1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

گشت‌و‌گذاری در وبلاگ‌های اشتهاآور

۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۶, دوشنبه

می‌گویند ایرانی‌ها خوش خوراک‌اند. وبلاگ‌های غذایی این جماعت نه تنها تأئید‌کننده‌ی این نظر است، بلکه هم‌چنین از تنوع‌طلبی غذایی و کنجکاوی آن‌ها نسبت به فرهنگ‌های غذایی ملت‌های دیگر نیز خبر می‌دهد.

https://p.dw.com/p/Du1x
وبلاگ "میز غذا"
وبلاگ "میز غذا"

"به چنچنه خوش آمدید، گرسنه هستی، بیا تو"!

اگر خواننده‌ی وبلاگ "چنچنه" گرسنه هم نباشد، با دیدن عکس‌های رنگین غذاها و دسرهای متنوعی که در این وبلاگ کنار هم چیده شده، با کمال میل "تو" می‌رود و از گشت‌وگذار در این صفحه‌ی اشتهاآور لذت می‌برد: دلمه بادمجان، خورش آلو بخارا، ته‌چین قالبی.... آشپزباشی "چنچنه" تنها به دادن دستور پخت غذاهای سنتی اکتفا نمی‌کند و دست به معرفی غذاهای غیرمتعارف هم می‌زند؛ مثل کوفته‌ی هلو!

معمای "نرگسی"

این آشپزباشی که گویا اهل شیراز است و به گفته‌ی خود کم‌حافظه شده، فقط به شرح کلی مواد لازم و طرز پخت کوفته‌ی هلو نمی‌پردازد، بلکه با دقت یک مینیاتورکار آن را جزء به جزء نقاشی هم می‌کند. او ابتدا به توضیح مشخصات "ظروف و وسایل لازم" که معمولاً در کتاب‌های آشپزی برشمردن آن‌ها را ضروری نمی‌دانند، می‌پردازد و پیش از آن‌که "مواد لازم" برای تهیه‌ی کوفته‌ی هلو را شرح ب‌دهد، جزئیاتی که می‌توانند سئوال‌برانگیز باشند، روشن می‌کند؛ از جمله "نرگسی" که مصرف چهار عدد آن در این غذا اجتناب‌ناپذیر است:

«روزی که این دستور رو همشهری عزیزی بنام صدف برام فرستادند، در دستور غذا چیزی بود بنام "نرگسی". هرچی به مغزم فشار آوردم یادم نیامد نرگسی چه عجوبه‌ای است. می‌دانستم یک گیاهی چیزی باید باشد، ولی نتوانستم شکل و شمایل آنرا بخاطر بیاورم، آخه بعد از ٣٠ سال دوری از ایران تقریبا همه چیز داره از خاطراتم محو میشه. پس از دریافت میل سپیده خانم یک میل برای ایشون ارسال کردم و ازشون پرسیدم نرگسی چی هست و ایشان توضیح دادند، تازه دو زاری من افتاد. نرگسی یک چیزی است دقیقا مثل هویج فقط کمی از هویج شیرین‌تر است. بعد از اینکه توضیح ایشان را دریافت کردم تازه یادم افتاد که مادرم یک غذایی درست می‌کرد بنام "شیش اِنداز" که آن هم با نرگسی تهیه می‌شد و یکی از غذاهای مورد علاقه من بود. با سپاس از سپیده خانم هم‌شهری عزیزم!»

وسواس در تشریح تهیه‌ی غذا

این آشپزباشی در توضیح نحوه‌‌ی تهیه‌‌ی مقدمات غذا هم همان‌قدر وسواس نشان می‌دهد که در شرح اجزا و مواد آن:

وبلاگ "چنچنه"
وبلاگ "چنچنه"

«قبل از شروع یکی از پیازها را خورد کنید و سرخ کنید به صورتی که خوب سرخ شود مراقبت کنید پیاز نسوزد. وقتی پیاز داغ آماده شد، آنرا روی یک دستمال کاغذی پهن کنید و بگذارید تا خشک شود، وقتی پیاز داغ سرد شود اگر روی هم انبار نشده باشد خشک خواهد شد.»

شراب قرمز

آشپزباشی وبلاگ "چنچنه"، تنها به دادن دستور پخت غذاها بسنده نمی‌کند. هر کسی می‌تواند برای پی‌بردن به نحوه‌ی تهیه‌ی نان و سالاد و سوپ و شراب قرمز هم به این وبلاگ مراجعه کند. او انتشار روش تهیه شراب را از آن‌جهت ضروری می‌داند که:

«می خور که به زیر گل بسی خواهی خفت

بی مونس و بی رفیق و بی همدم و جفت

زنهار به کس مگو تو این راز نهفت

هر لاله که پژمرد نخواهد بشکفت»

در حسرت گذشته

آشپزباشی وبلاگ "چنچنه" پس از این تغذیه‌ی جسمی و روحی، گشتی هم در دنیای کودکی خود می‌زند:

«بعد از اینکه این غذای لذیذ را خوردم‌، خاطرات بچگی در خاطرم ظاهر شد. یادم به آن سالهایی افتاد که مادر بزرگم این غذا را می پخت، عجب دورانی بود، افسوس که گذشت.»

نوشتن برای خوردن

برخلاف وبلاگ‌نویس"چنچنه" که به غذای روح هم اهمیت می‌دهد، برای وبلاگ‌نویس دفتر خاطرات مجازی "سفالینه ـ شکمینه"، تنها تغذیه‌ی جسمی مهم است. این شعاری است که در صفحه‌ی اول این وبلاگ نیز نقش بسته است:

«فقط برای نوشتن در مورد خوردن، همین!!!!»

