1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

موافقان و مخالفان هاشمى رفسنجانى: چهار ديدگاه

۱۳۸۴ تیر ۱, چهارشنبه

مردم ايران با نگرانى شديد و جهانيان با كنجكاوى تمام به استقبال انتخابات دور دوم رياست جمهورى در ايران مى‌روند كه قرار است روز جمعه‌ى آينده برگزار گردد. هم‌اكنون نيروهاى سياسى، فرهنگى و مدنى در حال تشكيل جبهه‌اى گسترده براى ممانعت از قدرت گرفتن نيروهاى افراطى اسلامى هستند. ولى نظرات گوناگونى در زمينه‌ى شركت يا عدم شركت در انتخابات وجود دارد. در اين زمينه صداى آلمان نظر برخى شخصيت‌ها، از جمله محمود دولت آباد

https://p.dw.com/p/A49A
عکس: dpa

ى، رمان‌نويس، مجيد تولايى، كوشنده‌ى سياسى، اعظم طالقانى از نيروهاى ملى/مذهبى و عبدالفتاح سلطانى، حقوقدان و كوشنده‌ى حقوق بشر را پرسيد.

داود خدابخش

پس از آنكه طبق آمارهاى وزارت كشور و شوراى نگهبان مشخص شد كه دو كانديداى رياست جمهورى، على‌اكبر هاشمى رفسنجانى و محمود احمدى نژاد به دور دوم انتخابات راه يافته‌اند و انتخابات دور دوم روز جمعه، اول ماه ژوئيه برگزار خواهد شد. طبق خبرهاى واصله نتايج اين انتخابات مردم ايران را در نگرانى عميقى فرو برده است. مردم ايران نگران از قدرت گرفتن يك نيروى بنيادگراى اسلامى و افراطى هستند، نيرويى كه با هيچيك از هنجارهاى يك جامعه امروزين همخوانى ندارد و سازگار نيست. از اين رو بسيارى نيروهاى سياسى و مدنى و شخصيت‌هاى فرهنگى و دينى، ازجمله اصلاح‌طلبان و نيروهاى ملى/مذهبى معتقدند براى ممانعت از قدرت گرفتن يك نيروى افراطى بايد روز جمعه از هاشمى رفسنجانى دفاع كرد.

آقاى محمود دولت‌آبادى، رمان نويس نامدار ايرانى معتقد است كه هرچند كه وى قصد دخالت در حوزه‌ى سياست را ندارد، ولى او نيز همانند بسيارى از نويسندگان متعهد چون گونتر گراس، در مقاطع حساس تاريخى وظيفه‌ى مدنى خود به مثابه‌ى يك شهروند ايرانى مى‌داند تا هموطنان خود را نسبت به تهديدهاى بزرگ اجتماعى هشيار سازد. وى طى گفتگويى با صداى آلمان به نامه‌ى كوتاه خود منتشره در روزنامه‌ى شرق اشاره مى‌كند:

”كشور ما در مرحله‌ی کنونی با توجه به وضعیت بحرانی که در منطقه وجود دارد، برای مسئولیت اجرایی خودش به شخصیتی احتیاج دارد که برخوردار باشد از تجربه، کارآزمودگی، انعطاف پذیری، مصلحت اندیشی و جهان شناسی امروزی. پس با توجه به جبر یا ضرورت انتخاب، امیدوارم مردم ما با نگاه به جمیع جهات صلاح کار پای صندوق‌های رأی بروند. آنچه من از رییس جمهور آینده خواسته‌ام این است که هر دولتی یکی از اهم وظایف‌اش در داخل احترام به آزادی‌های فردی و اجتماعی باید باشد، در کمال واقع بینی مجال گفتن و شنیدن صداهای متفاوت را ایجاد کند، مقوله‌ی ایجاد کار و لاجرم فقرزدایی را جدی بگیرد، حقوق بشر و آزادی زندانیان سیاسی را در دستور کار خود قرار دهد و چهره‌ای غیرخصمانه نسبت به جهان داشته باشد. در غیراینصورت نباید امید چندانی به پسندافتادن و توفیق خود داشته باشد، هم در داخل و هم در جهان. اما، با وجود این مجموعه‌ای که به نشانه آوردم، آیا می‌توان انتظار داشت که آقای هاشمی، چنین شخصیتی باشد و برخوردار از چنین ظرفیت هایی؟ با توجه به این درخواست‌ها که تقاضاهای اجتماعی ماست و مقدار کمی از آن را در دوره‌های گذشته بدست آورده‌ایم و نمی‌خواهیم آن اندک‌ها را از دست بدهیم، در عین حال این مطالبات را هم بعنوان شهروند ایرانی داریم. بنابراین، همانطوری که شما بدرستی مثال زدید آقای گونترگراس را، در لحظاتی هست که می‌بایست انسان تصمیم بگیرد و بنوعی در عین جبر دست به انتخاب بزند.

