1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

گذارى بر زندگى ياسر عرفات

۱۳۸۳ آبان ۲۰, چهارشنبه

شرايط جسمى ياسر عرفات، رئيس تشكيلات خودگردان فلسطين، به شدت بحرانى ست. او را پس از سه سال تبعيد خانگى در رام اله به فرانسه منتقل كردند و او هنوز در بيمارستانى نظامى در نزديكى پاريس بسترى ست. ديگر همه منتظر مرگ اويند. حتى جورج بوش، رئيس جمهور آمريكا، در يك كنفرانس مطبوعاتى، پس از شنيدن خبر تاييد نشده مرگ عرفات، برايش طلب آمرزش كرد. ياسر عرفات كه برنده جايزه صلح نوبل در سال ۱۹۹۴ گشته، كيست و چه سابقه اى دارد و آينده

https://p.dw.com/p/A7Wp
ياسر عرفات، مردى كه سرنوشت فلسطين را با وجود خود گره زده است
ياسر عرفات، مردى كه سرنوشت فلسطين را با وجود خود گره زده استعکس: AP

ى فلسطين ِ پس از او را چه كسى رقم خواهد زد؟

بسيارى از عرصه هاى زندگى ياسر عرفات پوشيده است و كسى بر آن واقف نيست. بسيارى مى گويند، اين مرد كه به قول فلسطينيان هفت جان دارد، در بيت المقدس زاده شده. اما بعضى ديگر محل تولد او را غزه و يا قاهره مى دانند. به نظر مى رسد كه انتخاب قاهره بيشتر با واقعيت همراه باشد تا دو شهر ديگر نام برده شده.

عرفات كه به طايفه حسينى تعلق دارد، براى اولين بار در قاهره خودنمايى كرد. از ميان نام هاى متعددى كه داشت فقط نام ياسر را برگزيد. نام مستعارش را هم ابو عمار گذارد. نامى كه فلسطينيان او را خطاب مى كنند.

عرفات در سال ۱۹۴۸ ميلادى در قاهره دانشجوى رشته مهندسى بود. بعد از تاسيس دولت اسرائيل و پايان جنگى كه به شكست فلسطينيان منجر شد، عرفات سعى در هماهنگ كردن دانشجويان عليه اسرائيل كرد. به عنوان يكى از اعضاى سازمان اخوان المسلمين، كشورهاى عربى را محكوم مى كرد كه علاقه اى به پيروزى در جنگ نداشتند.

در همين زمان بود كه بعد از انقلاب در مصر، مشكلات عرفات با رژيم جمال عبدالناصر، رئيس جمهور مصر افزايش يافت. در مصر سعى او در مبارزه با اسرائيل از طريق نوار غزه بى نتيجه ماند. در همين زمان بود كه جنگ در صحراى سينا درگرفت. يك سال پس از اين جنگ عرفات موفق شد تا در كويت به عنوان مهندس استخدام شود. بعضى از همراهان و هوادران او به همراهش رفتند. و همين افراد بودند كه نطفه اوليه جنبش الفتح را بنيان گذاردند. الفتح به معنى پيروزى ست، اما اگر حروفش برعكس خوانده شود، جمله ”حركت التحرير الفلسطين”، مى شود كه معنى اش ”جنبش آزاديبخش فلسطين” است.

تا آن زمان، كشورهاى عرب علائق فلسطينيان را در مناطق اشغالى حمايت مى كردند و همين كشورها بودند كه در سال ۱۹۶۴ ميلادى در اسكندريه در كشور مصر ”پى ال او” يعنى سازمان آزاديبخش فلسطين را به رياست احمد شُكيري، بنا نهادند. احمد شُكيرى يكى از فرستاده هاى ياسر عرفات در اين نشست بود.

كشورهاى عرب مى خواستند، با تشكيل ”پى ال او”، نشان دهند كه به فكر مردم فلسطين اند، اما در واقع آنها اقدامى به تفع فلسطينيان نمى كردند. . به هنگام جنگ شش روزه در سال ۱۹۶۷ ميلادي، نه تنها كشورهاى عرب بلكه خود ”پى ال او” هم كارى از دستش بر نيامد. شكيرى شعار مى داد كه همه يهوديان را به دريا خواهد ريخت ولى نمى دانست كه جهانيان را با اين حرف خود به پشتيبانى از اسرائيل واخواهد داشت.

جنگ شش روزه ى ۱۹۶۷ به شكست انجاميد و اسرائيل نه فقط بخش هاى بزرگى از مصر و سوريه را اشغال كرد، بلكه مناطق وسيع ديگرى را نيز از چنگ فلسطينيان خارج ساخت. مناطقى چون كرانه غربى رود اردن ، كه تا آن زمان تحت نظارت اردن قرار داشت، نوار غزه، كه تحت نظارت مصر بود و شرق بيت المقدس.

سازمان الفتح سرانجام به ”پى ال او” پيوست و چندى نگذشت كه ياسر عرفات در سال ۱۹۶۹ به مقام رهبرى اين سازمان رسيد و تا كنون عهده دار اين مقام است و به هيچ وجه حاضر نيست از دست بدهد.

