مهمان عالیرتبه در خوابگاه دانشجویی
۱۳۸۹ شهریور ۱۰, چهارشنبهراهروهای خوابگاه دستکمی از راهروهای بیمارستان ندارند؛ دیوارهای سرد و خالی از قاب که هر چند قدم یکبار دری میان آنها جا خوش کرده است. باید کمی گشت تا اتاق شمارهی ۲۰ را پیدا کرد؛ اتاقی که خودش به تنهایی قابل توجه نیست، اما مهمانی را که در خود جای داده، باعث شده تا این اتاق از سایر اتاقها متمایز شود. کارت ویزیتی که روی در چسبیده نشان از کسی دارد که ساکن این اتاق محقر دانشجویی شده است: پرفسور مانفرد شوبرت سیلاوژ، معاون دانشگاه گوته فرانکفورت. دو ماه پیش پرفسور شوبرت تسیلاوژ خودخواسته از آپارتمان لوکس و دو طبقهاش به خوابگاه دانشجویی اسبابکشی کرد.
زندهباد تجربه!
یک تخت چوبی، آشپزخانهای کوچک درون اتاق و یک میز تحریر ساده تمام اسباب و اثاثیه دانشجویی این اتاق را تشکیل میدهند و دیگر خبری از میز کار شیک و بزرگ و آشپزخانهی مجهز خانهی پرفسور نیست. اما چه چیزی موجب این نقل مکان عجیب و غیرعادی شده است؟
پرفسور شوبرت سیلاوژ میگوید: «قصد دارم تا زمانی که در سمت معاون دانشگاه فعال هستم، هر تابستان به این خوابگاههای دانشجویی سر بزنم و تجربههای جدید کسب کنم. من استاد علوم طبیعی هستم و به خوبی میدانم که هیچچیز نمیتواند جای تجربه را بگیرد. برای همین هم مایلم بفهمم، زندگی دانشجویی در فرانکفورت این روزها چگونه است.»
برای همین منظور زندگی روزانهی پرفسور تا جایی که مربوط به محل زندگیاش میشود، رنگ و بویی دانشجویی گرفته است. صبحها به جای قهوهجوش تمام اتوماتیک و قهوهی آسیابشده، پودر قهوهی معمولی در دستگاه قهوهجوش ریخته میشود و دیگر خبری از صبحانههای گذشته نیست.
نگاه دقیقتر به خواستههای دانشجویان
پرفسور شوبرت سیلاوژ مسئول امور دانشجویی در دانشگاه گوته است و از همین رو مایل بوده تا زمانی که از شرایط زندگی دانشجویی میگوید، دقیقا بداند که از چه موضوعی حرف میزند؛ به خصوص زمانی که از نیاز دانشجویان برای یافتن محل سکونت یا از اجارههای بالا در شهر فرانکفورت سخن به میان میآید. او برای دومین بار است که تن به چنین تجربهای داده است: «این ایده به طور ناگهانی به ذهنم رسید، برای اینکه میخواستم بگویم ما باید نگاه دقیقتری به خواستههای دانشجویان بیندازیم. دانشجویان اینجا با این مسئله روبرو هستند که هرچند فرانکفورت شهر جذابی است، اما در عین حال زندگی در اینجا چندان ارزان نیست.»
بیشتر دانشجویانی که در این خوابگاه ساکن هستند، در این مدت از حضور این مهمان ویژه بیخبر ماندهاند و نمیدانند که نزدیک به دو ماه با معاون دانشگاه همسایه بودهاند. جیسون، دانشجوی آمریکایی که یک ترم مهمان این دانشگاه شده، وقتی از این موضوع باخبر میشود، با تعجب میگوید: «واقعا! این خیلی عالی است. در آمریکا این حرکت خیلی عجیب است، اما به نظر من همکاری نزدیک بین دانشجویان و اساتید واقعا خوب است.»
پرفسور شوبرت سیلاوژ میگوید، در مدت این دو ماه تجربههای ویژهای را کسب کرده و اوقات خوبی داشته است. تا چند روز دیگر وی دوباره بایستی اسبابکشی کند، و این بار به خانهای که در آن همسر و پنج فرزندش منتظر وی هستند.
SN/BB