دویچه وله: که با این شرایط منظور شما انتخاب آقای رفسنجانی است؟

محمود دولت آبادی: در موقعیت فعلی و کنونی. اما این مطالبات بجای خودش باقی‌ست و اگر ایشان توانست که انجام بدهد و به این مطالبات جواب بدهد فبها، اگر نتوانست جواب بدهد باز این مطالبات به قوت خود باقی می‌ماند.”

ولى نظراتى نيز وجود دارد كه تمايزى ميان اركان قدرت در حاكميت جمهورى اسلامى قائل نيست و و هر دو كانديدا را يكسان پنداشته و از يك ماهيت مى‌داند. از جمله كسانى كه به اين نظر اعتقاد دارند آقاى مجيد تولايى، عضو شوراى مركزى «حزب آزادى مردم ايران» است:

” من فکر می‌کنم که اولا در هر صورت، چه آقای هاشمی بیاید چه آقای احمدی نژاد، من اعتقادی ندارم که وضعیت اپوزیسیون با این تشتت و با این ازهم‌گسیختگی که امروز با آن مواجه شده در داخل کشور و این قضیه‌ی انتخابات هم، موضعگیری‌هایی که در قضیه انتخابات انجام شد و این وضعیت را تشدید کرد، برای اپوزیسیون بین آقای هاشمی و آقای احمدی نژاد تفاوت خیلی جدی و اساسی‌ای وجود داشته باشد. تنها تفاوت این است که آقای هاشمی که بیاید اپوزیسیون یک تجربه‌ی بشدت تیره و تاریک و بسیار وحشتناک از دوره ی هشت ساله‌ی آقای هاشمی از قتل، ترور، دستگیری، زندان جمعی، سرکوب و غیره در حافظه‌ی تاریخی‌اش باید وجود داشته باشد که عطف به آن تجربه، امروز انتظار آن برخوردهای خشن فیزیکی سخت افزارانه را قاعدتا دیگر نباید داشته باشد، بلکه باید انتظار برخوردهایی نرم افزارانه‌تر و به مراتب پیچیده‌تر و زیرکانه‌تر برای حذف و انزوا و ایجاد تشتت بیشتر در صفوفش با ترفندهایی که جانب آقای هاشمی با آن مواجه خواهد شد، چنین انتظاری داشته باشد. در حالیکه به نظر می‌رسد با روی کار آمدن احمدی نژاد دست کم اپوزیسیون می‌داند با کسی دارد طرف می‌شود که از رو بازی می‌کند و دیگر خودش را ماسكه نمی‌کند و پشت خیلی از مسایلی که اجازه‌ی روشدن به او نمی‌دهد. این حرفش نيز کاملا روشن و مشخص است، آمده که اساسا یک الگوی مشابه الگوی دولت رجایی را در جامعه عملی بکند و به صراحت می‌گوید جمع کنید بساط دمکراسی و حقوق بشر را، این مسایل اصلا مسایل جامعه‌ی ایران نیست. خلاصه اینکه رو بازی می‌کند. بهرصورت، من تصورم این است که برخلا ف این هول و ولایی که امروز متاسفانه در جامعه‌ی روشنفکری، نخبگان فرهنگی و هنری جامعه افتاده که من این را ناشی از سطحی بینی مسایل سیاسی می‌دانم و ناشی از این می‌بینم که جامعه‌ی روشنفکری ما و فعالان سیاسی ما متأسفانه درک عمیق از پیچیدگی‌های سیاسی طرف‌های بازی در عرصه‌ی سیاست را ندارند و متأسفانه مشابه تجربه‌های مکرر تاریخی همچنان وارد عرصه‌هایی می‌شوند که همچنان در نهایت به ضرر منافع ملی و به ضرر ملت هست، اینبار هم هر اتفاقی که ظرف یکی دو ماه گذشته و بويژه ظرف این چند روز پس از اتمام نتایج آرا در جامعه افتاده، همه در نهایت به سود گرم شدن تنور اردوگاه آقای هاشمی و بالابردن رأی بالایی است که ایشان بشدت نیازمند به آن هست. در مرحله‌ی پس از روی کارآمدنش برای حل بحران‌های وخیم بین‌المللی که جمهوری اسلامی با آن مواجه هست، همه در نهایت به سود پرکردن فضای کمی و کیفی اردوگاه هاشمی و گرم کردن تنور این اردوگاه بوده است. بنحوی که شما امروز می‌بینید براحتی این پروژه‌ی پرملاط کردن اردوگاه هاشمی و بالابردن رأی‌اش امروز آنقدر توانسته موفق عمل کند که در وضعیت فعلی طیف گسترده‌ای را که یک سرش عسگراولادی‌ست و سر دیگر این طیف آقایان سحابی و یزدی هستند و مابین این اصلاح‌طلب‌ها، اعم از «مشارکت»، «مجاهدین انقلاب اسلامی»، همه را توانست بسیار زیرکانه، بسیار هوشمندانه و با تدبیر برای پیوستن به این اردوگاه مدیریت سیاسی بکند.

