نخستين وكيل زن در ایران
۱۳۹۹ آبان ۸, پنجشنبهميگفت: "هرگز دفاع از گناهكار را به عهده نميگيرم".
پدر يكاترينا سعيدخوانيان از ايرانيان مقيم روسيه و استاد حقوق دانشگاه مسكو و مادرش گزارشگر مجله بود و پنج زبان ميدانست:
«۱۴ سالم بود كه پدر و مادرم هردو فوت كردند بعد از مرگ آنها نگهداری من و بقيه بچه ها بر عهده خواهر بزرگترم كه ازدواج كرده بود افتاد».
۲۱ ساله بود كه حقوق و اقتصاد ميخواند و با يك دانشجوی ايرانی پيوند زناشويی بست و نام سعيدخوانيان را پذيرفت و در كنار كارهای خانه و پرورش فرزند، حقوق سياسی و اقتصاد را به پايان رساند و به كار اداری پرداخت.
۳۸ ساله بود كه دولت شوروی به علت بروز خطر جنگ جهانی خارجيان بسياری را به كشورهای خود فرستاد و او با خانواده به ايران مهاجرت كرد.
ديری نپاييد كه همسرش از بيماری تيفوس درگذشت و او برای گذران زندگی به دنبال كار همسرش، فارسیاش را تقويت كرد و سپس با قوانين ايران آشنا شد و سرانجام پروانه وكالت گرفت و نخستين وكيل زن ايرانی به شمار آمد.
نخستين پروندهاش را در چمخاله لنگرود پيگيری كرد و ۱۰۰۰ تومان حقالوكاله گرفت:
«آن زمان پرتقال دانهای ۲ شاهی بودَ. با ورودم به دادگستری هر روز انگشتنمای مردم ميشدم. در معرفی پروندههايم ميگفتم من وكيل مخصوص كنسولگری شوروی بودم و در موارد عادی بيشتر كار من روی انحصار وراثت، سفته و چك و ساير اسناد بود. از وكالت طلاق و جدايی هم بيزار بودم».
از آنجا كه درد دل و گفتن مشكلات زنان نزد يك وكيل زن سادهتر بود زنان بسياری به دفتر او مراجعه ميكردند:
«يك بار قاضی پرونده، آيتاللهی بود كه وقتی وارد صحن دادگاه شدم از من خواست چادر سر كنم. من هم چادر موكلم را گرفتم و برای نگه داشتن آن به مشكل برخوردم: يك دستم كتاب قانون بود و در دست ديگرم مداد. چادر مدام از سرم ميافتاد. جمعيتی در راهرو از پشت در مرا نگاه ميكردند و ميخنديدند. حتا قاضی نيز كه وقتی چادر من ميافتاد صورتش را برميگرداند، در لحظاتی خندهاش ميگرفت. آن روز عكسم را با همان چادر برداشتند و در روزنامهها چاپ كردند. به هر ترتيب بود، از موكلم دفاع كردم».
يكاترينا سعيدخوانيان در ۸۲ سالگی در تهران درگذشت.