1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

گپى با بچه هاى گروه راك جم

۱۳۸۳ دی ۱۸, جمعه

گروه راك ايرانى جم كه چند ساليست از شروع فعاليتش ميگذرد و يكى از شركت كنندگان در مسابقه موسيقى زيرزمينى (يو ام سى) بوده، همچنان در انتظار دريافت مجوز براى انتشار آلبومش است. نوشته زير حاصل گپى است مفصل با بچه هاى گروه جم كه عبارتند از دارا دارايى نوازنده گيتار باس، عليرضا طباطبايى نوازنده درامز، رضا تاجبخش نوازنده كيبورد، هومن ناصرى خواننده گروه و بالاخره بابك آخوندى نوازنده گيتار آكوستيك و گيتار الكتريك كه ال

https://p.dw.com/p/A6Dk
بچه هاى گروه جم در حين تمرين و ضبط
بچه هاى گروه جم در حين تمرين و ضبطعکس: DW

بته مدتى پيش به قصد اقامت راهى آلمان شده.

شهرام احدى

شكلگيرى و روند فعاليت جم

به گفته دارا شكلگيرى گروه جم برميگردد به دوران آشنايى دارا و عليرضا كه مدتى هم در گروه ايماژ فعال بودن و بعد هم خود دارا با گروه آور فعاليت داشت: ”همان موقع هم بود که فکر کردم که ما هم می توانيم وضعی داشته باشيم که در وهله ی اول خودمان بتوانيم آهنگسازيش را انجام بدهيم و خودمان بطور کلی تمام ايده های موسيقياييش را اجرا کنيم. در واقع می خواستيم کاری کنيم که همکاره آن خودمان باشيم. آنموقع چنين کاری برايمان خیلی جذاب بود. اين بود که شروع کرديم و عليرضا همان شب هومن را پيشنهاد کرد. من قبلا هومن را ديده بودم، منتها فکر نمی کردم که مثلا هومن بخواهد با اين سبكى كه ما کار می کنيم همکاری کند. برای اينکه سبک هومن چيز ديگری بود. در واقع بيشتر در مايه ی پاپ بود. در هر حال بالاخره شروع کرديم. در اول کار من يکسری شعر از هومن گرفتم و شروع کردم روی آنها آهنگسازی کردن. دموی ۱يا ۲ آهنگ را توی خانه ی بابک آخوندی ضبط کرديم و کاری بود که يکباره شکل گرفت و پیش رفت.”

بابك هم در واقع بعد از شكليگرى هسته ى اصلى جم به گروه پيوست: ”اولين بار که عليرضا با دارا آمد خانه ی ما و گفتند: ما يك تراك داريم. آنها می خواستند کار دموشان را ضبط کنند و برای همين هم آمدند آنجا. آنموقع من در خانه استوديويی داشتم و آمدن آنها هم زمان بود با موقعی که من و فرزام مشغول ضبط دموهای «ميرا» بوديم. عليرضا و دارا آمدند آنجا و کارشان را ضبط کردند و رفتند و بعد از رفتن آنها من هم يکسری پارت ها را با گيتار زدم. در واقع اين طوری شروع شد. وقتی بچه ها به استوديو بم رفتند تا کارها را ضبط کنند، من را صدا کردند که گيتارش را بزنم. پارتهای گيتار در واقع تاثيرهای من است. يعنی وقتی می آمديم به استوديو، دارا آکوردها را برايم نوشته بود و من هم شروع به ضبط آنها می کردم. همان موقع که مشغول ضبط کردن بوديم پارتهای گيتار از روى بداهه نوازى درست می شد”.

انتخاب اسم جم

اما چطور شد كه اسم جم را براى اين گروه انتخاب كردند؟ عليرضا در اين باره ميگويد: ”برای نام گذاری، بچه ها پيشنهادهای زيادی داشتند. همگی با نام جم موافق بوديم، چون هم کلمه ی فارسی را تداعی می کرد، و هم اين اسم به گروه راک هم می خورد. چون ما دوست داشتيم که هم انگليسی يا بين المللی معنی بدهد و هم فارسی.”