در نهایت چه هاشمی بشود چه احمدی نژاد، فقط تنها تفاوتشان همین بوده که بقول سینماگران و هنرپیشه‌های تئاتر یکی با تکنیک ماسكه کردن می‌آید روی سن بازی می‌کند، و یکی هم می‌آید با شمشیر از رو بازی می‌کند. تنها تفاوتش برای اپوزیسیون این است. در هر صورت ورود به این بازی خطرناک ورود به زمینی‌ست که بهیچوجه این زمین تعلق به اپوزیسیون ندارد. اپوزیسیون باید در زمین خودش بازی کند. ما باید در زمین خودمان بازی کنیم و بفهمیم، هوشیار باشیم که زمینی که ما می‌خواهیم به آن وارد بشویم، البته ما نه، بلکه دوستانی که وارد شده‌اند، اصلا زمین آنها نیست. زمینی که بازی آن نه در طرح و تهیه‌ی قواعد این بازی، نه در داوری این بازی و نه در کنشگری این بازی این نیروهایی که وارد آن شده اند، بطور خاص نیروهای اپوزیسیون، بهیچوجه هیچ نقشی نمی‌توانند داشته باشند. بنابراین فقط آلت دست و ابزار خواهند شد.”

مى‌توان گفت كه اكثريت نيروهاى ملى/مذهبى بر اين عقيده‌اند كه در شرايط كنونى، براى جلوگيرى از قدرت گرفتن نيروهاى جزمى و قشرى بايد به هاشمى رفسنجانى رأى داد. خانم اعظم طالقانى با هشدار در مورد قدرت گرفتن نيروهاى متحجر در ايران مى‌گويد:

”ما نظرمان را اعلام کرده‌ایم که با توجه به شرایطی که وجود دارد و برای اینکه کشور بهرحال در شرایط خاصی قرار دارد، اينكه مبادا در دامن تحجری بیفتد که سال‌های سال یا چندسالی نتواند از آن رهایی پیدا کند و با توجه به دید انتقادی که حتا به آقای هاشمی داریم، ولی ترجیحا قرار شد که نیروهای ملی ـ مذهبی با اعلامی که کرده و امضا کرده و پخش کرده‌اند و تصویب شده است، بهرحال به آقای هاشمی رأی بدهیم و روز جمعه به آقای هاشمی رأی داده می‌شود.”

با اين حال برخى ديگر از جمله حقوقدانان و نمايندگان سازمان‌هاى حقوق بشر در ايران بر اين باورند كه اين انتخابات يك انتخابات آزاد نيست. آقاى عبدالفتاح سلطانى، وكيل دادگسترى و عضو فعال كانون مدافعان حقوق بشر معتقد است كه شوراى نگهبان با نظارت استصوابى خود حقوق ملت را زير پا گذارده است:

”من در این خصوص نمی‌خواهم اظهارنظر بکنم، چون بحث، بحث سیاسی‌ست و تخصص من حقوق است و بهتر است در مسایل سیاسی به سیاستمدارها مراجعه بشود، ولی در کل از منظر حقوق عده‌ای از انتخابات آزاد محروم بشوند ، يعنى به نظر من عده‌ای از شهروندان با توجه به نظارت استصوابی عملا از حق انتخاب کردن محروم شده‌اند، یعنی ممنوع شده‌اند. در واقع وقتی می‌خواهد رای بدهد فقط به عده‌ای که شورای نگهبان تایید صلاحیت کرده، باید رأی بدهد و به این انتخابات آزاد نمىگویند و آن حقوقی که در فصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برای ملت درج شده ، یکی از این حقوق حق انتخاب کردن آزاد است که به نظر من این حق توسط نهاد شورای نگهبان یا توسط اعضای فعلی شورای نگهبان از مردم سلب و به عده ای قلیل که مورد نظر آنهاست محدود شده است. به نظر من این از منظر حقوق تجاوز به حقوق مردم است و تضییق حقوق مردم اتفاق افتاده است. در بقیه‌ی جنبه‌های سیاسی‌اش من دخالت نمی‌کنم و فقط این را از منظر حقوق می‌توانم بگویم.”