با وجود مشكلات بسيارى كه بر سر راه ”پى ال او” قرار داشت، باز اعمال عرفات او را به عنوان رهبر اين سازمان فلسطينى چون قهرمانى بى بديل در جهان مطرح ساخت. روند زندگى فلسطينيان در نواحى اشغالى از آن زمان تا كنون از فراز و نشيب هاى فراوانى گذشته است.

به خاطر مهاجرتِ موج فزاينده فراريان فلسطينى به اردن در سال هاى ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷، اكثريت جمعيت اردن را فلسطينيان تشكيل دادند. گروه هاى مختلفى كه در ”پى ال او” بودند، كوشيدند تا از خاك اردن به مناطق اشغالى راه يافته و در آنجا مبارزه با اسرائيل را ادامه دهند.

با واكنش اسرائيل و حمله جنگنده هاى اين كشور به اردن، ملك حسين، پادشاه اردن سعى كرد تا با كنترل هر چه بيشتر فلسطينيان آنها را از حمله به اسرائيل باز دارد و به اين وسيله از حمله اسرائيل به كشورش جلوگيرى كند.

اين اقدام ملك حسين موافق نظر فلسطينيان نبود و آنها كوشيدند تا به هر وسيله اى عمليات خود را عليه اسرائيل از درون خاك اردن ادامه دهند. در ماه سپتامبر ۱۹۷۰ بود كه برخوردى خونين ميان فلسطينى ها و ارتش اردن به وجود آمد. در اين درگيرى كه به سپتامبر سياه مشهور شد، سعى بر آن بود تا فلسطينيان از اردن اخراج شوند.

فسطينيان بسياري، خودخواسته از كشور خارج شدند و بسيارى نيز به زور اخراج شدند. بسيارى از فلسطينيان پس از اخراج، از طريق سوريه به لبنان رفته و در آنجا در مناطق جنوبى كشور مستقر شدند. در سال هاى بعد از مهاجرت فلسطينيان به لبنان، از خاك اين كشور حملات بسيارى نيز از طرف ”پى ال او” به اسرائيل برنامه ريزى شد و واكنش اسرائيل هم چيزى نبود جز بمباران مناطق فلسطينى نشين در خاك لبنان.

با وجود قرارداد آتش بس ميان لبنان و اسرائيل ، اين كشور به بهانه كشته شدن سفير كشورش در لندن، در سال ۱۹۸۲ ميلادى به لبنان هجوم برد و غرب اين كشور، يعنى جايى كه ياسر عرفات و ديگر رهبران ”پى ال او” ، مستقر بودند را اشغال كرد.

عرفات به همراه بسيارى از يارانش از طريق كشتى خود را به تونس رساندند ، اما در آنجا ياسر عرفات، از وقايع حاد منطقه بسيار دور بود و نمى توانست بر آنها نظارت و تاثير كافى داشته باشند.

در سال ۱۹۸۷ جنبش انتفاضه در درون مناطق اشغالى كه آرام به نظر مى رسيدند به حركت در آمد. براى اولين بار ديگر ”پى ال او” نبود كه نظارت و كنترل حركت هاى مخالفت جويانه را با اسراسيل در دست داشت، بلكه خود مردم بومى مناطق اشغالى مبارزه با اشغالگران را برنامه ريزى و به اجرا در مى آوردند.

در همين دوران بود كه سازمان هاى ديگر نيز سر برافراشتند و به خود نمايى مشغول شدند. از جمله ى اين سازمان ها حماس بود كه در ابتدا سازمانى براى كمك هاى نوع دوستانه و امدادگرانه بود، اما چندى نگذشت كه افراد اين سازمان در تظاهرات عليه اسرائيل شركت كردند، به مبارزه پرداختند و به حمله عليه مواضع اسرائيل دست زدند.

عرفات كه به سختى سعى در نزديكى به جنبش انتفاضه مى كرد، سرانجام موفق شد رهبرى انتفاضه را به دست گيرد و بخشى از سازمان „پى ال او” سازد.

اسحاق رابين ، وزير دفاع آن زمان اسرائيل، با خشونت تمام عليه انتفاضه به مقابله پرداخت و سرانجام موفق شد تا آن را فرو نشاند. اين جنبش اما حركت تازه اى بود براى فلسطينيانى كه در مناطق اشغالى بودند. انتفاضه اما براى ”پى ال او” نيز تجربه اى تازه بود و آنها را از مهاجرت به تونس و بى هدفى در آنجا نجات داد.

با پيشنهادات صلح ِ انور سادات، رئيس جمهور وقتِ مصر، و اعلام آمادگى او به رفتن به بيت المقدس و گفتگو با سران اسرائيل، و متعاقب آن كنفرانس كمپ ديويد در آمريكا و قراردادِ صلح، عرفات و يارانش در” پى ال او” خود را منزوى يافتند. شرط اسرائيل و ياران غربى اش براى مذاكرات مستقيم با ياسر عرفات اين بود كه نمايندگان فلسطيني، موجوديتِ اسرائيل را به رسميت بشناسند و اين در حالى بود كه عرفات در اجلاس شوراى فلسطين در الجزاير تشكيل دولت مستقل فلسطين را اعلام كرد.