البته جم اسم نهايى گروه نيست، چون مدتها پيش، يك گروه ديگر به سرپرستى مهرداد هويدا به نام جم، اين اسم را در وزارت ارشاد به ثبت رسانده بود و بچه هاى جم بايد تحت اسمى ديگر به فعاليتشان ادامه بدهند: به گفته دارا شايد واژه ديگره اى هم به اين اسم اضافه بشه، يا قبل از جم و يا بعد از آن، در هر حال بايد فرقى با آن «جم» كه چندين سال پيش ثبت شده بود، داشته باشد.

تفاوت جم با گروه هاى ديگر از ديد اعضاى گروه

تقريبا تمامى بچه هاى جم كسانى هستند كه در گروه هاى ديگه نوازندگى ميكنند. عليرضا نوازنده درامز گروه پاپ آريان است. دارا و بابك هم با گروه هاى ديگه از جمله ميرا و گروه تلفيقى رومى همكارى دارند و رضا كه علاوه بر همكارى با بندهاى ديگر، گروهى به اسم ايجاز را ميگرداند. فقط هومن خواننده گروه ست كه دقيقا به خاطرهمين خواننده بودن، بسختى ميتواند با گروه هاى ديگر همكارى كند.

اما جالب است كه همه بچه ها در مورد تفاوت جم با گروه هاى ديگه اتفاق نظر دارند، از جمله بابك كه معتقد است: ” جم، يعنی جمع دوستان. اين اولين فرقی ست که دارد. اين بچه ها اول با همديگر دوست بودند و بعد شروع کردند به کار کردن. اين اولين فرقش است که می توانم بگويم به معنای دوستی و رفاقت و اينهاست. فرق ديگرش اين است که به نوعی می توان آن را موسيقى تجربی اسم ناميد. برای اينکه می خواستيم تجربه هايی بکنيم. حالا از دنس موزيک گرفته تا راک و غيره. دوست داشتيم سبک های مختلف بزنيم تا ببينيم چطور می توانيم اين کار را بکنيم. ببينيم اصلا موفق خواهيم بود يا نه”.

و رضا هم كه به عنوان آخرين مهره، به جمع جم ملحق شده ميگويد: ”تنها فرقى كه دارد اين است كه من و بچه ها همديگر را هفت هشت سال است كه ميشناسيم و آنقدر با هم روى صحنه رفته ايم كه وقتى ميخواهيم كار خودمان را بكنيم و با هم ساز بزنيم، هماهنگى زيادى بين ما وجود دارد. و هم اينكه رفاقت ما با هم خيلى زياد است و به قول معروف خيلى عشق ميكنيم كه با هم ساز ميزنيم. تنها فرقش اين است كه كارمان با عشق است و كارمان را خيلى دوست داريم، ولى شايد ما با هزار گروه ديگر هم كار ميكنم كه بيشتر به خاطر مسايل ديگر ازجمله مسايل مادى است. ولى گروه جم اينطور نيست. شايد من دو سه هفته پول آژانس كم داشتم، ولى احساس مسئوليت ميكردم كه بايد بروم سر جلسه تمرينات”.

اين تفاهم و نزديكى هم در قطعات جم بخوبى حس ميشود و شنوده احساس ميكند كه اعضا گروه بى غل و غش ساز ميزنند و با هم جور هستند. حسى كه به گفته عليرضا دور از واقعيت نيست: ”دقيقا همينطور است. بخاطر اينکه اعتقاد اصلی ما و علاقه اصلی ما به موسيقی راک است و به سبک راک، چون راک زياد گوش می کنيم. در هر حال نخواستيم موسيقی را بپيچانيم، ولی اين چيزی ست که علاقه ی همه ی بچه هاست و با همديگر تفاهم هم زياد داريم. از بابک گرفته تا دارا، رضا، هومن و ديگر بچه ها. اين است که به قول معروف با جان و دل اين کار را می کنيم. تا اينکه در گروه های جاز که در واقع پاپ است و آدم کاری را انجام می دهد که فقط درست انجام داده باشد. ولی به نظر من چيزی که از دل برآيد، بر دل نيز نشيند، و همين باعث شده وقتی با هم جمع می شويم، بتوانيم راحتتر موسيقی بزنيم”.

