ناروشنی در مورد حکم وثیقهی محسن حکیمی
۱۳۸۷ دی ۲۳, دوشنبهمحسن حکیمی روز دوشنبه دوم دیماه در منزل یکی از دوستانش به نام بیژن امیری دستگیر شد. امیری کارگر ایران خودرو است که صبح همانروز به دلیل درگیری با یکی از عوامل حراست، بازداشت شده بوده و وی را از آنجا به نیروهای امنیتی تحویل داده بودهاند.
به گفتهی منیژه گازرانی، همسر محسن حکیمی، زمانی که خانوادهی حکیمی برای ملاقات با خانواده امیری به منزل آنان رفته بودهاند، حدود هشت و نیم شب عدهای افراد مسلح به همراه بیژن امیری وارد خانه شده و بعد از بازرسی منزل و میهمانان، بیژن امیری و محسن حکیمی را با خود میبرند.
از آن تاریخ تا ۱۰ روز پیش، محسن حکیمی هیچ تماسی با منزل نداشته است. ۱۰ روز قبل، وی به منزل تلفن کرده و میگوید، برایش قرار وثیقهی ۱۰۰ میلیون تومانی صادر شده است.
منیژه گازرانی میگوید، قاضی رسیدگیکننده به پرونده گفته است که چنین چیزی صحت ندارد و وی قرار وثیقه صادر نکرده است.
خانم گازرانی میگوید، در صورت صدور چنین وثیقهای، حکیمی و خانوادهاش آن را قبول نخواهند کرد، چرا که نوشتن و نقد سانسور، جرمی نیست که بخواهند برای آن ۱۰۰ میلیون تومان وثیقه بپردازند.
دویچهوله: خانم گازرانی، باخبر شدیم که قرار است برای آقای حکیمی وثیقه صادر شود و ایشان با قید وثیقه آزاد شوند. آیا این خبر صحت دارد؟
منیژه گازرانی: قضیه به این شکل بوده است که حدود ۱۰ روز پیش همسرم با منزل تماس گرفت و گفت یک وثیقهی صد مییلیونی برای او درنظر گرفتهاند که هم به همسرم و هم به آقای بیژن امیری ابلاغ شده است. همسرم گفت، به من اتهام تبلیغ علیه نظام تفهیم شده، ولی من نه اتهام را پذیرفتم و نه وثیقه را و شما هم برای آزادی من وثیقه نگذارید. بعد از این تماس ما در مدت این ۱۰ روز تقریبا هر روز به دادگاه انقلاب و به بخشی که به آن دادیاری ویژهی امنیت میگویند مراجعه کردیم. دادیار مربوطه که شخصی است به اسم «سبحانی» اصلا منکر چنین قضیهای است و میگوید، من اطلاع ندارم از این که چنین تماسی با شما گرفته شده باشد. من باید وثیقه را تعیین کنم و من این وثیقه را تعیین نکردهام.
آقای حکیمی به شما نگفتند چه کسی به ایشان خبر تعیین وثیقه را داده است؟
معمولا این کار دادیار است. دادیار رسیدگیکنندهی پرونده قرار صادر میکند و این قرار معمولا به صورت کتبی به متهم ابلاغ میشود و همسر من گفته است، این قرار را به من به صورت کتبی ابلاغ کردند که من امضا نکردم، یعنی نپذیرفتم، نه اتهام را و نه قرار وثیقه را. ولی این که آیا اینها اول تصمیم گرفتهاند و بعد از این که همسر من این قرار را نپذیرفته، دوباره تصمیمشان عوض شده است، چیزیست که برای ما ابهام دارد و قاضی پرونده هم هیچ جواب روشنی به ما نمیدهد. وقتی از او میپرسیم، متهمی که دو هفته هیچ تماسی با منزل نداشته، اصلا ما کاملا از وضعیتاش بیاطلاع بودیم، و من حتا به قاضی گفتم او که توی جیباش موبایل نداشته که مثلا ناگهان موبایلاش را از توی جیباش دربیاورد و بعد خودش با منزل تماس بگیرد و بگوید که برای من قرار صادر شده! حتما این قرار به او ابلاغ شده و تلفن در اختیارش گذاشتهاند و گفتهاند که با منزل تماس بگیر و بگو که بیایند وثیقه بگذارند. او هم با منزل تماس گرفته و گفته نه، من این را قبول نکردهام و شما هم نیایید برای من وثیقه بگذارید. حالا این که بعدا تصمیمشان عوض شده باشد و تصمیم گرفته باشند که این کار را نکنند، چیزیست که به ما جواب درستی نمیدهند. یعنی قاضی میگوید که من چنین قراری صادر نکردهام و هنوز اینها تحت بازجویی هستند و هنوز پرونده در مرحلهی تحقیقات مقدماتی است.
