1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

چيزى عوض نشده؟

مريم انصارى۱۳۸۴ اسفند ۲۶, جمعه

به نظر ميرسد هنوز در كوچه و خيابان چيزى عوض نشده و ظاهرا كسى به سرولباس جوانها كارى ندارد. برخى هم از تغييرات تدريجى اما مداوم و روبه افزايش شكايت دارند و معتقدند كه چندى نخواهد گذشت كه با همان حركات خشن دوران قبل از اصلاحات در معابر و اماكن عمومى ربرو خواهيم شد.

https://p.dw.com/p/A6Rx
عکس: DPA

چند ماهى است كه گاه وبيگاه در تلويزيون، راديو و نشريات رسمى در مورد سختگيرى بيشتر در مبارزه با “مفاسد اجتماعى” صحبت می‌شود. اين مفاسد چگونه معنى می‌شوند و منظور مسئولان مبارزه با مواد مخدر و دزدى و اينگونه مسائل است يا منظور سختگيرى بيشتر به جوانان به خاطر سر ولباس و رفتار آنهاست؟ به عقيده بسيارى مسئولان روى مورد دوم انگشت می‌گذارند و ناتوان از حل معضلات گريبانگير جامعه، بازهم به صرافت مبارزه با ”بدحجابى“ افتاده‌اند. آنها فرمهايى هم به همين منظور درست كرده اند كه روشن كند فرد ”خاطى” بدحجاب بوده يا ”كشف حجاب” كرده و يا مثلا صداى موزيك ماشين‌اش بلند بوده. با اين فرم‌ها، مجازات‌هاى متفاوتى درانتظار فرد بدام افتاده است. البته كسانى كه تجربه چنين سختگيرى‌هايى را داشته‌اند می‌گويند برخورد ماموران هنوز شكل ناهنجارى ندارد، حداقل در بيشتر موارد، اما درعوض جريمه‌ها بسيار سنگين هستند.

واقعيت اين است كه محدوديت‌ها و فشارهاى سياسى از هنگام روى كار آمدن دولت جديد در عرصه‌هاى مختلف مثل تجمعات زنان ، فعاليت‌هاى دانشجويى و يا فعاليتهاى حقوق بشرى و بالاخره براى دست‌اندركاران مطبوعات و نشر كتاب روزبروز بيشتر شده و تغييرات نسبت به دوره رياست جمهورى خاتمى محسوس است. اما به نظر می‌رسد كه در كوچه و خيابان چيزى عوض نشده و ظاهرا كسى به سرولباس جوانها كارى ندارد. برخى هم از تغييرات تدريجى اما مداوم و روبه افزايش شكايت دارند و معتقدند كه چندى نخواهد گذشت كه با همان حركات خشن دوران قبل از اصلاحات در معابر و اماكن عمومى ربرو خواهيم شد. جالب است كه گروه معترضى كه می‌گويند اوضاع دارد خزنده اما محسوس به سمت آزار و اذيت جوانان می‌رود، دخترها هستند و پسرها شايد هنوز كمتر صابون ”ناجا” به تنشان خورده.

***

از جوانها سوال می‌كنيم آيا تغييرى در كوچه و خيابان و اماكن عمومى احساس می‌كنند؟ پاسخ‌ها بسيار متفاوت است:

”بله، قشنگ حس می‌شود. از نظر اینکه یواش یواش دارند توی محافلی که تقریبا عمومی‌ست و می‌خواهی واردش بشوی، جلوی در وارسی‌ات بکنند و ببینند حجاب اسلامی‌ات رعایت شده یا نه. مثل فرودگاه که چک بکنند ببینند روپوش‌ات بلند است یا کوتاه، وگرنه از پروازت‌ هم حتا می‌اندازند که به پروازت نرسی.”

” من که تا حالا چیزی ندیدم،‌ البته من زیاد توی خیابونها نمی‌روم. من صبح‌ها می‌روم سر کار و شبها هم برمی‌گردم.”