شعر و آهنگهاى آلبوم گروه جم

الان چندساليست كه از آغاز فعاليت جم ميگذرد و قطعات آلبوم جم كه اكثرش ساخته داراست، بمرور زمان شكل گرفتند. قطعات اين آلبوم از سبكهاى مختلفى تاثير گرفته و خط مشخصى در اين آلبوم دنبال نميشود و البته نبايد هم الزاما دنبال شود.

دارا درباره گوناگونى قطعات ميگويد: ”در رابطه با پراکندگی سبک، می توانم بگويم که عمدی بوده است. برای اينکه ما اين کار را، کاری تجربی می دانستيم. از همان اول دوست داشتيم که از هر چيزی که به آن علاقه داريم، از موسيقی هايی که گوش می کرديم و از موزيسين های محبوبمان و هر چيز ديگری که از آنها ياد گرفته ايم را در آهنگهايمان پياده کنیم. بخصوص من اينجوری فکر می کردم. يعنی برای هر آهنگی الگويی در ذهنم بود. و همين شد که الان وقتی به اين آلبوم گوش می کنم، نمی توانم بگويم که اين آلبوم خط مشخصی دارد. اين سمت و سو زياد رفته است. خود من اين موضوع را حسنی نمی دانم که کار ما خط مشخصی ندارد، ولی می توانم بگويم که لااقل خودمان را تا حدودی در اين محک زديم. خود من خيلی دوست داشتم بدانم که اصلا آيا می توانم ۴ تا آکورد را پشت سر هم بذارم يا برای شعری ملوديی پيدا کنم. دانستن اين مسئله در درجه ی اول برايم خيلی مهم بود. و بعد از اين همه سال الان تا حدودی مطمئن تر کار می کنم. آنموقع اوايل داستان بود”.

و عليرضا درامر گروه كه از پايه ريزان جم بوده به نكته اى ديگه اشاره ميكند: ”يکی از دلايلش می تواند اين باشد که واقعا طول کشید تا ما توانستيم اين آلبوم را جمع و جور کنيم، و در هر برهه از زمان ما ايده هايی داشتيم. ولی از طرفی هم می توانم بگويم که چون بيشتر سعی ما اين بود کارهايی ارائه بدهيم از سبكهايی باشد که آنموقع ها زياد به آنها گوش می داديم. به همين خاطر آلبوم يکدستی هم نيست و تقريبا بقول معروف از هر باغی گلی چيده شده و اينکه سعی کرديم بيشتر انفلوئنسهايى که داشتيم را بتوانيم تداعی کنيم و بتوانيم آن را به مخاطب مان برگردانيم. همان چيزهايی که ما خودمان زياد گوش می داديم و خودمان هم خوشمان می آمد، می خواستيم توی کارمان استفاده کنيم.”

بابك كه با گروه هاى مختلفتى همكارى دارد و چه در عرصه ضبط آلبومهاى استوديويى و چه در رفتن روى صحنه فعاليتهاى زيادى داشته، از بدو كار جم، گروه را همراهى ميكرده و اين همكارى را يكى از تجربه هاى مثبت خود ميداند: ” واقعيتش اين است که پروسه ی ضبط اين آلبوم کاملا آزاد بود. البته من درباره ی خودم می گويم، يعنی وقتی که به استوديو می رفتم يکی دوتا تجربه ی خوب داشتم و وقتی ضبط کرديم خیلی خوش گذشت. يکی از آن تجربه ها همين جم بود که کاملا آزاد و راحت بودند و هر چيزی که ضبط می شد برای من تازگی داشت. يعنی کيف می کردم از اينکه يک کاری را ضبط کردم که قبل از آمدن به استوديو اصلا به آن فکر نکرده بودم. يعنی هيچ فکر و نقشه ای در ذهنم نبود و حتا قطعه را نشنيده بودم و حتا زمانی که به استوديو رفتم هنوز هومن نخوانده بود. تنها چيزی که می شنيدم بيس و درامز بود که روی ۲ تراک ضبط شده بود و منهم تراک سوم بودم که می خواستم با گيتار ضبط کنم. هيچ نقشه ای در ذهن نداشتيم. البته از جهتی می تواند اين درست نباشد،‌ از جهتی هم می تواند درست باشد، يعنی لذت ببری از چيزی که بر هرکسی تاثير خودش را می گذارد و نهايتا به نتيجه ای می رسی که اصلا نقشه ی قبلی نداشته ولی در هرحال موزیک است و می توانی اين مجموعه را گوش کنی. ديگران هم همينطور. هر کدام به همين شکل کار کردند”.

