1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

«فوتبال ما به سمت یک فوتبال کاسب‏گرانه رفته» • گپی با جلال طالبی

۱۳۸۸ بهمن ۱۵, پنجشنبه

پیروزی ۲ بر یک تیم ملی فوتبال ایران بر آمریکا در جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه، یکی از بزرگترین موفقیت‌های ملی‌پوشان ایران محسوب می‌شود. جلال طالبی سرمربی پیشین تیم ملی عملکرد ملی‌پوشان پس از انقلاب را مورد ارزیابی قرار داده.

https://p.dw.com/p/LqKh
عکس: ISNA

دویچه وله: آقای طالبی، ۳۱ سال پس از انقلاب ایران، در نگاهی اولیه به فوتبال ملی ایران، به این نتیجه می‏رسیم که تیم ملی ایران ۲۰ سال پس از انقلاب و با سرمربی‏گری شما در جام جهانی ۹۸ فرانسه، به تنها پیروزی خود در تاریخ مسابقات جام جهانی، با برتری دو بر یک در مقابل ایالات متحده‏ی امریکا دست یافت. اگر بخواهید ارزیابی‏ای کلی شما از عملکرد تیم ملی فوتبال ایران در طول ۳۱ سال گذشته چیست؟

جلال طالبی: تیم ملی ما در این دوران کم وبیش موفقیت‏هایی در سطح آسیا داشته است. البته پیش از انقلاب ما در آسیا، چه در سطح تیم بزرگ‏سالان ملی و چه در سطح جوانان و نوجوانان، موفقیت‏های بیشتری داشتیم. پس از انقلاب، به علت مشکلات موجود و جنگی که بین ایران و عراق رخ داد، به طور کلی ورزشی نبود که فوتبالی هم باشد. بنابراین دوران رکودی در آن زمان داشتیم، باشگاهی نبود و مسابقاتی به آن صورت انجام نمی‏گرفت. بعد از جنگ، فوتبال ما سعی کرد که بتواند به افتخارات گذشته‏ی خود برسد. کم وبیش افتخاراتی به دست آورد، اما نه به گونه‏ای که شایسته‏ی نام ایران باشد و افتخاراتی که ایران پیش از این در آسیا کسب کرده بود. پیروزهای متفاوتی در آسیا داشته‏ایم که مردم را خوشحال کرد، ولی همان‏طور که اشاره کردید، بزرگ‏ترین و شاید حساس‏ترین و پربیننده‏ترین مسابقه‏ای که تیم ملی ایران در آن شرکت داشت، در جام جهانی ۹۸ فرانسه و در بازی با تیم ملی آمریکا بود. در جو سیاسی آن روز که هنوز هم تا حدودی ادامه دارد، پیروزی بر آمریکا خیلی باعث خوشحالی مردم ما شد. به اضافه‏ی این که پیروزی در جام جهانی، جزو افتخاراتی است که در تاریخ ثبت می‏شود. چون به قول فوتبالیست‏ها، جام جهانی کعبه‏ی هر فوتبالیستی است که آرزو دارد در آن حضور داشته باشد. بنابراین، نه به خاطر این که من افتخار بودن در کنار تیم ملی را داشتم، بلکه از جنبه‏های مختلف که نگاه کنیم، بزرگ‏ترین و پرافتخارترین پیروزی فوتبال ایران در طول تاریخ فوتبال ایران بود.

آقای طالبی، بیست سال به عقب برگردیم و از سال ۱۹۹۸ به سال ۱۹۷۸ برویم که برابر با نخستین حضور ایران در مسابقات جام جهانی فوتبال در آرژنتین بود. در آن زمان، فوتبال ایران در آسیا یکه‏تاز بود. سه مقام قهرمانی پی‏درپی در جام ملت‏های آسیا و هم‏چنین این که ایران به عنوان تک‏نماینده‏ی قاره به جام جهانی آرژانتین صعود کرده بود، نمایان‏گر قدرت بی‏نظیر فوتبال ایران در آن دوره، در قاره‏ی آسیا بود. میان سال‏های ۱۹۷۸ و ۱۹۹۸، در این ۲۰ سال فوتبال ایران در مقایسه با رشد کلی فوتبال قاره و فوتبال جهان، چه ترقی و رشد و تکاملی را پشت سر گذاشت؟