”سر يك مويى كه بيرون بود، ما را گرفتند و خیلی اذیت‌مان کردند و ماشین‌ام را هم خواباندند که در واقع این اتفاقی‌ست که الان حدود ۸ـ۷ سال یا ۹ سالی بود که وجود نداشت. توی زمانهای خاتمی اصلا چنین چیزی وجود نداشت.”

”نه زیاد فرق نکرده. چون فکر می‌کنم نمی‌توانند یکهویی شرایط را تغییر بدهند. جامعه بالاخره طی این ۱۰ـ۸ـ۷ سال یک مسیری را طی کرده و به یک نقطه‌ی جدیدی رسیده. اگر بخواهند دوباره برگردانند به دهسال قبل باید یک فشار خیلی زیادی بیاورند که شاید زیاد برایشان جالب نباشد.”

” توی دوران اصلاحات هم یک گروههایی بودند که می‌خواستند نشان بدهند اصلاحات کاملا صورت نگرفته ولى الان دیگر پلیس و گروههای خاصی که بنام «ناجا»، نیروی ارتش جمهوری اسلامی، آنها هستند که جلو آمدند و اجازه‌ی اینکارها را دارند و می‌توانند سوال کنند که نسبت‌ات چیه، حجاب‌ات درست نیست،‌ صدای موسیقی‌ات بلند است، چرا داری تنها می‌روی، آقا همراهت نیست، یعنی توی کشور خودت داری راه می‌روی و احساس امنیت نداری، یعنی نمی‌دونی می‌گیرنت، نمی‌گیرنت، می‌توونی بری، نمی‌توونی بری. این خودش بدترین ترسی‌ست که آدم می‌توونه داشته باشه.”

”به نظر من محدودیتها همانطور که بودند هنوز هم هستند. چون همین منتقدین که آن دوره انتقاد می‌کردند راجع به خیلی از مسایل و آزادیهایی که خاتمی به جوانها داده بود، الان می‌بینیم هست و همان اتفاقها هم داره می‌افتد، خانمها، پسرها، جوانها، نمیدانم. ولی هیچگونه اظهارنظری راجع به اینجور چیزها نمی‌شود.”

اينها بخشى از پاسخ‌هاى جوانان بود. اما ديدگاه‌هاى ديگرى هم وجود دارد كه معتقدند مردم از ترس خفقان پيشاپيش دچار خود سانسورى شده‌اند و می‌گويند:

”ترس از خودشان است. یعنی فکر می‌کنم مردم خودشان بیشتر دامن می‌زنند به این قضیه. فکر می‌کنند که باید اینجوری باشند و احتیاط بیشتری بکنند. خود مردم بیشتر دچار یک توهم ترس‌اند. حالا. نه اینکه فشار بیرونی نباشد، فشار اجتماعی هست. همانی بوده که هست. یک ترس عمومی بوده که از اول، توی این چندسالی که این حکومت بوده، همیشه بوده و همیشه هم هست.”

جوان ديگرى كه معتقد است تغييرات به سمت محدودتر كردن آزادى‌هاى اجتماعى با دولت جديد شديدتر شده، می‌گويد كه اين فشار محسوس نيست زيرا نمی‌خواهند با وجود نارضايتى‌هاى فراوان موجود به اين گونه نارضايتى‌ها هم دامن بزنند:

”بدون اینکه ما متوجه بشویم، از زیر یواش یواش در ناحیه‌های مختلف دارند شروع می‌کنند به تغییرات خاصی که می‌خواهند بدهند و مدام جامعه را از نظر ظاهری، اجتماعی، سیاسی، آزادی‌های فردی تنگ‌تر و تنگ‌تر بکنند و به همان مرحله‌ای که قبلا بود برسانند یا حتا بدتر بکنند. ولی این موج را یکدفعه نیاوردند، که تو ذوق کسی نخورد و یکباره مقاومت نبینند.”