الان چه مدتی است که آقای حکیمی در بازداشت به سر میبرند؟
درست سه هفته است.
و اتهام اولیهای که به ایشان تفهیم شده چه بوده است؟
آن چیزی که در آن تماس تلفنی به ما اطلاع داد، گفت که اتهام من تبلیغ علیه نظام است. خود قاضی در برخوردی که با قاضی داشتم و پرسیدم که اتهام همسر من چیست، چیزی به من نگفت. ولی این اتهام چیزی است که به همسر من تفهیم شده است.
اطلاع دارید که آقای حکیمی در کجا نگهداری میشوند ؟
بله، در بند ۲۰۹ زندان اوین است.
طی این سه هفته شما ملاقات حضوری با ایشان نداشتید؟
هیچ ملاقاتی نداشتم و بعد از آن تماس تلفنی هم هیچ تماس دیگری با منزل نداشته و من خیلی نگران وضعیت و سلامتیاش هستم. برای این که از او بیاطلاعام. آن مدت دو هفته هم همینطور بوده و بعد از این تماس هم دیگر هیچ تماسی با منزل نداشته است.
آیا شما خبر تماس آقای حکیمی و تعیین وثیقه برای ایشان را به وکیل ایشان اطلاع دادید و وکیلشان در جریان هستند؟
بله، وکیل همسر من آقای محمد شریف است که در جریان هستند. البته میدانید که مراحل قانونی به این صورت است که تا وقتی کیفرخواست صادر نشود و پرونده به دادگاه نرود، وکیل نمیتواند وارد پرونده بشود. با این همه به خاطر نگرانی شدیدی که من داشتم و از وضعیت همسرم اظهار نگرانی میکردم، آقای شریف روز شنبه، بعد از این که من رفتم دادگاه و اصلا من را بالا راه ندادند و آن قاضی اصلا با من صحبت نکرد، وقتی من قضایا را با آقای شریف درمیان گذاشتم، ایشان رفتند با دادیار ملاقات کردند. ولی دادیار همان صحبتهایی را که با ما کرده بود، به آقای شریف هم گفت. آقای شریف پرسیده بود قضیهی این که تلفنی گفته بودند به خانواده اطلاع بدهید که برای شما وثیقه بگذارند و صد میلیون وثیقه تعیین شده، این با حرف شما که میگویید هیچ وثیقهای تعیین نشده است تناقض دارد. با این همه دادیار هیچ جواب صریحی نداده و گفته که ما هنوز قرار وثیقه صادر نکردهایم و به محض این که این قرار صادر شود، به خانوادهاش اطلاع میدهیم و شما را در جریان میگذاریم که بیایید وثیقه بگذارید.
خانم گازرانی، اگر واقعا این خبر صحت داشته باشد و از شما وثیقهی صد میلیونی بخواهند، آیا به گفتهی شوهرتان عمل میکنید و این وثیقه را نمیگذارید یا این که ترجیح میدهید با این وثیقه شوهرتان به طور موقت آزاد شود؟
این در درجهی اول حق همسر من است که به اتهامی که به او نسبت دادهاند، اعتراض کند و آن را نپذیرد و طبیعیست که آن وثیقهی سنگینی را هم که برایش تعیین کردهاند نپذیرد. الان دیهی قتل سی و پنچ میلیون تومان است. همسر من که یک نویسندهی فعال کارگری است و در نوشتهها و در سخنرانیها و در فعالیتی که کرده از حقوق کارگران دفاع کرده، از آزادی دفاع کرده، با سانسور مخالفت کرده، اینها به هیچ وجه جرم نیست و این طور نیست که به خاطر فعالیتهایی که کرده او را دستگیر کنند و بعد هم بیایند چنین وثیقهی سنگینی را برای او تعیین کنند. حق با اوست که این را نپذیرد. من به عنوان همسر او نگرانم و دلم نمیخواهد همسرم یک لحظه هم در زندان باشد. ولی طبیعتا من هم مخالف این هستم که چنین وثیقهای را بگذارند. میدانید که همین وثیقهی سنگین بعدا در مرحلهی دادگاه تاثیرگذار خواهد بود، چرا که هر چقدر وثیقه سنگینتر باشد، مجازاتی که برای اتهام در نظر میگیرند، حالا اگر زندان باشد یا هر چیز دیگری، به همان نسبت سنگین خواهد بود. بنابراین من هم فکر میکنم که باید مقاومت کنیم و بگوییم که چنین وثیقهی سنگینی درست نیست.