1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

پشتيبانی فيلسوف از سياستمدار

۱۳۹۶ آبان ۲, سه‌شنبه

یورگن هابرماس به سياستمداران، دست‌اندركاران اقتصاد و رسانه‌ها خرده گرفت كه نظرات مكرون درباره آينده اروپا و اتحاد اروپاييان به عنوان تنها راه پيشرفت و تضمين دموكراسی را نادیده می‌گیرند یا كمرنگ جلوه می‌دهند.

https://p.dw.com/p/2mQeF
Jürgen Habermas, Professor Emeritus, Universität Frankfurt am Main.
عکس: DW

اگر والتِر بِنيامين اديب و فيلسوف يهودی‌تبار آلماني، پاريس را پايتخت اروپا مي‌دانست، اميد روبرت مِناسه نويسنده پرشوری که "جایزه کتاب آلمان" در سال ۲۰۱۷ را برد، به بروکسل است. برنده این جايزه به گفته هابرماس، انتظارات بالای دست اندركاران سياست و اجتماع را در برابر این اميد آسيب‌پذير می‌گذارد و از مصاحبه‌ای ياد می‌كند كه گزارشگر روزنامه "تاگس تسايتونگ" در قهوه خانه‌ای دودگرفته در بروكسِل انجام می‌دهد ولی سردبير، آن گفتگو را چاپ نمی‌كند و می‌گويد: «اين قدر پيچيده ننويس! فقط در اين باره بنويس كه ما آلمانی‌ها در اين رابطه چقدر هزينه خواهيم داشت.»

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

هابرماس می‌گويد: «بهتر از اين نمی‌شد كمبود علاقه را فرمولبندی كرد؛ كمبود علاقه سياستمداران، مديران بازرگانی و دست اندركاران رسانه‌های آلمانی به اروپايی كه در سياست توانمند باشد.»

سال‌هاست كه رسانه‌های سربزير و سربراه به كمك سياستمداران می‌آيند، مبادا مسئله اروپا خاطر افكار عمومی را بيازارد.

هابِرماس در نوشته‌ای هشدارآمیز که در "اشپیگل" منتشر شده، از ناسيوناليسم اقتصادی آلمان می‌گويد و از اين كه جز مجله اشپيگِل هيچ رسانه ديگری به طور جدی "به آخرين سخنرانی حساس مكرون درباره آينده اروپا" نپرداخت.

هابِرماس پيشرفت سياسی و اداری مكرون را يك نمونه نادر تاريخی می‌نامد و می‌نويسد: «هيچ آمارگر و نظرسنجی حساب نمی‌كرد كه يكی از وزيران غير حزبی دولت اولاند، رئيس جمهور پيشين فرانسه به ناگاه از هيچ، جنبشی سياسی بيافريند و ساز و كارهای حزبی تاكنونی را به هم بريزد.»

مكرون در كشوری عليه راستگرايان افراطی به سود اروپای متحد جبهه ساخت كه يك سوم مردم آن به دست راستی‌ها رأی دادند؛ کشوری كه مردمش بيش از هر جای ديگر به اتحاديه اروپا مشكوك بودند.

بیشتر بخوانید: سخنرانی مکرون درباره آینده اتحادیه اروپا

به نوشته هابِرماس، مكرون در برابر ناسيوناليست‌ها و قوم‌گرايان سه نكته را مطرح می‌كند: «جرأت برنامه‌ریزی، دگرگونی در شرايط نخبگان اروپا به سود تعيين قوانین دموكراتيك توسط شهروندان و حضور شخصيتی متقاعدكننده كه به نيروی انديشه‌ها اعتماد داشته باشد.»

مكرون در سخنرانی خودش در ماه سپتامبر گذشته خطاب به دانشجويان فرانسوی و سياستمداران آلمانی گفت كه تنها اروپای متحد است كه می‌تواند استقلال حاكميت مردم را تضمين كند و نه حكومت‌های ملی تاكنونی. تنها زير چتر چنين اتحادی است كه شهروندان اروپايی می‌توانند علايق مشترك خود را در جهان پرمعضل امروز مطرح كنند و پيش برند.

به نظر مكرون اتحاديه ارزی اروپا باید بودجه مشتركی داشته باشد كه تحت نظارت پارلمان اروپا به وزيران فراكشوری اروپايی امكان دهد برنامه‌هايی ويژه شهروندان سراسر اين قاره تهیه کنند. يورو به عنوان يك ارز قوی بين‌المللی می‌تواند ابزاری برای عرض اندام اروپا به عنوان يك قدرت اقتصادی جهانی مطرح شود.

هابِرماس در ادامه از اين می‌گويد كه چگونه دولتمداران و حزب‌های سياسی اروپايی به ويژه در كارزارهای انتخاباتی از طرح مسائل فراكشوری در گستره اروپا دوری می‌جويند. اين در حالی است كه يك سال پس از تصميم انگليس به خروج از اتحاديه اروپا، مكرون با طرح "پيش به سوی اتحاد اروپايی" انتخابات رياست جمهوری را برد.

به نظر هابرماس، مکرون می‌خواهد از آرمان نخبگان اروپا يك اتحاديه اروپايی بسازد كه در تشكيل و بهسازی آن همه شهروندان اروپايی سهم داشته باشند. او برای انتخابات نهادهای فراكشوری اروپايی "حق رأی برای همه" را شعار خود ساخته و افزون بر اين در پی احزاب فراكشوری و نامزدهايی‌ برای نهادهای اروپايی است كه به كشور خاصی وابسته نباشند.

هابرماس در پايان نوشتار خود به قدرت بيان مكرون اشاره می‌كند و می‌گويد كه رئيس جمهور جوان فرانسه تنها سياستمداری نيست كه با بهره‌مندی از قدرت بيان، توجه و احترام مردم را به خود جلب كرده و بر آنها تأثير گذاشنه، بلكه سخنان او گاه خود انديشه‌های سياسی را می‌سازند و بيان می‌کنند.

سر انجام هابرماس می‌نويسد: «اگر چنین اصطلاحی وجود داشته باشد، من به عنوان يك چپگرا مكرونيست نيستم، ولی اين گونه كه او درباره اروپا صحبت می‌کند، (با حرف‌های ديگران) فرق دارد.»