1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

کتابهایی برای قفسه‌ی کتاب کتابخانه‌ها؟ (گفتگو با محمد علی جعفریه در مورد مجموعه‌ی «شعر معاصر»)

۱۳۸۴ خرداد ۴, چهارشنبه

گرچه شواهد حکایت از کم‌رونقی بازار شعر دارد و شاعران جوان اغلب کتابشان را با سرمایه‌ی شخصی منتشر می‌کنند، شعر شاعران کلاسیک و کلاسیکهای معاصر همچنان خوانده می‌شود و ناشران نیز بی‌علاقه به انتشار این‌گونه آثار نیستند. اما این که ناشری انتشار شعر شاعران تازه‌کار را در برنامه‌ی خود قرار دهد و هر سال ده‌ها عنوان کتاب شعر منتشر کند امر نادری است. یکی از ناشرانی که به این کار پرداخته «نشر ثالث» است.

https://p.dw.com/p/A6H4
محمد على جعفريه، مدير نشر ثالث
محمد على جعفريه، مدير نشر ثالثعکس: DW

مدیر نشر ثالث، محمد علی جعفریه، در این مورد توضیح می‌دهد:

«ما چندتا مجموعه داریم. یک مجموعه هست از زندگی و شعر شاعران معاصر ایران که دربرگیرنده‌ی شاعران بعد از مشروطه است. تا به حال بیست عنوان از این مجموعه درآمده که بیشترشان به بررسی تحلیلی شعر و زندگی و آثارشان می‌پردازد که بعضی‌هاش چندین بار تجدید چاپ شده و همین الان هم پانزده عنوانش نایاب است و در بازار نیست و در حال چاپ دوباره است. بعضی‌هاش هم به چاپ پنجم و ششم رسیده. بعد یک مجموعه‌ی دیگری درمی‌آوریم که «شعر معاصر ایران» است. «شعر معاصر ایران» یک مجموعه‌ایست که تا به حال ۴۱ عنوانش درآمده بیشتر به شاعران جوان می‌پردازد. بعضی‌هاشان اولین دفتر شعرشان است. برای معرفی این مجموعه، اولین کتاب گزیده‌ای بود از شعرهای آقای شاملو که «بن‌بستها و ببرهای عاشق» نام داشت که با آن شروع کردیم. و الان که دارم به شما صحبت می‌کنم چهل و یکمینش درآمده و پنج شش تای دیگرش تا چند روز آینده درمی‌آید.»

جعفریه معتقد است که حتا اگر خود شاعران به کار یکدیگر علاقه نشان دهند وضع بهتر خواهد شد:

«حمایتی که باید بشود از طرف خود خوانندگان و شاعران جوان است. یعنی خودشان باید حمایت بکنند از مجموعه‌ای که چاپ می‌شود. هر کدامشان اگر بتوانند کتاب پنج تا از شاعرانی که دوستان خودشان هم هستند خریداری کنند فکر می‌کنم تمام شعرهایی که به درد چاپ می‌خورد چاپ می‌شود. ولی تیراژ کتاب شعر در ایران خیلی پایین است؛ حدود هزار نسخه تا دو هزار نسخه است. بالاخره کتاب شعر شاعری که نمی‌شناسندش خریدار ندارد. باز اینجا نقش منتقد و نقش رادیو تلویزیون، نقش رسانه‌های گروهی وسط می‌آید که معرفی بکنند. متاسفانه الان این کار در ایران انجام نمی‌شود. یعنی رادیو و تلویزیون که کاری در معرفی این شاعران نمی‌کند، و با جناح بندیهایی که متاسفانه الان وجود دارد خیلی از مجموعه شعرهایی که بسیار خوب است و قابل بررسی است و وظیفه‌ی یک شاعر و منتقد است که آنها را بررسی بکند، این کار هم انجام نمی‌شود.»