تنظيم قطعات

اگرچه آهنگها بطور كلى ساخته داراست، اما بچه هاى گروه در تنظيم قطعات دخيل بودند و سعى ميكردن ايده ها و توانايهاشون را در اختيار گروه قرار بدن از جمله بابك كه به گفته دارا ” از آنجايی که در استوديو بسيار نوازنده ی خوبی ست، خيلی موقع ضبط به ما کمک کرد و رنگ و لعاب ديگری به آهنگها داد و موقع ضبط آهنگ در استوديو آنقدر ايده دارد که آدم تصميم می گيرد چيز ديگری بزند، يعنی همان کارهايی که بابک پيشنهاد می کند، بکند. بابک خيلی موثر بود و بهيچوجه يک نوازنده ی خالى نبود. صدای ساز و ايده های بابک کلی داستان را عوض کرد و به آهنگها بسيار رنگ و جلا داد”.

رضا هم كه به عنوان آخرين عضو به گروه جم پيوسته، از حضور فعال بچه ها در تنظيم قطعات، به خصوص سر تمرينات تعريف ميكند: ”اصولا در گروه ما هر كسى نظر خودش را ميگويد و مينشينيم تصميم ميگيريم كه چه اتفاقى ميافتد. و هر كه هم نظرى ميدهد، آن را انجام ميدهيم، يعنى درست سر تمرينات روى آن كار ميكنيم، اگر خوب بود كه چه بهتر و اگر نه تصميم ديگرى ميگيريم”.

شعر قطعات

شعر تمامى قطعات آلبوم جم از هومن خواننده گروهست كه سرودن شعر و ترانه را سالهاى زياديست كه تجربه كرده و ميكند: ” ريشه های ۱۲ ساله دارد. يعنی از ۱۲ سال پيش گفتم تا حالا. شعر خيلی زیاد دارم، ولی برای اين آلبوم همين ها را انتخاب کرديم. تقريبا اين ۹ شعر را برای ۹ تراك انتخاب کرديم که يک تراكش هم ريميکس تراك ديگر است. همان سه تا. تقريبا ميشود گفت که ۷ تراك مال قبل از فعاليت جم است و ۲ تراك هم دقيقا مال مابين فعاليت است. يعنی زمانی که تراكها را دارا آماده می کرد، منهم آنها را می بردم خانه، گوش می دادم و رويشان کار می کردم که «راه شيری» همينطوری بود. «راه شيری» اول موزيکش آماده شد و يک شعر از حافظ داشت که ما ديديم اصلا بهم ديگر نمی خورند و همخوانی ندارد، برای همین هم تصميم گرفتيم خودمان شعری بگوييم، که من در خانه شروع کردم به گوش دادن، و اين وکال شعر راه شيری خيلی وقت بود که بعنوان سوژه در ذهنم بود و می خواستم تبديل به شعرش بکنم، که بالاخره شد. برای من و از نظر خودم موفقيت خوبی بود”.

