1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

موضوع »دين و دولت« در آخرين مناظره ميان دو نامزد انتخابات رياست جمهوری آمريکا

۱۳۸۳ مهر ۲۳, پنجشنبه

در سومين و آخرين مناظره ميان دو نامزد اصلیِ رياست جمهوری در آمريکا، جورج بوش از حزب جمهوری خواه و جان کری از حزب دموکراتيک، موضوعات بسياری دربارهء سياست های داخلی دولت به بحث گذاشته شد که مهمترينِ آنها مربوط می شد به اوضاع اقتصادی، کسری بسيار عظِيم بودجه، بهداشت ووضع نابسامانِ بيمه های اجتماعی، عادلانه يا ناعادلانه بودن نظام مالياتی، بيکاری، حداقل دستمزد، حقوقِ کارگران غيرقانونی ِمهاجر، آموزش و پرورش و نيز

https://p.dw.com/p/A5SE
جورج بوش، راست، و حريف انتخاباتى وى، جان كرى، در سومين مناظره تلويزيونى‌شان
جورج بوش، راست، و حريف انتخاباتى وى، جان كرى، در سومين مناظره تلويزيونى‌شانعکس: AP

�طری که حقوق بازنشستگیِ نسل های آينده را تهديد می کند. علاوه براين، نامزدها در برابر اين پرسش قرار گرفتند که اعتقادات دينیِ آنها چه نقشی در تصميم گيری های سياسیِ شان ايفا می کند. آنها به چه نحو، در عمل، به اعتقادات دينیِ خود وفادار می مانند بدون اينکه به اصول دموکراتيک قانون اساسی در مورد جدايی دين و دولت خدشه ای وارد نشود؟

جورج بوش و جان کری هردو به گفتهء خودشان انسانهايی با اعتقادات مذهبی اند و در زندگی شخصی و اجتماعی، در حرف و در عمل، از اصول اخلاقی دين شان پيروی می کنند. بوش يک مسيحیِ پروتستان است از شاخهء اِوانجليکال ها و جان کری يک مسيحیِ کاتوليک. در آخرين مناظره شان با يکديکر، پيش از انتخابات رياست جمهوری در دوم نوامبر، جورج بوش گفت: «در زندگی من، ايمان دينی نقش بزرگی دارد... من دعا بسيار می کنم.» جان کری گفت: «درحقيقت امر، ايمان دينی من بر هر کاری که می کنم تأثير می گذارد.» موضوع اعتقادات دينی نامزدها در پاسخ به سه پرسش مطرح شد. پرسش مستقيم اين بود که: «ايمان دينی شما چه نقشی در تصميم گيری های سياسی تان ايفا می کند؟» دو پرسش ديگر مربوط می شد به مواضع آنها درقبال حق ازدواج همجنس خواهان که هنوز در سطح ملی قانوی نشده، و حق سقط جنين که محافظه کاران سعی دارند آنرا غيرقانونی کنند.

دولت جورج بوش از همان ابتدای روی کار آمدن متهم شده بود که با حمايت فعال بنيادگرايان مسيحی روی کار آمده، کسانی که با قدرت مالی و سازمانی بسيار به طور جدی در صددند سياست های دولت با تعاليم کتاب مقدس همخوان بشود؛ به ويژه در آموزش و پرورش و به طور اخص در تعليم زيست شناسی و تحقيقات آزمايشگاهی مربوط به آن، و نيز در اخلاقيات جنسی در زمينهء جلوگيری از آبستنی، سقط جنين و همجنس خواهی. آنها می خواهند اصول کتاب مقدس تا جای ممکن در تدوين قوانين نيز رعايت شود. پس از کشتار بزرگِ يازدهم سپتامبر، سياست های آمريکا در خاورميانه از سوی پاره ای محافظه کارانِ طرفدار بوش نه تنها به عنوان مبارزه ميان دموکراسی و ترور، بلکه همچنين به عنوان مبارزه ميان تمدن يهودی- مسيحی و تمدن اسلامی قلمداد شد. در همين مناظره جورج بوش گفت: «خدا می خواهد همهء مردم [دنيا] آزاد باشند. همين اصل بخشی از سياست خارجی من بوده. آزادی به دست آمده در افغانستان به اعتقاد من هديه ای است از سوی خداوند.» جان کری نيز گفت: «مبارزه با فقر، مبارزه برای پاکسازی محيط زيست و نگهداری از کرهء زمين، و دليل اينکه من برای برابری و عدالت می جنگم، همه از آموزش های بنيادیِ اعتقاد و ايمان دينی ناشی می شود.»

اما با همهء اين گفته ها، آمريکا کشوری است دموکراتيک که قانون اساسی آن جدايی دين از دولت را تضمين کرده و شهروندان همه انتظار دارند رهبران شان مطابق با قانون اساسی رفتار کنند. از همين رو هر دو نامزد خود را موظف ديدند که تأکيد کنند اعتقادات شخصی آنها نبايد به شهروندانی که آن اعتقادات را ندارند تحميل شود. گفته های هردو نامزد درين زمينه تفاوت عميق ميان دموکراسی سياسی و نظامهای ديگر را نشان می دهد. جان کری گفت: «به اعتقاد من، من حق ندارم ايمان دينی خودم را تبديل به قانون کرده، آنرا به شهروند آمريکايی ديگری تحميل کنم... همان طور که پرزيدنت جان کندی گفت من در اين انتخابات شرکت نکرده ام که يک رييس جمهور کاتوليک باشم. من فقط می خواهم رييس جمهور باشم که از قضای روزگار کاتوليک هم هست. »

جورج بوش گفت: «من واقف هستم که در يک جامعهء آزاد مردم می توانند هم اعتقاد دينی داشته باشند هم نداشته باشند. شما چه تصميم تان اين باشد که خدايی را بپرستيد و چه اينکه بخواهيد هيچ خدايی را نپرستيد، هردو به يک اندازه آمريکايی هستيد. اگر شما مسيحی باشيد، يا يهودی يا مسلمان، همه به يک اندازه آمريکايی هستيد. اين امتياز بزرگ آمريکاست که شما حق داريد هرجور که خودتان خواستيد به پرستش بپردازيد.»

گفته های دونامزد انتخاباتی در تاکيد بر جدايی باورهای دينی از حقوق شهروندی، که در کشوری چون آمريکا بديهی تلقی می شود، همان گفته هايی است که نسل ها مردم خاورميانه منتظرند از دهان رهبران شان بشنوند.

عبدی کلانتری - نيويورک