یادی از بزرگ علوی
۱۳۸۶ اسفند ۱, چهارشنبه
او پایهگذار بخش ایرانشناسی دانشگاه هومبولت در برلین است و واژهنامهی فارسیآلمانی او هنوز بهترین فرهنگ در نوع خود به شمار میآید.
نام کوچک علوی را به یاد و افتخار پدر پدربزرگش، «بزرگ» گذاشتند. بارها از او دربارهی زندگی خصوصی و کودکیش پرسیده بودند ولی تا اواخر عمر که نرمش شدیدی در رفتارش پیدا شده بود، از پاسخگویی طفره میرفت و بر اهمیت اجتماعی هر پدیدهای تأکید میکرد.
در دیداری خصوصی در جواب این پرسش کلیشهای که چه سالی به دایا آمده؟ گفت: «فرض کنیم من بگویم: من در ۱۹۰۴ متولد شدم. این یعنی چه؟ که چه میفهمد؟ من باید بگویم که: "توی هشتی خانهمان صدای توپ میآمد و دایهی من، مرا در آغوش گرفته بود و میگفت: دارند مجلس را توپباران میکنند. مقصودم این است که من باید روشن کنم چه اتفاقاتی در سال افتاده. این چیست که: من در فلان سال بدنیا آمدم. خوب میخواستی نیایی!».
این لحن صادقانه و بیپرده را تا یکی دو سه سال پایان عمر، در رفتار و آثارش پاس داشت. در رمانها و داستانهایش چشمهایش، گیلهمرد، چمدان، سالاریها، میرزا و موریانه» شخصیتهای اصلی، هیچکدام سربزیر و محتاط و فرمانبردار نبودند.
از ترجمههایش از فارسی به آلمانی، مجموعه داستانهای کوتاه به نام محّلل و آثار دیگر و از آلمانی و انگلیسی به فارسی، دوشیزه اورلآن و حماسهسرایی در ایران، سماجت کممانند مترجم برای نشاندن واژههای دقیق و گویا هویدا است و در کتابهای تحقیقی و آموزشیش، تاریخ تحول ادبیات فارسی معاصر و آموزش زبان فارسی (برای آلمانیزبانان ایرانشناس) دّقت و تلاش یک استاد اروپاییشده را میتوان دید.
علوی و آغاز فعالیتهای نویسندگی
دربارهی آغاز کار نویسندگیاش در کتاب خاطراتش به نام گذشت زمانه میگوید: «عموی وسطی من سید عبدالعلی اهل شعر بود و دائماً حافظ میخواند و شعر میگفت و از همان زمان، پرتو تخّلص میکرد. و اگر من امروز پس از عمری هنوز هم از غزلهای حافظ خوشم میآید، به همین دلیل است که از او این نعمت نصیب من شده است. من هم به تقلید او شعر میگفتم و حّتا یک بار با غلامعلی فریور شعری گفتیم و «به صورت منقوم» مسألهی حسابی را حل کردیم و هردو آن را پیش مدیر نسیم شمال که دفترش در میدانچهی جلوی مسجد شاه بود، بردیم که در روزنامه اش چاپ کند. این شعر به اسم غلامعلی فریور درآمد و نامی از من نبود. من سخت پکر شدم. این نخستین شکست من در عالم نویسندگی بود».
بعید نیست که بزرگ علوی از همان زمانها یعنی سالهای ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۵ که زندانی سیاسی شد، بجای شعر به داستاننویسی روی آورده باشد. او پس از یک اقامت ۷ ساله (۱۹۲۱ تا ۱۹۲۸ میلادی) به ایران بازگشت و در شیراز و تهران آموزگار هنرستانهای صنعتی شد. کار ادبیش را نخست با ترجمهی آثار نویسندگان سرشناس آلمانی به فارسی آغاز کرد و پیش از دستگیری چند داستان کوتاه نیز منتشر کرد. اوج باروری ادبیش مانند بسیاری از نویسندگان ما در دهه بیست و سی شمسی بود. در همین دوران معروفترین و محبوبترین رمان خود، چشمهایش، را آفرید.
