رمان، برای نخستین بار در سال ۱۹۲۵ به چاپ رسید. (عکس صحنهای است از فیلم "محاکمه"، به کارگردانی اورسون ولز).
"قصر"؛ داستان آشنایی با ترس
"قصر"، زندگی مردی را دستمایه قرار داده که در سفر به دهکدهای، قصد ورود به تنها قصر عظیم آن میکند. از آنجا که موفق نمیشود، به مهمانخانهای پناه میبرد تا استراحت کند. او در آنجا با افرادی آشنا میشود که همگی از "قصر" و صاحب آن واهمه دارند.... نگارش این رمان، به دلیل مرگ زودهنگام کافکا در ۴۱ سالگی (۱۹۲۴)، به پایان نرسید. (عکس، صحنهای است از نمایش "قصر"، در خانهی تئاتر آلمان)
کلانشهر پراگ
پراگ در آغاز قرن بیستم، در دوران زندگی کافکا، مرکز فرهنگی جهان بود. بسیاری از نویسندگان چکسلواکی پیشین، مانند کافکا به زبان آلمانی مسلط بودند و اغلب به این زبان مینوشتند.
هرمان کافکا؛ پدر نویسنده
هرمان کافکا (۱۸۵۲ـ ۱۹۳۱)، مردی قوی، مستبد و قصابپیشه بود. کافکا در نامهای او را چنین تصویر میکند: «من لاغر، ضعیف و نحیف و تو قوی، تنومند و بزرگ بودی.» کافکا ولی در آثار خود از این مردان قوی انتقام میگیرد و آنان را به گونهای کاریکاتوروار توصیف میکند.
تئوور هرتسل
کافکا، با اندیشههای تئوور هرتسل (۱۸۶۰ ـ ۱۹۰۴)، نویسندهی اتریشی ـ مجاری یهودی مسلک و یکی از بنیانگذاران "دولت صهیونیستی مدرن یهود" آشنا بود و تصمیم داشت به فلسطین هم سفر کند. ولی به دلیل وضعیت جسمانی و بیماری از این کار باز ماند و تنها به فراگیری زبان عبری در سالهای واپسین زندگی خود بسنده کرد.
دوست کافکا: فرانتس ورفل
فرانتس ورفل (۱۸۹۰ ـ ۱۹۴۵)، یکی از نویسندگان موفق اتریشی ـ آمریکایی بود که کتابهایش در سالهای دههی ۱۹۲۰ـ ۱۹۳۰ از جمله کتابهای پرفروش بود. کافکا هرچند از دوستی با او لذت میبرد، ولی به او حسادت نیز میورزید. او در یکی از یادداشتهای خود نوشته است: «از و. متنفرم. او سالم و جوان و پولدار است و من درست برعکس.»
فریدریش نیتچه فیلسوف
کافکا، تابستان سال ۱۹۰۰ را به مطالعهی آثار فریدریش نیتچه پرداخت و "از عقاید بکر و نوین او مسحور شد". منقدان ادبی تاثیر نظریههای نیتچه را در مورد نقد فرهنگ، دین و فلسفه که با طرح پرسشهای بنیادی دربارهی بنیان ارزشها و اخلاق همراه بود، در آثار کافکا انکار ناپذیر میدانند.
فلیس باوئر
کافکا معشوق خود، فلیس باوئر را در سال ۱۹۱۲ این گونه توصیف میکند: «بینی کوچک شکسته، پوست روشن، موهای صاف طلایی وچانهی محکم.» این دو، بیش از ۵۰۰ نامه با یکدیگر رد و بدل کردند، دو بار نامزد شدند و هر دو بار کافکا، به قول ازدواج خود وفادار نماند. پس از ۵ سال، فلیس باوئر به آمریکا مهاجرت کرد.
سورن کیهکگار؛ مثل برادر تنی
سورن کیهکگار (۱۸۱۳ - ۱۸۵۵)، فیلسوف دانمارکی که به ویژه در شکلگیری "فلسفهی وجودی" (اگزیستانسیالیسم) نقش تعینکنندهای بازی کرد، زندگی دشواری داشت؛ بیش از هر چیز مرگ اغلب اعضای خانوادهی او در اثر بیماری، بر روحیهی کیهکگار تاثیر منفی داشت. کافکا در سال ۱۹۱۳، نوشت: «بهنظر میرسد که سرنوشت و زندگی خصوصی من و کیهکگار، با وجود تفاوتها خیلی بههم شبیه است. چون او هم در عشق شکست خورده است.»
زیگموند فروید؛ روانپزشک زمانه
کافکا در سال ۱۹۱۲ در بارهی زیگموند فروید نوشت:«فروید افکار بکری دارد.» با این حال، نسبت به قدرت درمان روانی نظریههای او شک داشت: «در عمل، ولی نمیتوان مطمئن بود که این شیوهی درمانی مؤثر است.»
کورت ولف؛ ناشر آثار کافکا
کورت ولف، یکی از ناشرانی بود که آثار جدید نویسندگان جوان آن دوران را منتشر میکرد. او در سال ۱۹۱۲، نخستین اثر کافکا را در ۸۰۰ نسخه به چاپ رساند. کافکا چند هفته پس از انتشار این کتاب، در یادداشتی نوشته است: «از این کتاب تنها ۱۱ نسخه به فروش رفته است. ۱۰ نسخهی آن را خودم خریدم. برایم جالب است که بدانم، چه کسی آن یک نسخهی دیگر را خریده است.»
ماکس برود؛ مرشد کافکا
ماکس برود (۱۸۸۴ ـ ۱۹۶۸)، نویسنده و منقد موسیقی یهودیمسلک آلمانی، نقش "مرشدی" در زندگی کافکا بازی میکرد. کافکا، در سال ۱۹۲۴ از او خواست تمام آثارش را پس از مرگ بسوزاند. ماکس برود، نه تنها به این وصیت عمل نکرد، بلکه دستنوشتههای کافکا را به دست ناشری سپرد تا منتشر کند.
سائول فریدلندر؛ نویسندهی زندگینامهی کافکا
پدر و مادر سائول فریدلندر، نویسنده و تاریخنگار یهودی مسلک که در سال ۱۹۳۲ درپراگ به دنیا آمد، مانند والدین کافکا در "اردوگاه کار اجباری" آلمان نازی کشته شدند. سائول فریدلندر، پیش از آغاز هولوکاست، آلمان را ترک کرد. او در سال ۲۰۱۲، کتاب "زندگینامهی کافکا" را در انتشاراتی بک آلمان منتشر ساخت.