بد نيست به اين هم اشاره كنيم كه هومن آموزش آواز را از موسيقى سنتى شروع كرد و بعد از اينكه پى برد كه موسيقى سنتى جوابگى خواست و نيازش نيست، به سمت موسيقى پاپ و بعد هم راك كشيده شد: ”من زياد موزيک گوش داده ام. کاری که از بچگی می کردم. از موسيقی سنتی گرفته تا موسيقی های ديگر. تا اینکه در زمانی تصميم گرفتم بروم توی خط موسيقی پاپ. در واقع تصميم داشتم از ايران خارج شوم، ولی بعد در همان ۸ سال پيش ديدم که موسيقی آزاد شده و من هم می توانم همين جا فعاليت کنم و ديگر دليلی نداشت از ايران خارج شوم. بنابراين شروع کردم به کار کردن. در اين ۴ سال اخير با موسيقی راک بيشتر عجين شدم. چون بيشتر گوش می دادم و آنهم به اين خاطر است که گوشهای قويی دارم. ديگر شروع کردم با همين وکالهای راک که برايم خيلی جالب بود، تمرين کردن. و بهرحال آن چيزی که خودم هم دوست داشتم بخوانم، قاطيش کردم تا چنين چيزی درآمد، يعنی آلبوم جم، که در نهايت هنوز هم وکالهايش برای خودم راضی کننده نيست”.

انتخاب رضا تاجبخش به عنوان نوازنده كيبورد

در گروه جم، چهار مهره از شروع كار بطور ثابت حضور داشتند، تنها پارت كيبورد در اين گروه بود كه در طى فعاليت چندساله جم متغيير بود و نوازنده هاى مختلفى اين كار را برعهده داشتند. شروع كار با پويا نيكپور نوازنده پرتجربه بود كه بعد از مدتى همكاريش را با گروه قطع كرد. نفر دوم رضا مقدس بود كه به علت گرفتاريها و كارهاى ديگرى كه به ويژه در گرداندن استوديو بم آهنگ داشت، نشد كه همكاريش با جم ادامه پيدا كند.

و اما باقى داستان از زبان بابك: ”يک نفر سومى هم بود که برای چند روزی از آلمان آمده به تهران و اصلا نمی دانم چه جوری رفته در استوديو بم نشسته، تراک را باز کرده، پروژه را باز کرده، گوش کرده و در يک قسمتش چيز خيلی خوبی زده و رفته، و ديگر اصلا ما او را نديديم. يک قطعه ی کوتاه زده که ما هم آن را ضبط کرديم. در واقع ۴ نوازنده ی کيبورد در اين آلبوم هستند که البته آن که قرار بود در کنسرتها باشد و جزو گروه باشد همين رضا کوچولو بود. در واقع بيشتر کيبوردهايی که در اين آلبوم می شنوی، رضا تاجبخش زده و در گروه هم رضا در ليست کيبورديستها بود. آنهای ديگر همه کسانی بودند که می خواستيم کيبورديست ما باشند، ولی نمی شد و جور درنمی آمد. هرکدامشان به نحوی کار خودشان را داشتند يا سليقه شان جور در نمی آمد که در جم باشند يا فرضا سر مسايل اخلاقی بود که با هم ديگر نمی ساختند. رضا تاجبخش آدمی ست که اهل تجربه کردن است. دوست دارد همه کار بکند، از پاپ گرفته تا جاز دوست داره تمام سازها را بزند و الان هم درامز ميزند‌، بيس می زند و چند وقت ديگر هم حتما گيتار می زند. به خاطر همين ما هم کسی را می خواستيم که اهل تجربه باشد که از همه بهتر رضا تاجبخش است”.

به گفته خود رضا، پيوستنش به گروه حال و هواى جم را كمى دگرگون كرده و سبك جم كه بيشتر آلترنيتيو بود، با آمدن او كمى گرايش پيدا كرده به سمت موسيقى جاز.