اما مسئله براى جوانان تنها به سختگيرى‌هايى كه سر روپوش و روسرى می‌شود خلاصه نمی‌گردد. آنها نگران محدوديتهاى روزافزون در عرصه كتاب و هنر نيز هستند.

”کتاب، شنیدم که انتشارش کمتر شده و بخش موزیک و کنسرت تقریبا اکثرا کنسل شدند و کسی هم زیاد جرات نمی‌کند صحبت اینجور چیزها را بکند.”

”اصلا اتمسفر یکذره عوض شده. یکذره که نه، خیلی بیشتر از یکذره. دومرتبه دارد برمی‌گردد به آنزمان خفقان. بعضی از کنسرتها را رد می‌کنند، بعضی از آلبومها و فیلمها را نمی‌گذارند.”

”در هنر مستقیما شما شاید نمی‌بینید که سانسوری مستقیما از طرف کسی اعمال بشود. ولی عملا بخاطر فضای غيرآرامی که هست، باعث می‌شود که مخاطبین هنر کمتر گرایش به دیدن و شنیدن هنر داشته باشند. از طرفی هنرمند هم چون ديد خیلی درست، مشخص و شاید خوشبینانه‌ای ندارد به آینده، باعث شده که این دوتا دست به دست هم بدهند و یک رکودی را ایجاد بکنند.”

”شما شاید کمتر حضور هنر ناب یا هنر موفقی را اینروزها سراغ داشته باشید. یکی اینکه همه منتظرند تا ببینند چی می‌شود و دیگر اینکه خوشبین نیستند.”

” توی حوزه‌ی سینما و تلویزیون این مشخص‌تر جلوه می‌کند. بخاطراینکه سینما و تلویزیون شاید رل تبلیغاتی وسیع‌تری دارد و مخاطب گسترده‌تری را دارد، شاید سانسور توی آنجور جاها بیشتر است. حالا ممکن است بیشتر هم نباشد، ولی اصلا حق ساخت فیلم خیلی کم شده. بنابراین، تلویزیون که می‌تواند خیلی نقش اساسی داشته باشد شما ابتذالش را بیش از پیش می‌بینید یا توی نشریات و کتابها، فکر می‌کنم، سختگیری در مورد چاپ بیشتر شده.”

برخى از جوانها معقتدند اگر هنوز حضور و سختگيرى نيروهاى انتظامى در خیابانها به شكل قابل توجهى ديده نمی‌شود به اين دليل است كه:

”اینها هنوز فرصت اینکار را ندارند. یعنی اینکه آنقدر سرگرم مسایل و افت و خیزهای اصلی هستند، بخصوص سیاست خارجی‌شان، که فکر می‌کنم هنوز نتوانسته‌اند تمرکز کنند روی این داستان. بستگی به سیاست خارجی دارد که چقدر به اینها امان بدهد. اگر امان بدهند،‌ حتما به آنجا خواهند رسید. چون نوع نگاهشان نگاه دمکراتیکی نیست. اگر فرصت داده بشود، حتما به این قضایا هم رسیدگی می‌کنند.”

براى گروه ديگرى از جوان‌ها مسئله تنها سختگيرى‌هاى ظاهرى نيست به قول جوانى:

”بیشترین چیزی که رنج می‌دهد این است که تو با سانسور افکار روبرو هستی. به این معنا که مردم را در جهل نگهداشتن بیشترین چیزی ست که شاید آزار می‌دهد. یعنی شما می‌بینید نوع روند اجتماعی را به سمتی می‌برند که مردم مشغول زندگی روزمره می‌شوند و بقدری گرفتار و ددخو می‌شوند که دیگر از آن روند اجتماعی سالم یک جامعه متمدن دور می‌شوند. آنهم بخاطر جهل حکومت به معنای اشتباه هدایت کردن جامعه.”