تیم ملی‏ای هم که در جام جهانی آرژانتین حضور داشت، یکی از تیم‏های خوب ملی ما بود. ولی تیمی که در جام جهانی فرانسه شرکت کرده بود، شاید به لحاظ تجربی، مقداری از تیم حاضر در جام جهانی آرژآنتین سرتر بود. ولی رشد فوتبال ما در فاصله‏ی ۲۰ سال (۱۹۷۸−۱۹۹۸)، رشدی نبود که از یک تیم ملی انتظار می‏رود. پیش از انقلاب، ما در سطح آسیا یکی از تیم‏های خوب این قاره بودیم. بعد از آن تیم‏های کشورها ی عربی بیشتر به دنبال سرمایه‏گذاری در این رشته رفتند و سرمایه‏گذاری‏های کلانی در به وجود آوردن باشگاه‏ها و استخدام مربیان از کشورهای صاحب نام فوتبال دنیا انجام دادند و با صرف مخارج زیاد و برنامه‏ریزی درست، سطح فوتبال‏شان را بالا بردند. ولی متاسفانه ما آن‏گونه که باید و شاید و انتظار می‏رفت، نتوانستیم خود را به آن‏جایی که فرضاً کشوری مانند ژاپن در سطح فوتبال دنیا رسیده، برسانیم. این امر نیاز به کار بیشتر، عشق بیشتر، علاقه‏ی‏ بیشتر، سرمایه‏گذاری بیشتر و صداقت بیشتر در کارهای‏مان دارد که امیدوارم روزی به آن‏جا برسیم.

نگاهی هم به اولین نسل مطرح فوتبالیست‏های ایران پس از انقلاب بیاندازیم که بازیکنانی مانند شاهین و شاهرخ بیانی، بهتاش فریبا، عبدالعلی چنگیز، سید محمد پنج‏علی، بهروز سلطانی، رضا احدی و ناصر محمدخانی در آن حضور داشتند. به نظر شما، آیا پتنسیالی که این نسل داشت، نابود نشد؟ آیا اگر شرایط جامعه طور دیگری بود، این نسل می‏توانست توانایی‏های خود را شکوفا کند؟ آیا به این نسل ظلم نشد؟

جلال طالبی
جلال طالبیعکس: DW

مسلماً می‏توانست؛ اما متاسفانه به علت جنگی که شاید ایران انتظارش را نداشت و مشکلات و گرفتاری‏هایی که طی هشت سال جنگ ادامه داشت، این نسل و جوانانی که به لحاظ فنی نیز توانایی‏های خوبی داشتند، به خاطر عدم برنامه‏ریزی و یا مشکلات ناشی از جنگ، مشخصا لطمه خوردند. مسلما هر جنگی پیامدهایی دارد و یکی از این پیامدها هم جوانان خوبی بودند که نام بردید که متاسفانه به حق خودشان نرسیدند. در حالی که می‏توانستند کمک خوبی برای نسل‏های بعدی باشند که ما بتوانیم پیشرفت بهتری را در عرصه‏ی فوتبال ملی‏مان داشته باشیم.

حال نگاهی به سومین نسل فوتبالیست‏های مطرح ایران پس از انقلاب بیاندازیم؛ نسلی که توانست به جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان صعود کند و می‏توان گفت فوتبال ایران با این عملکرد، متاسفانه زور آخرش را زد و پس از آن فوتبال ملی ایران سقوط وحشتناکی را شاهد بود. نسل سوم و همین‏طور نزول شدید فوتبال ایران را در سه چهار سال اخیر چگونه ارزیابی می‏کنید؟