مشكلات كسب مجوز از ارشاد و مسئله برگزارى كنسرت

همونطور كه در گذشته اشاره شد، كار ضبط آلبوم جمع مدتهاست به پايان رسيده و گروه در پى گرفتن مجوز از ارشاد است. به گفته هومن شعرها تا به حال از لحاظ مجوز به مشكلى برنخوردند: ”مجوز شعرها را خيلی وقته که گرفتم. يعنی حتا اين گروه تشکيل نشده بود، من مجوزها را گرفته بودم. البته غیر از اين يکی دوتا سه تا شعر جديدی که در اين ۲ سال اخير مجوزشان را گرفته ام”.

البته تراكهايى كه جم براى دريافت مجوز به وزارت ارشاد ارائه كرد با مشكل روبرو شدند و مسئولين ارشاد هم ايرادهايى به آن گرفتند: ”اصولا گفته اند که موسيقی تقليدی ست. يعنی اينکه ما اين موسیقی را از جايی تقليد کردیم. در صورتی که الان توی بازار خيلی موسيقی ها هست که همه عين همديگه هستند. يعنی اگر بحث سر تقليد باشد که اونها خيلی بدتر از اين حرفها هستند. در نهايت مشکلش، مشکل فنی بود که ما حتا به کارشناس فنی هم کار را داديم که گوش کند و ببيند مشکل فنی اش چيست که بتوانيم اين مشکلات فنی را رفع کنيم. ايشان هم گوش داد و گفت هيچ مشکل فنی ندارد. مسئله همين است و ما اين وسط مانده ايم که بالاخره چکار کنيم”.

بابك گيتاريست گروه هم كه مدتيست براى اقامت راهى آلمان شده ميگويد: ”وزارت ارشاد هميشه يک بامبولی درمی آورد که اصلا هم مهم نيست. چون اگر بخواهی حساب کنی، کارهايی که از وزارت ارشاد مجوز می گيرند صددرصد آنها تقليدی هستند. تقليدهای مسخره و فاحش از ابی، داريوش و غیره که من ماندم که چی به آنها بگويم و یا چه اسمی روی آنها بگذارم. به اين مقلدها مجوز می دهند ولی به کار ۴ نفر آدمی که واقعا دوست دارند تجربه کنند، دلشان می خواهد چيز جديدی بسازند به حدی ديد بسته و نگاهی سطحی دارند که ....”

سواى اين مسئله بايد اين نكته را هم در نظر گرفت كه كسب مجوز مستلزم صبر، تلاش و دوندگيهاى پيگير است و از آنجايى كه بچه هاى جم همه گرفتاريها و فعاليتهاى مختلفى داشتند و دارند، و به نظر بابك امكان پيگرى قضيه بشكل مطلوب هم وجود نداشت: ”هيچوقت کار آنقدر جدی و حرفه ای نشد که بگويم: حالا که داری تمرين می کنی، اين روز، روز کنسرت است يا اين روز، روزی ست که می خواهيم دنبال گرفتن مجوز برويم. و هيچکس حرکت جدی در مورد اين داستان نکرد که فرضا اگر قرار است اول اين آلبوم منتشر بشود و بعد کنسرتی اجرا شود، پس حرکت کنيم برای اينکه منتشرش کنيم. با کسانی هم صحبت کرديم. حالا نمی دانم يا سنگ جلوی پايمان انداختند يا واقعا عملی نبود، در هرحال انجام نشد. يعنی تا روزی که من آنجا بودم و حتا تا روز آخر، قضيه ی اين آلبوم روی هوا بود و نه کسی منتشرش کرد و نه کسی دنبال کارش دويد. فقط هومن ناصری بود که گاهی می رفت وزارت ارشاد و اينجور مسايل را دنبال می کرد. بهرحال کسی نبود که مسايل اداری قضيه را دنبال کند. خلاصه لنگ ماند. متاسفانه. هم بايد وقتش را داشته باشی، هم از نظر فکری آزاد باشی که بگويی اين تنها مشغله و مسئله ی فکری من جم است و می روم دنبالش و به نتيجه هم می رسم. بنوعی همه در گروه جم درگير مسايل ديگری بودند که جم را در مرحله ی دوم کار خود قرار می دادند. در واقع همه اعتقاد دارند که اين کار از همه چيز مهمتر است، ولی عملا گروه جم در مرحله ی دوم کار همه قرار داشت.”