شوراى فلسطين در اين همايش عرفات را به عنوان رئيس جمهور خود برگزيد. مردم فلسطين از اين تصميم خوشحال بودند، اگرچه مى دانستند كه كشورشان تنها بر روى صفحه ى كاغذ وجود دارد. اشغال مناطق فلسطينى نشين به دست اسرا ئيل همچنان ادامه داشت.

با تاكيد كشورهاى غربى و بعضى كشورهاى عربي، سرانجانم عرفات موافقت خود را با قطعنامه ى شماره ى ۲۴۲ شوراى امنيت سازمان ملل متحد، اعلام كرد كه در آن از جمله به رسميت شناخته شدن اسرائيل، خروج اين كشور از مناطق اشغال شده ى فلسطينى و پايان عمليات تروريستى از طرف فلسطينيان تاكيد شده بود.

دولت آمريكا خوشحال از اين اقدام عرفات، مذاكرات مستقيم با او را در تونس آغاز كرد و به اين وسيله نمايندگان ”پى ال او” توانستند به طور غير مستقيم در مذاكرات صلح مادريد در سال ۱۹۹۱ ميلادى شركت كنند.

اگرچه مذاكرات مادريد، موفقيت چشمگيرى به همراه نداشت، اما كمى بعد از آن با ميانجى گرى نروژ، ارتباط مستقيم اسرائيل و ”پى ال او” آغاز گشت و با ادامه اين ارتباطات، دو سال بعد در سال ۱۹۹۳ مذاكرات مستقيم اسرائيل و فلسطينيان در اسلو، پايتخت نروژ، به قراردادى ميان اين دو منجر شد، كه به قرارداد اسلو مشهور است. برمبناى اين قرارداد، عرفات و نمايندگان فلسطيني، موجوديت اسرائيل را به رسميت شناختند و اسرائيل هم به سياستمداران فلسطينى اجازه داد تا به مناطق فلسطينى نشين بازگردند و تشكيلاتى خودگردان به راه اندازند. با بستن اين قرارداد، سياستمداران فلسطينى رو به سوى ميهن بردند و مردم فلسطين با شكوهى تمام از آنها استقبال كردند.

اسرائيل نيروهايش را از شهرهاى فلسطينى نشين خارج كرد و قرار بر آن شد كه در هفت سال آينده، قرارداد صلحى پايدار ميان دو كشور منعقد گردد. اما بنيامين نتانياهو، نخست وزير وقت اسرائيل چندان موافقتى با اين تحولات نداشت و به همين جهت سعى در كندكردن روند صلح و جلوگيرى غيرمستقيم از اجراى مفاد اين قرارداد كرد.

كوشش هاى اِهود باراك، نخست وزير بعدى اسرائيل از حزب كارگر اين كشور، براى سامان دادن اين قرارداد و مذاكرات او در كمپ ديويد با عرفات در تابستان ۲۰۰۰ و اشتباه عرفات در قبول نكردن پيشنهادهاى او، جو موجود را باز هم تيره تر ساخت. اوج اين سرد شدن روابط، ورود آريل شارون رهبر حزب ليكود به حرم شريف در بيت المقدس بود، كه خشم و اعتراض بسيار شديد فلسطينيان را به همراه داشت و جنبش انتقاضه دوم را موجب گشت و نقطه ى پايانى بود بر قرار داد اسلو.

انتفاضه ى دوم به جنگ ميان اسرائيل و مردم فلسطين تبديل شد. با تغيير دولت اسرائيل در اوايل سال ۲۰۰۱ ميلادي، آريل شارون نخست وزير اسرائيل گشت. شارون كه مخالف سرسخت عرفات بود، مى خواست يا فرمان قتل عرفات را صادر كند و يا او را از فلسطين خارج سازد، اما آمريكائيان مخالف بودند و به او چنين اجازه اى نمى دادند. شارون تصميم ديگرى گرفت. او با عرفات مذاكره نكرد و دستور داد تا نظاميان اسرائيلى او را در مقر فرماندهى اش در رام اله محاصره كنند و عملا سه سال تمام او را مجبور به قبول حبسى خانگى سازند.

عرفات كه به بيمارى پاركينسون مبتلاست، تا قبل از انتقال به فرانسه حاضر نشد قدرت سياسى را به كس ديگرى بسپارد ويا جانسينى براى خود انتخاب كند.

حال اختلاف ميان گروه هاى سياسى در فلسطين به تدريج اوج مى گيرد. هيچكس نمى داند چه مقدار پول در حساب عرفات در بانك هاى خارجى وجود دارد، هيچكس نمى داند آينده فلسطين بعد از عرفات چگونه خواهد شد. حتى محل دفن او نيز پس از مرگش مورد اختلاف است. او خود تا قبل از حاد شدن بيمارى اش كمكى در حل اين معضلات نكرد و اين بازماندگانند كه بايد به طريقى در حل اين مشكلات بكوشند.