تصور من این است که شاید در ۱۰ سال گذشته، فوتبال ما به سمت یک فوتبال کاسب‏گرانه رفت؛ فوتبالی که نتیجه‏گرا شد و هر تیمی در سطح باشگاهی و بعد در سطح ملی فقط به دنبال گرفتن نتیجه بودند و ما آن‏طور که باید و شاید به کار زیرسازی نپرداختیم. تعداد تیم‏ها و فوتبالیست‏های ما از لحاظ کمیّت بیشتر شد، ولی از لحاظ کیفیت پیشرفت لازم را نداشته‏ایم. همین مساله سبب شد فوتبال ما که پس از جام جهانی ۹۸، هنوز مدتی از تیم‏های خوب آسیا بود، نزول کند و این نزول متاسفانه هنوز ادامه دارد. چون بیشتر به دنبال آن بودیم و‏ هستیم که امروز چه نتیجه‏ای بگیریم، بدون این که توجهی به فردا داشته باشیم. علت آن هم این است که مسئولین این امر، جدای از این که از نظر مدیریت و برنامه‏ریزی مشکل دارند یا ندارند، حفظ پست و مقام‏شان برایشان اهمیت دارد و زیاد به آینده توجه نمی‏کنند. اگر هم توجه کنند، به صورت بسیار موقت و زودگذر است و هیچ برنامه‏ای برای هدایت و ترغیب نسل جوان فوتبال ما و حل مشکلات آنان، چه از لحاظ فیزیکی و چه از لحاظ فنی، گذاشته نمی‏شود. هیچ مربی‏ای و مدیر باشگاهی برای این کار وقت نمی‏گذارد. چون اگر نتیجه نگیرد، باید جایش را به فرد دیگری بدهد. حتی رییس فدارسیون هم به آن صورت وقت نمی‏گذارد. چرا که در صورت نگرفتن نتیجه، جواب مردم را نمی‏تواند بدهد. به طور کلی فوتبال نتیجه‏گرایی داریم که با یک پیروزی به آسمان می‏رویم و با یک شکست نیز به قعر زمین می‏رویم. این بسیار مضر است و کار را برای همه بسیار مشکل می‏کند. چون این کار نیست، این هدف نیست و فقط برنامه‏ای برای امروز است، بدون این که فردا را در نظر بگیریم. متاسفانه این حرکتی است که مدتی است در فوتبال ما جریان پیدا کرده است. مثلا در زمان آقای برانکو ۱۷−۱۸ بازیکن را در نظر گرفته بودند و این تعداد برای مدت دو سال، بدون این که بازیکن دیگری شانس حضور در جمع تیم ملی را پیدا کند، تیم ملی را تشکیل می‏دادند. بعد هم به آلمان رفتند و پس از آن هم نتوانستیم جایگزین‏های بهتری برای آن نسل داشته باشیم. از لحاظ کیفیت بسیار نزول کرد‏ه‏ایم و هرچند تعداد فوتبالیست‏ها زیاد است، ولی فوتبالیستی که بتواند در سطح تیم ملی به گونه‏ای که باید و شاید، حاضر باشد و بتواند ابتدا در سطح آسیا و بعد هم در سطح جهانی کاری انجام بدهد را به ندرت می‏بینیم. با نگاهی به تیم ملی و بازیکنانی که داشتیم می‏بینیم، جایگزین‏هایی که به جای این بچه‏ها انتخاب شده‏اند، نزدیک آن‏ها هم نیستند، چه برسد که با آنان برابر باشند.

در پایان، با توجه به ارزیابی‏ای که ارائه دادید، با توجه به افشاگری‏های محمد دادکان در برنامه‏ی تلویزیونی ۹۰ و هم‏چنین با نگاهی به گفته‏های داریوش مصطفوی در مصاحبه‏ای که سه هفته‏ی پیش در همین برنامه با ایشان داشتم، چه چشم‏انداز و امیدی برای ملت فوتبال‏دوست ایران باقی می‏ماند؟

صبر کردن و امیدوار بودن به این که روزی به جایی برسیم که خودی و ناخودی کردن، خط قرمز کشیدن‏ها و کنار گذاشتن افرادی که می‏توانند به فوتبال ما کمک کنند، اما با عقیده‏ی ما از لحاظ کاری موافق نیستند و نظر ما را نمی‏پسندند، به پایان برسد. با تمام علاقه‏مندی‏ای که ممکن است در میان افرادی که دارند در فوتبال ما زحمت می‏کشند باشد، ولی آن طور که نشان داده، روابط است که دارد صحبت می‏کند، روابط است که پست‏ها را مشخص می‏کند و آدم‏ها و مهره‏ها را جابه‏جا می‏کند. بنابراین بعضی‏ها دوست دارند مهره باشند، بعضی‏ها هم دوست دارند چهره باشند.

امیدوارم کم‏تر به دنبال مهره‏ها برویم و بیشتر دنبال کسانی که می‏خواهند خدمت کنند باشیم. این آرزوی من است و تا زمانی که به آن‏جا نرسیم و همه را از خود ندانیم، همه را ایرانی ندانیم و همه را وطن‏‏پرست ندانیم، کارمان به جایی که باید و شاید و مستحق آن هستیم، نخواهد رسید.

مصاحبه‌گر: فرید اشرفیان

تحریریه: شهرام احدی