هومن كه بيش از همه در پى گرفتن مجوز براى انتشار آلبوم جم بوده، به مسئله ديگرى اشاره ميكند: ” ما کار را به ارشاد داديم،‌ منتها مشکل از خودمان بود. چون دقيقا تراك بيکاری را ما اول آلبوم گذاشتيم. در نتيجه چون وکال آن مشکل داشت و موسيقی اش هم برای الان خيلی خشن بوده، ارشادی ها گويا همان تراگ اول را که شنيدند، کمی داغ کردند. به ما جواب دادند که مجوز نمی دهند. منتها ما بهرحال تهيه کننده ای داريم که ايشان دنبال کارها هستند و اميدواريم بتوانيم مجوز را بگيريم”.

اگر چه قطعه بيكار به اصطلاح خشن ترين يا به عبارتى راكترين قطعه آلبوم جم است، اما با توجه به مضمون انتقادى شعر، لحن خواننده هم اعتراض آميز و متناسب با آن است.

معضل برگزارى كنسرت

حال ميپردازيم به مسئله برگزارى كنسرت كه نظرات اعضاى گروه جم درباره آن تا اندازه اى متفاوت بود. معمولا اينطور است يا بايد اينطور باشد كه خواننده و يا گروه زمانى كنسرت و يا تور كنسرت برگزار ميكند كه آلبومى بيرون داده باشد و درواقع با اجراى كنسرت هم دست به معرفى كار تازه اش بزند و هم رابطه اى زنده با مخاطباش برقرار كند و دقيقا اين مشكليست كه گروه هاى راك در ايران با آن روبرو هستند.

خيلى از اين گروه ها با توجه با طولانى بودن جريان كسب مجوز، ترجيح ميدهند كه پيش از انتشار آلبوم روى صحنه بروند و كنسرت برگزار كنند. عليرضا كه درامر گروه پاپ آريان است و درواقع روند حرفه اى قضيه، يعنى برگزارى كنسرت بعد از انتشار آلبوم را تجربه كرده، بيشتر معتقد بود كه ميشود اين مسئله را روى جم هم پياده كرد، در حاليكه اعضاى ديگر با توجه به تجربيات خودشان مشكلى در برگزارى كنسرت پيش از بيرون آمدن آلبوم نميديدند. با وجود اين ، سر آخر توافقى نسبى بين بچه حاصل شد، اما به هر ترتيبى موقعيت اين كار جور نشد.

عليرضا: ” زمانی ما واقعا به دنبال اين بوديم که کنسرت بگذاريم و همه ی هم و غم مان را برای کنسرت گذاشته بوديم و هفته ای حداقل ۲ جلسه حتا گاهی ۴ جلسه در هفته تمرين می کرديم و بچه ها از کارهای ديگرشان می زدند و همه سروقت حاضر می شدند که واقعا تمرين کنيم و به اين کار برسيم، ولی الان مدتی ست که اين برنامه مسکوت مانده و بيشتر ما پی اين هستيم که کاست بيرون بيايد. در واقع مجوز بگيريم و کاست را منتشر کنيم. اين است که تمرين هايمان نيز فعلا منتفی شده است، ولی به محض اينکه کاست منتشر بشود، بايد خودمان را برای چند برنامه ی زنده آماده کنيم و کنسرت را برگزار کنيم، ولی با اين مشکلاتی که برايمان پيش آمده فعلا کنسرت را منتفی کرده ايم، برنامه های تمرين مان را منتفی کرده ايم تا اگر خدا بخواهد اين کاست مجوز بگيرد، منتشر شود”.