تحقیقات و آثار علوی در زمینه ایرانشناسی
در سال ۱۳۳۲ خورشیدی باز «و این بار برای همیشه» ایران را به سوی آلمان ترک گفت. نخست در برلین شرقی در سمت استادیاری و از سال ۱۹۵۹ »۱۳۴۰ خورشیدی» به مدت ۱۰ سال به عنوان استاد ایرانشناسی در دانشگاه هومبولت به کار مشغول بود. در این دوره با اینکه چند مجموعه داستان کوتاه منتشر کرد، بیشتر با علوی ایرانشناس روبرو هستیم.
شهرام احدی که پایاننامه ی دکترای خود را در رشته ایرانشناسی نوشته و سالها در دانشگاه شهر بُن به تدریس در این رشته پرداخته، درباره ی یکی از آثار تحقیقی این شرقشناس میگوید: «علوی کتابی دارد با عنوان آموزش زبان فارسی که آن را به همراه مانفرد لورنز در اواسط دهه شصت میلادی نوشته، یعنی بیش از ۴۰ سال پیش. این کتاب بدون هیچ تغییری پیوسته بازچاپ شده است. با توجه به این که در طول ۴۰ سال زبان چه اندازه دستخوش تحول شده، میبینیم که این کتاب، هنوز تدریس میشود. کسانی که در آن زمان ایرانشناسی یا اسلامشناسی میخواندند با متون گوناگونی سروکار داشتند. آنها در عین حال که متون کلاسیک مانند شاهنامه ی فردوسی میخواندند، میبایست از هدایت هم آگاهی میداشتند. پس در این کتاب کوشش شده به موازات آشنایی خواننده و آموزنده با زبان فارسی معاصر، به واژگان و ویژگیهای فارسی کهن هم اشاره شود. به هر حال سعی در شناساندن هر دو جنبه بوده است.»
بزرگ علوی فرهنگ یکجلدی فارسیآلمانی نیز به همران یونکر تالیف کرده که علیرغم آنکه بیش از ۴۰ سال از عمر آن میگذرد، هنوز هم کاربرد فراوانی دارد. به گفته شهرام احدی: «این فرهنگ بیش از همه آلمانیزبانانی را مخاطب قرار میدهد که در پی آموزش زبان فارسی هستند. به همین دلیل، کاربر جلوی هر مدخل، تلفظ واژه فارسی به حرف لاتین را هم مشاهده میکند. در این فرهنگ واژههای کلاسیک در کنار واژههای امروزی قرار گرفتهاند. بدین ترتیب این نارسایی هست که شما واژههای غیرمترقبه ای در این فرهنگ پیدا میکنید و چه بس واژههایی که طبق انتظار باید میآمدند ولی شما آنها را نمییابید. البته فرهنگ علوی باوجود گذشت ۴۰ سال باز جزو فرهنگهای منحصر به فرد دوزبانه فارسیآلمانی به حساب میآید».
بزرگ علوی پس از انقلاب اسلامی دو بار به ایران سفر کرد و هربار با شور و شوقی مفرط از دیدار با هممیهنانش سخن گفت. در دوره ی پایانی کارش که میشود گفت تا ۹۰ سالگیش ادامه داشت، افزون بر خاطرات خود که در دو تعبیر منتشر شدند، رمان موریانه را نوشت و طی آن کوشید، نقبی به ریشهیابی علل انقلاب اسلامی بزند.
شهرام احدی درباره نقش بزرگ علوی در رشته ایرانشناسی میگوید: «ایرانشناسان و شرقشناسان چه بخواهند و چه نخواهند، با علوی سروکار پیدا میکنند، در حین آموزش زبان فارسی و طبعا در آن لحظه که فرهنگ او را به دست میگیرند. به هر حال نباید فراموش کرد که علوی محقق بوده، استاد زبان و ادبیات فارسی بوده و خود نیز نویسنده بوده. یعنی شخص در عین حالی که با کتاب آموزش زبان و فرهنگ لغت علوی سر و کار دارد، ممکن است که به یکی از آثار ادبی علوی نیز بپردازد.»
اسکندر آبادی