1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

كشورهاى شما آفريقا، در چالش ميان سنت و تجدد

۱۳۸۵ آبان ۲۹, دوشنبه

فرانك والتر اشتاين‌ماير، وزير امور خارجه‌ى آلمان روز شنبه (۱۸ نوامبر) از سفر يك هفته‌اى خود به كشورهاى كشورهاى شمال آفريقا به آلمان بازگشت. اين سفرى بود بيشتر براى تثبيت وجهه و اعتبار آلمان، و البته در جهت ايجاد پلى ميان آلمان و اين كشورهاى همجوار اتحاديه‌ى اروپا. كشورهايى كه ميان سنت و تجديد در نوسان‌اند.

https://p.dw.com/p/A4xG
محمد غنوشى، رئيس جمهورى تونس و فرانك والتر اشتاين‌ماير، وزير امور خارجه‌ى آلمان
محمد غنوشى، رئيس جمهورى تونس و فرانك والتر اشتاين‌ماير، وزير امور خارجه‌ى آلمانعکس: AP

تفسيرى از: اوته شِفِر

پنج كشور كشورهاى شمال آفريقا در كرانه‌‌ى مرزهاى حساس جنوب اتحاديه‌‌ى اروپا واقع‌اند. و وزير امور خارجه‌ى آلمان هفته‌ى گذشته به اين كشورها سفر كرده بود. از همين كشورهاست كه مهاجران غيرقانونى آفريقايى به سمت اروپا حركت مى‌كنند. از همين كشورهاست كه شمارى از اسلام‌گرايان افراطى جوان برخاسته‌اند و در كشورهاى اروپايى دست به سوءقصدهاى تروريستى مى‌زنند.

كشورهاى كشورهاى شمال آفريقا كه شامل؛ ليبى، الجزاير، تونس، مراكش و صحرا می‌شوند، از يكسو كشورهايى با ريسك بالا هستند، ولى از سوى ديگر مى‌توانند در بسيارى عرصه‌ها براى ايجاد ثبات در منطقه نقشی الگو ايفا كنند و وزير امور خارجه‌ى آلمان نيز بر همين ويژگى اين كشورها تكيه ورزيده بود.

در حاليكه مناسبات اين كشورها با فرانسه از قدمت و سنتى ديرين‌تر برخوردار هستند، چهره‌ى آلمان در اين مناطق چندان شناخته شده نيست. در سفرى كه اشتاين‌ماير به اين كشورها داشت، برخى علاقمندان به سياست در اين كشورها حتا مى‌پرسند، آقاى اشتاين‌ماير كيست و اينكه بطور كلى سياست خارجى آلمان در اين منطقه چه اهدافى را دنبال مى‌كند.

البته مى‌توان در چند عبارت اين اهداف را بيان داشت: يكى هماهنگى در مسئله‌ى مهاجرت‌ اتباع آفريقايى به سمت اروپا، بهبود مناسبات اقتصادى، بويژه با كشورهاى داراى منابع انرژى طبيعى، مانند الجزاير و ليبى، و نيز برقرارى گفتگوى فرهنگى در جهت اصلاحات و مدرنيزه كردن جوامع اين كشورها.

تمامى اين كشورهاى كشورهاى شمال آفريقا جوامعى هستند در چالش ميان حيات دينى محافظه‌كارانه و اسلامگراى سنتى از يكسو و تجدد و مدرنيت از سوى ديگر. كشورهايى چون مراكش و الجزاير طى ده سال گذشته دست به اصلاحات سياسى گسترده‌اى زده‌اند. يك علت عمده‌ى آن نزديكى اين كشورها به اروپاست. بخش اعظم مردمان و نخبگان سياسى و فرهنگى اين دو كشور مناسبات نسبتا خوب و بى‌دغدغه‌اى با قاره‌ى اروپا دارند. براى مثال پادشاه جوان مراكش با قاطعيت تمام با نقض حقوق بشر گذشته‌ى كشورش در رويارويى با سنت محافظه‌كار جامعه‌اش برخورد مى‌كند. مدرنيزه كردن ليبى يكى ديگر از اين نمونه‌هاست. سران كشورى كه تا ديروز بشدت مظنون به شركت در عمليات تروريستى بودند، امروز به ديپلمات‌هاى نمونه و الگووار براى رويكرد بازگشت از تروريسم به ديپلماسى بدل شده‌اند. معمر قذافى امروز به يك ميانجيگر فعال براى گسترش صلح در شمال آفريقا بدل شده است و اشتاين‌ماير اين رويكرد قذافى را عملى شجاعانه قلمداد مى‌كند. و حق دارد اگر ابراز مى‌دارد، بايد انتظار كشيد و ديد كه قذافى تا چه اندازه در ليبراليزه كردن كشورش پيگير و قاطع است.

بايد اذعان داشت كه ديگر آن ”جهان عرب” يكسان وجود ندارد. ما بيشتر با مجموعه‌اى از كشورهاى ناهمگون رويارو هستيم كه بخشى راه اصلاحات در مسير مدرنيت و تجدد را در پيش گرفته‌اند، و بخشى ديگر همچنان بر ارزش‌هاى اسلام سنتى پاى مى‌‌فشارند و هيچ‌گونه دگرگونى اجتماعى و سياسى را برنمى‌تابند.