نارضايتى از روند اوضاع

از ضبط آلبوم جم همونطور كه گفتيم، مدتهاست كه ميگذرد. آيا اگر امروز امكانش بود، گروه ترجيح ميداد كه تغييراتى در كار انجام بده؟

دارا: ”صددرصد. يعنی می توانم بگويم که شايد در تمام آهنگها دوست دارم اين تغييرات را انجام دهم، و حتا آنموقع که کارها را برای اجرای کنسرت تقسيم می کرديم، می توانم بگويم که در تمام آهنگها تغييراتی را بوجود آورده بوديم. بعد از سه چهارسالی که می گذشت و ما می خواستيم روی کارها تمرين کنيم، هر کداممان در رابطه با هر چيزی که به ذهنم رسيده بود، ايده ای می داديم و سطح کارمان خيلی با آلبوم فرق می کرد. کاری که ما ۴ـ ۳ سال پيش انجام داديم، در واقع الان بايد ۲ سال از انتشارش می گذشت. برای اينکه کار کهنه می شود و تمام احساست هم نسبت به آن کهنه می شود. الان همين نيامدن آلبوم در بازار باعث شده که ما از آلبوم دل چرکين باشيم، بخصوص وقتی که به آلبوم گوش می کنيم. من که اصلا زياد به آن گوش نمی کنم، چون حس می کنم ايرادهای زيادی دارد. ولی در هرحال محصول کار همه ی ما در دورانی ست و به همين خاطر هم دوست داشتنی ست. در هرحال وقتی کاری راکد می ماند، منتشر نميشود و کسی هم آن را نمی شنود و به همين خاطر کسی هم نمی تواند راجع به آن نظری بدهد، تاثير خوبی ندارد.

به عقيده عليرضا نبود پشتيبانى كافى از جمله در زمينه تبليغ و يا معرفى، معضل مشترك تمامى گروه هاى راك در ايران است: ”حقيقت اين است كه واقعا و اصولا کسی دنبال اين داستان نمی رود. رسانه ها از جمله راديو و تلويزيون اصولا پاپ خودشان را دارند که بازهم پاپ آنها با پاپ معمولی فرق می کند. منظور از معمولی پاپی ست که مردم علاقه دارند. راديو و تلويزيون پاپ مخصوص خودشان را دارند، پاپ صدا و سيمايی که تقريبا شبيه دهه ی پنجاه خودمان است و خارج از آن اصولا فعاليتی ندارند. فرضا گروهی مثل گروه آريان که خارج از اين برنامه مشغول فعاليت است، از طريق مردم و به قول دهن به دهن به گوش رسيده و در کنسرت معدودی کاست يا سی.دی شان را خريده اند. ولی در مورد راک واقعا همينطور است. خیلی کم به اين مقوله توجه می شود. يعنی شما شايد يک پاراگراف کوتاه در «چلچراغ» بخوانيد که فلان گروه راکی هم هست يا در نهايت در صفحه ای در يکی دوتا مجله ديگر ببينيد که فرضا يک چنين گروهی وجود دارد و مشغول به ارائه چنين کاری ست. اين مشکلات برای گروههای راک هست که بتوانند خودشان را جا بيندازند و معرفی کنند. ولی شايد همين يک انگيزه اى باشد که گروههای راک بيشتر سختی بکشند و بيشتر پيگير اين داستانها باشند تا گروههای پاپ”.

در حال حاضر در تمرينات جم تا اندازه اى وقفه پيش آمده و يكى دلايل اصلى اين قضيه هم اينكه مدتى پيش، بابك گيتاريست گروه براى اقامت راهى آلمان شده و به گفته رضا، گروه هم شايد در درازمدت ناگزير به پيدا كردن نوازنده اى جديدى باشد: ”نميدانم كه آيا اصولا كسى در اين حال و هوا باشد، تا بخواهد بيايد در گروه قرار بگيرد، خيلى سخت است. به هر حال بابك با دارا در تنظيم قطعات دست داشته و اين دشوار است براى فردى كه تازه ميخواهد با فضاى كار آشنا شود، ولى بهر حال نياز به گيتاريست جديد داريم چون فعلا كارمان روى زمين است”.

ناگفته نماند كه آخرين تمرين گروه جم، شب پيش از پرواز بابك به آلمان بود كه در واقع اين جلسه تمرين، يك جوراهايى هم جشن خداحافظى بابك محسوب ميشد.