اما به‌رغم بی‌اعتنایی منتقدان، رسانه‌های گروهی و حتا خود شاعران به این کتابها، خریدارانی هستند که انتشارشان را توجیه می‌کنند:

«این کتابها چون مجموعه شده و انتخابی هم رویشان انجام می‌شود، طبعا خوانندگان خاص خودشان را هم دارند. از آن طرف هم وزارت ارشان تعدادی را برای کتابخانه‌های عمومی خریداری می‌کند که تقریبا هزینه‌ی انتشار کتاب را Cover می‌کند و کتاب درمی‌آید. حالا اگر از لحاظ اقتصادی آنچنان جوابگوی ما نیست، ما چون یک موسسه هستیم و یک مجموعه‌ای از کتاب را منتشر می‌کنیم باید کل کارهایمان را در نظر بگیریم. ما با چاپ کتابهایی که پرفروش هستند هزینه‌ی اینها را هم تقریبا پوشش می‌دهیم.»

آیا این عدم استقبال فقط به کتابهای شعر مربوط می‌شود:

«این در عناوین کتابهای دیگر ما هم هست. در ادبیات ما، در رمان و قصه‌ی ما هم هست. در کتابهای تاریخ و در کتابهای فلسفه‌ی ما هم وجود دارد. ما خوانندهای واقعی را پیدا نکرده‌ایم. ببینید، ما یک جمعیت شصت هفتاد میلیونی هستیم که تیراژ بعضی از کتابهایمان در حوزه‌ی فلسفه، در حوزه‌ی علوم سیاسی یا علوم اجتماعی هزار نسخه است. که بیشترش هم فروش نمی‌رود. یعنی امکان دارد که صد نسخه یا دویست نسخه از این کتابها بیشتر فروش نرود. این نشان دهنده‌ی این است که ما کار زیربنایی نکرده‌ایم. حالا این به چند عامل بستگی دارد؛ یکی به خود مردم برمی‌گردد. علاقه مردم به فرهنگ شفاهی است. یعنی مردم دوست دارند از صبح تا شب پای تلویزیون بنشینند، فیلم ببینند ولی دو صفحه کتاب نخوانند. این یک مشکل مردم ماست. دوم این که بخشی هم به دولت برمی‌گردد. دولت هم متاسفانه در این زمینه کاری نکرده. یعنی نتوانسته فرهنگ کتابخوانی را در ایران رشد بدهد. تیراژ عنوان کتابهای ما بالا رفته ولی این کتابها به خانه‌ها نمی‌رود. این کتابها یا در قفسه کتابفروشیهاست یا دولت خریداری کرده و در کتابخانه‌ها گذاشته. نمونه‌اش را هم می‌بینید که در کتابخانه‌های عمومی ما آن رفت و آمدی نیست که آدم در کتابخانه‌های دنیا می‌توان دید. و بیشتر کسانی که به کتابخانه‌های عمومی مراجعه می‌کنند یک جای ساکتی می‌خواهند برای این که کتابهای درسی‌شان را بخوانند. یک مشکل دیگری که وجود دارد مشکل آموزش و پرورش ماست. خواندن کتاب باید از آموزش و پرورش شروع شود. یعنی بچه‌های ما باید از دبستان و پیش دبستان شروع به کتابخوانی کنند. الان می‌بینیم در این همه ساعت درسی کسل‌کننده‌ای که در آموزش و پرورش وجود دارد و بچه‌ها کسل می‌شوند، با کتابهایی که می‌خوانند و با سیستمی که در آموزش ما وجود دارد، ما می‌بینیم هیچ جایی، حتا یک ساعت در هفته هم به کتابخوانی اختصاص ندارد. خانواده‌ها هم متاسفانه به دو دلیل نتوانستند این خلاء را پر کنند. یکی به علت مشکلات اختصاصی‌شان و یکی هم به این علت که فکر می‌کنند کتاب خواندن امکان دارد برای بچه‌شان ایجاد دردسر بکند.»

به این ترتیب ظاهراً کتابهایی هم که برای کتابخانه‌ها خریداری می‌شود راهی به خواننده پیدا نمی‌کنند. اما شاید روزی یکی از همین کتابها همچون «بن‌بستها و ببرهای عاشق» شاملو سرآغاز سلسله کتابهای شاعران نسل دیگری شوند.

در دو سال گذشته دو کتاب از مجموعه‌ی «شعر معاصر» جایزه‌هایی را نصیب خود کرده‌اند و مدیر نشر ثالث امیدوار است که برنده‌ی امسال نیز یکی دیگر از کتابهای این مجموعه باشد.

بهزاد کشمیری‌پور، گزارشگر صدای آلمان در تهران