1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

پیامدهای حمله طالبان به سربازان آلمانی در افغانستان

مارتین گرنر۱۳۸۷ شهریور ۱۳, چهارشنبه

برای مردم افغانستان دیگر روشن نیست که مبارزه با تروریسم به کجا خواهد رسید. مبارزه‌ای که برای دفاع از حقوق بشر شکل گرفت، اکنون هر هفته از غیرنظامیان قربانی می‌گیرد. این، ترس و عدم اعتماد را در میان مردم دامن می‌زند.

https://p.dw.com/p/FAqB

اکنون زمان کاهش خسارت‌ها و پرداخت غرامت به بازماندگان غیرنظامیانی است که در درگیری‌های اخیر کشته شدند. واقعیت این است که وجهه‌ی آلمان در هندوکش در خطر است. با این همه، این یک شانس نیز هست: بالاخره آلمان هم با واقعیت حضور در افغانستان آشنا می‌شود. البته هنوز هم این برداشت وجود دارد که شمال افغانستان یکپارچه منطقه‌ای جنگی نیست. ولی ماهیت چریکی جنگ در این بخش از افغانستان، به نیروهای طالبان امکان می‌دهد که دائما ضربات سخت‌تری را به طرف مقابل، که ظاهرا برتر هم هست، وارد ‌کنند.

واقعیت این است که فضا در افغانستان در چند ماه اخیر تغییر کرده است. برای مردم افغانستان دیگر روشن نیست که مبارزه با تروریسم به کجا خواهد رسید؛ مبارزه‌ای که ناتو را به‌دنبال ارتش آمریکا کشانده است. نیرویی که با پرچم دفاع از حقوق بشر به صحنه آمده، اما هر هفته از غیرنظامیان قربانی می‌گیرد، ترس و عدم اعتماد را دامن می‌زند. کمیسیون دفاع از حقوق بشر افغانستان هم اکنون از جنایات جنگی سخن می‌گوید و برای مردم هر روز سخت‌تر می‌شود که خارجی‌های "خوب" را از "بد" تمیز دهند. ارتش آلمان در این شرایط باید در دو جبهه بجنگد.

حالا زمانی است که باید با هشیاری عمل کرد. خروج شتاب‌زده‌ی سربازان آلمان از شمال افغانستان اقدامی است اشتباه. پلیس و ارتش افغانستان این حق را دارند که همانطور که غرب به آنها وعده داده است، آموزش ببینند. ارتش و پلیس قوی بومی‌ای که بتواند از عهده دفاع از کشورش برآید، بهترین زمینه را برای خروج آلمان از افغانستان فراهم می‌کند. این نیز باید برای همه روشن شده باشد که تا رسیدن به این هدف راهی طولانی در پیش است.

درعین حال اشتباه است که بر تعداد سربازان آلمانی در افغانستان اضافه کنیم؛ موضوعی که با توجه به شرایط موجود مورد بحث قرار گرفته است. فراموش نکنیم که ۲۰۰ هزار سرباز اتحاد جماهیر شوروی سابق برای به‌کنترل درآوردن افغانستان کفایت نکردند. مهم، داشتن یک استراتژی از سوی غرب است که بر اولویت سیاست نسبت به نیروی نظامی تاکید کند.

از سوی دیگر مسئله‌ی امنیت نیروهای آلمان مطرح است. این امنیت را سربازان آلمانی نمی‌توانند تضمین کنند. سرنخ این مهم در پاکستان است و وظیفه‌ی آمریکا است که به ارتش و سازمان امنیت پاکستان در این رابطه فشار آورد.

و بالاخره در افغانستان باید اشتغال ایجاد کرد و با اختلاس و سوء‌استفاده‌های مالی، چه با فشار بین‌المللی و چه از سوی مقامات افغانی، مبارزه کرد. اگر واقعیت داشته باشد که رئیس جمهور کرزای در انتخابات بعدی کنار گذاشته می‌شود، آنگاه باید این را به حساب مخالفت روشن افغانستان با غرب گذاشت.