1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

گئورگ بوشنر؛ مرگ زودرس و آثار دیرپا

۱۳۹۰ بهمن ۲۹, شنبه

۱۷۵ سال از مرگ نابغه و انقلابی آلمانی، گئورگ بوشنر می گذرد. ۲۳ سال بیشتر زندگی نکرد اما در همین زمان کوتاه چهار اثر ادبی ماندگار آفرید و در کنار آن دکترای خود را در رشته ی زیست شناسی از دانشگاه زوریخ گرفت.

https://p.dw.com/p/1443T
گئورگ بوشنر
گئورگ بوشنرعکس: picture alliance/dpa

گئورگ بوشنر در اکتبر سال ۱۸۱۳ در روستای گودلا در جنوب ایالت هسن آلمان زاده شد. پدرش پزشک بلندپایه و وفادار به والی دوک‌نشین زادگاهش بود. او همین آینده را برای فرزند خود تصور می‌کرد و گئورگ ۱۸ ساله را به این منظور به شهر اشتراسبورگ که آن زمان جزو فرانسه بود، فرستاد.

بوشنر در اشتراسبورگ با محفل‌های سیاسی که پس از فروپاشی حکومت شارل دهم برپا شده بودند، آشنا و جذب آنها شد. همزمان ارتباط پنهانی با عشق زندگیش که دختر کشیش محل بود را برقرار کرد درحالی‌که پدرش دختری از یک خانواده ی نجیب زاده برایش در نظر گرفته بود.

وضعیت بحرانی او از نامه ای که آن زمان به خانواده اش نوشته، به خوبی هویداست: «جوان ها را به خاطر خشونت شان، سرزنش می‌کنند؛ مگر ما در یک وضعیت خشونت آمیز همیشگی به سر نمی بریمٌ، ما در یک سیاهچال زاده و بزرگ شدیم به همین خاطر دیگر متوجه نمی شویم که در یک سوراخ قایم شده‌ایم با دستها و پاها‌‌یی، زنجیر و دهانی که با تکه پارچه ای بسته شده است. من هرجا و هر لحظه که بتوانم با دست و دهانم مبارزه خواهم کرد».

به راستی همین کار را هم کرد. در پاییز سال ۱۸۳۳ بر خلاف میلش در دانشگاه گیسن ادامه ی تحصیل داد. دور از معشوق و آزادیی‌های نسبی سیاسی که در اشتراسبورگ داشت، افسرده و بیمار شد. با این حال، در آغاز سال ۱۸۳۴ با چند تن از آزادیخواهان همفکرش، نشریه ی انقلابی hessische Landbote "پیام هِسِن" را به راه انداخت که در شهر بوتسباخ در می آمد با شعارش "پیش به سوی آبادی کوخ‌ها و نابودی کاخ‌ها"

یک سال پس از آن، هنگامی که تحت پیگرد پلیس قرار گرفته بود، نمایشنامه ی "مرگ دانتون" را در کمتر از ۵ هفته نوشت. تنها اثری که در دوران زندگی اش چاپ شد و جنون ترور تندروهای انقلاب فرانسه ژاکوبن‌ها را ترسیم می‌کند.

در ماه مارس همان سال ۱۸۳۵ پیش از آنکه پلیس حکم توقفیش را انتشار دهد، به اشتراسبورگ گریخت. در آنجا درحالی که تحت نظر نیروهای امنیتی و از نظر مالی هم در تنگنا بود، داستان بلند "لنتس Lenz" را نوشت که توصیف دیدگاه های درونی نویسنده ای به نام یاکوب راینهولد لنتس است. در کنار آن به تحصیل زیست شناسی و فلسفه می پردازد و پایان نامه ی دکترایش را درباره ی سیستم عصبی گونه ای از ماهیها می‌نویسد.

در تابستان سال ۱۸۳۶ به آلمانی هایی که به خاطر عقاید سیاسی‌شان به شهر زوریخ در سوئیس پناه می‌بردند، می‌پیوندد، خود را برای کرسی استادیاری دانشگاه آنجا آماده می‌سازد، کمدی انتقادی‌ـ اجتماعی "لئونس و لنا" را می‌نویسد و نوشتن درام ویتسک Woizek را آغاز می‌کند که در آن سربازی زیر فشار تنگدستی و سرخوردگی اجتماعی، معشوقه اش را می کشد.

تصاویری که بوشنر می نگارد، تا آن زمان در ادبیات ناآشنا بودند. او "ورطه ها و پرتگاه های فرومایگی انسانی" را می‌کاود و درباره ی افسردگی، جنون، سکس و قتل می‌نویسد.

شخصیت‌های او حتی از خود و با خود نیز بیگانه‌اند و زیر بار نقشی که بر دوش آنهاست، له می‌شوند. از دید بوشنر، نویسنده باید واقعیت‌ها را همانگونه که هستند و نه بهتر، نشان دهد. به این ترتیب بوشنر عقاید (غیر) ضد آرمانی خود را نشان می‌دهد. دانشمند جوان در دانشگاه زوریخ با اخذ مدرک دکترا فارغ التحصیل می‌شود. او شبانه روز و بی وقفه کار می‌کند. روزها خود را برای تدریس در کلاس‌ها و سمینارهای دانشگاه آماده می‌سازد و شب‌ها روی نمایشنامه ناتمام مانده اش "ویتسک" کار می‌کند.

در ژانویه ١٨٣٧ به بیماری تیفوس مبتلا می‌شود. پس از سه هفته بی‌خوابی و تب شدید در ١۹ فوریه جان می‌بازد. در مراسم خاک سپاری او در گورستانی در زوریخ بیش از صدها تن حضور داشتند. اما بوشنر در واقع یک دهه پس از مرگش شناخته و برجسته می‌شود. نمایشنامه‌های او در آغاز سده‌ی بیستم منتشر شدند و از آن زمان به بعد آثارش یکی از بخش‌های مهم آثار نمایشی و حتی متن‌های درسی دبیرستان‌ها هستند.

یکی از برجسته‌ترین جایزه‌ها در حیطه‌ی ادبیات آلمانی‌زبان به یاد و افتخار او "گئورگ بوشنر" نامگذاری شده است. رییس بخش پژوهش‌های گئورگ بوشنر در دانشگاه ماربورگ می‌گوید: «آثارش، همانند ندارند. بیش از صد سال است که هر نسلی چیز تازه ای در آثار او می یابد.» جایزه بوشنر برای نخستین بار در ۱۱ اوت ۱۹۲۳ اهدا شد. در آن زمان این جایزه به هنرمندان فعال در زمینه هنرهای تجسمی مانند آهنگسازی، هنرپیشگی، خوانندگی، نقاشی، پیکرتراشی، و .... داده می شد.

اولین دوره این جایزه در سال ۱۹۲۳ به آرنولد منلدلسون آهنگساز و آدام کاریلن نویسنده اهدا شد و اهدای آن تا ده سال ادامه داشت. در دوره ی نازی‌ها اهدای این جایزه متوقف ماند و دوره دوم آن از سال ۱۹۴۵ آغاز شد. از سال ۱۹۵۱ قرار شد این جایزه به ادبیات آلمانی زبان محدود شود. از نویسنده های به نامی که این جایزه را دریافت کردند می توان ماکس فریش، پاول سلان، گونتر گراس، هاینریش بل و فریدریش دورنمارت را نام برد.

ماریا تبریزپور
تحریریه: فرید وحیدی