قاتلی که تنها آرزوی کشیش شدن دارد
۱۳۹۱ مهر ۱۸, سهشنبه
سرنوشت یوهانس کنایفل (Johannes Kneifel)، به سرنوشت صدها جوان آلمانی دیگر شباهت دارد که در اوان جوانی به گرایشات راستگرای افراطی روی میآورند و مرتکب جرم میشوند.
یوهانس که در اشده (Eschede) یکی از شهرهای ایالت نیدرزاکسن به دنیا آمده است، از ابتدا پسری "ناآرام و دردسرساز" بود. از اینرو خانوادهی کنایفل که از عهدهی تربیت او برنمیآمدند، یوهانس را به شبانهروزی میفرستند. یوهانس در این شبانهروزی زندگی دوگانهای را دنبال میکند: در طول هفته دانشآموزی درسخوان و سربراه است و وقتی آخر هفتهها به خانه میآید، با دوستان نئونازی خود که از نوجوانی جذب آنان شده بود، به شرارت و ماجراجویی میپردازد.
در یکی از این آخرهفتهها، (۹ اوت سال ۱۹۹۹) ست که یوهانس با دوستش، مارکو اس. در یکی از محلههای اشده به "شکار طعمه" میرود و برای "تقویت روحیه"، چند شیشه آبجو هم سرمیکشد. قربانی، پتر دویچمن (Peter Deutschmann) نام دارد؛ مردی ۴۴ ساله که در نهاد غیرانتفاعی "برای آزادی و عدم خشونت" فعالیت میکند. این دو، در نزدیکی خانهی دویچمن کمین میکنند و به محض خروجش از خانه به او حمله میبرند.
قتل و محکومیت
یوهانس کنایفل، در جریان دادگاه دربارهی این "حمله" میگوید که آنها تنها قصد "ترساندن" دویچمن را داشتند. ولی از آنجا که او به "نصیحت کردن و انتقاد از آنان" پرداخته بوده، چنان او را به باد مشت و لگد میگیرند که قربانی بیهوش بر زمین میافتد و بلافاصله پس از انتقال به بیمارستان، جان خود را از دست میدهد...
کنایفل که در آن هنگام بیش از ۱۷ سال نداشت، به اشد مجازات محکومان صغیر، یعنی ۵ سال زندان محکوم میشود. او در زندان با کمک یک کشیش و یک روانکاو، تغییر اندیشه و موضع میدهد و پس از گذراندن دورهی محکومیتش آزاد میشود. او در این رابطه به دویچه وله میگوید: «در دوران حبس تمام مدت به این فکر میکردم که در حق چه کسی مرتکب گناه شدم و چه کسی باید مرا ببخشد؟»
یوهانس کنایفل، برای یافتن پاسخی برای این پرسش به کتابهای مذهبی و تورات مراجعه میکند و سرانجام تصمیم میگیرد، به جای شروع تحصیل در رشتهی مهندسی که همیشه آرزوی آن را داشته، رشتهی الهیات و تعلیمات دینی را برگزیند و سرانجام هم به عنوان کشیش به مردم خدمت کند. او در این رابطه میگوید: «من میخواهم با این کار به انسانهایی مثل خودم نشان بدهم که میتوانند خود را از این ورطه نجات دهند و زندگی جدیدی را آغاز کنند.»