این وبلاگ‌نویس چندان میانه‌ی خوبی با پختن و آشپزی هم ندارد و فقط به نفس خوردن می‌پردازد. از این‌رو در صفحه‌ا‌ش از بخش‌های طرز تهیه و مواد لازم و ظروف و وسایل ضروری و امثالهم خبری نیست. با این‌حال همه نوع غذاهای بین‌المللی در این وبلاگ سرو می‌شود، از جمله غذاهای هندی:

وبلاگ "مطبخ خاله خانم"
وبلاگ "مطبخ خاله خانم"

«در سفری که به هندوستان داشتیم به پیشنهاد دوست جهانگردم کوروش، بهمراه رفقا رفتیم رستوران پیشاوری...»

صرف غذا با "پنجول"

آن‌چه وبلاگ‌نویس "سفالینه ـ شکمینه" در وصف لذیذ بودن غذاهای هندی می‌نویسد، هرچند جالب و آموزنده ‌است، ولی به پای توصیف سرو غذا در این رستوران نمی‌رسد:

«از جمله ظروف مسی و عدم ارائه قاشق و کارد و چنگال! بله درسته در این رستوران اثری از کارد و چنگال نمیبینین! و اگر هم زیاد اصرار کنین میرن از یک رستوران دیگه هتل براتون قرض میگیرن و میارن ! و چه حالی میده که بعضی وقتها واسه غذا خوردن آدمی از پنجولهایش استفاده کند» !

این استفاده از پنجول‌ها ولی پی‌آمدهایی هم دارد:

«نکته باحال اینکه وقتی غذاتون تموم شد یک ظرف مسی حاوی آب گرم و یک تکه لیمو براتون میارن :با توجه به اینکه شما غذاتون رو با دست خوردین، این بهترین و سنتی‌ترین راه برای تمیز کردن دستاتونه! و لذا دستاتون رو در کاسه فرو برده و لیمو را میچلانید و دستها کاملا تمیز می‌شوند !!!»

غذا و صحبت از آن

البته وبلاگ‌نویس "سفالینه ـ شکمینه"، سر میز غذا فقط به این مراسم فکر نکرده و با دوست جهانگردش، کوروش و رفقای خود در مورد "موضوع با حال تفاوت‌های فرهنگ غذایی" در کشورهای مختلف هم صحبت می‌کند.

همین موضوع، یعنی گفت‌وگو درباره‌ی مسائل گونا‌گون بر سر میز غذا، شعاری است که نویسنده‌ی وبلاگ "میز غذا"، علیرضا بهمنی، هم آن را تبلیغ می‌کند و بر سر فصل صفحه‌اش این‌طور آن را بیان می‌کند: «دور میز غذا راجع به هر چیزی صحبت میشه از جمله غذا»

در این رابطه، خوردن غذا بیشتر از پختن آن مد نظر است:

«ولی سعی می کنیم که بیشتر در مورد بهترین جاهایی که غذا خوردیم یا بهمون معرفی کردن، توضیح بدیم.»

وبلاگ "سفالینه ـ شکمینه"
وبلاگ "سفالینه ـ شکمینه"

خوردن بهتر از پختن

یکی از ویژگی‌های این صفحه، معرفی رستوران‌هایی است که در آن‌ها بتوان غذای گیاهی نوش جان کرد. رامین شرفکندی که برای این صفحه هم می‌نویسد با این مقدمه، رستورانی مناسب "گیاهخواران" را در تهران را معرفی می‌کند:

«شاید خواندن کتاب فواید گیاهخواری شادروان صادق هدایت در شما انگیزه آزمودن رژیم گیاهخواری را ایجاد کرده باشد. شاید هم پس از تعارف لقمه‌ای از کباب کوبیده‌تان به دوست، همکار و یا آشنایی شنیده باشید: “نه! سپاسگزارم. من گیاهخوار هستم.” و این پرسش در اندیشه‌تان شکل گرفته باشد که مگر به جز مرغ و گوشت و ماهی چیزی برای خوردن در وعده‌های غذایی می‌توان یافت؟»

گیاهخواری

این نویسنده، پس از آن در پاسخ این سئوال که «آیا به راستی با دست کشیدن از گوشت جانداران زنده، باید از غذاهای خوشمزه برای همیشه چشم پوشی کرد؟» آدرس و لیست غذاهای رستورانی در خیابان پاسداران تهران را می‌‌نویسد که «با غذاهای خوشمزه خود ... آرامش، شادی و لذت» برای شما و دوستانتان به همراه می‌آورد.

به هرحال همه‌ی دست‌اندرکاران این وبلاگ در یک ویژگی سهیمند و آن این که برای لذت بردن از خوردن غذا، به خود زحمت تهیه‌ی آن را نمی‌دهند. برعکس خاله خانم که در وبلاگ خود، "مطبخ خاله خانم" می‌نویسد:

«به‌نظر خاله خانم پختن غذا از خوردن غذا لذت‌بخش‌تر است.»

لذت تضمین‌شده

این وبلاگ‌نویس تضمین می‌کند که تمام:

«مطالب این وبلاگ تماما تجربیات شخصی و امتحان شده، طبق دستور مندرج در "ادامه‌ی مطلب" هر پست می‌باشد. سعی بر آن است که عکس‌ها و مطالب همگی اختصاصی باشد.»

اگر مایلید طرز پخت چند غذای نادر ایرانی را یاد بگیرید، حتماً به وبلاگ "مطبخ خاله خانم" سری بزنید. غذاهایی مثل "کباب بالشتکی خاله خانم، دلمه برگ مو، سالاد میسیور، خورش باقالا قاتق شمالی..."

با خواندن و شنیدن نام این‌همه غذای متنوع گرسنه نشدید؟