1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

۲۰۰ سالگی جوزپه وردی • از سادگی زندگی تا شکوه پیروزی

علی امینی۱۳۹۲ مهر ۱۸, پنجشنبه

وردی بر آن بود که عاطفه و احساس هم‌میهنان خود را با نوای موسیقی یگانه کند، اما امروز آهنگ‌های "پرآوازه‌ترین ایتالیایی قرن نوزدهم" در سراسر جهان در ترنم است. جوزپه وردی ۲۰۰ سال پیش به دنیا آمد.

https://p.dw.com/p/19wjR
جوزپه وردیعکس: picture-alliance/akg-images

جوزپه وردی و اجرای آثار او در ایران • گفت‌وگو با هومن خلعتبری

نام جوزپه وردی با اپرا گره خورده است. او بیش از هر آهنگساز دیگری این هنر را تکامل بخشید، به آن شور و جوشش زندگی دمید، آن را به روح زمانه نزدیک کرد و در دسترس عموم مردم قرار داد. برخی از آهنگ‌های وردی در شمار محبوب‌ترین قطعات تاریخ موسیقی هستند، حتی برای کسانی که با اپرا میانه‌ای ندارند.

اما برای هم‌میهنانش، وردی "آهنگساز ملی" است؛ تجسم آمال و آرزوهای مردمی است که از آشوب و پراکندگی خسته بودند و به سوی تشکیل ملتی واحد در سرزمینی یکپارچه به نام ایتالیا گام برمی‌داشتند. برای مبارزان انقلابی این گامی ضروری برای پشت سر گذاشتن "دنیای تاریک" و ورود به دنیای مدرن بود.

در زمانی که پراکندگی اقوام و فرهنگ‌ها و زبان‌ها، ارتباط و تفاهم را در ایتالیای آن روز دشوار کرده بود، وردی به خوبی دریافت که موسیقی می‌تواند عامل همبستگی باشد؛ با زبان عاطفه و احساس به مردم بگوید که با وجود تمام تفاوت‌ها و ناهمرنگی‌ها، همه آنها به ملتی واحد به نام ایتالیا تعلق دارند و باید در راه رهایی و پیشرفت و شکوفایی سرزمین خود تلاش کنند.

وردی جوان، که هنوز مهارت و تبحر زیادی در آهنگسازی نداشت، با تصنیف اولین کارهای آوازی، شکستی چنان سنگین تجربه کرد که امید خود را یکسره از دست داد و قسم خورد دیگر هرگز اپرا ننویسد. به تصادف، دوستی دلسوز که از علاقه و استعداد وردی خبر داشت، او را به ادامه کارش تشویق کرد. او متن منظومه ناشناخته‌ای به نام "نابوکو" را به وردی داد و از او خواست که با کار روی آن اثری تازه خلق کند.

جوزپه وردی
جوزپه وردیعکس: picture-alliance/dpa

وردی با انکار و تردید به سراغ متن رفت، اما به زودی به درونمایه قوی و بیان نیرومند آن دلبسته شد. هنگامی که پس از حدود یک سال اپرا به اجرا در آمد، نغمه‌های پرشور آن بر همگان سخت تأثیر گذاشت. از اپرا نواهایی نافذ و پرقدرت شنیده می‌شد که برای همه تازگی داشت. نام جوزپه وردی به سرعت بر سر زبان‌ها افتاد.

جانمایه نابوکو، پیامی جسورانه در ستایش رهایی انسانهای ستم‌دیده است. در مهمترین فراز اثر، خیل زندانیان در یک همسرایی غمگین و پرشکوه از اسارت خود شکوه می‌کنند و در اشتیاق آزادی فریاد می‌کشند. در جامعه‌ای که هنوز یوغ استبداد را بر گرده داشت، این آواز جمعی، صلای بیداری و پرچم پیکار شد.

"سرود زندانیان" آوازی بود که روح زمان را با شور و گرما و قدرتی بی‌مانند بیان می‌کرد، و به زبانی چنان ساده، شفاف و صمیمی که یکسر بر دلها می‌نشست.

هر کسی که خود را "فرزند ایتالیا" می‌دانست، آوازهای "نابوکو" را به دل سپرده بود تا هردم در کوی و برزن به آواز بخواند. مردم از وردی، که اینک او را "آهنگساز خلق" می‌دانستند، ترانه‌های بیشتری خواستند تا در راه ساختمان "ایتالیای نو" به آنها امید و انرژی ببخشد.

وردی: آهنگساز توده

راز موفقیت وردی و محبوبیت بی‌نظیر او در میان مردم عادی را خود آهنگساز در جمله‌ای ساده بیان کرده است: «من از خودشان هستم».

وردی ترانه‌ها و ملودی‌های خود را نه در کلاس درس آموخته بود و نه در سالن‌های کنسرت و رقص و اپرا، که جای از ما بهتران بود و او به آنها راه نداشت. او سرچشمه موسیقی گرم و پرشور خود را در میان مردم یافته بود، در کوی و برزن، در کارگاه و مزرعه و هرجا که مردم عادی جان می‌کندند و عرق می‌ریختند.

Nabucco Aufführung 2008
صحنه‌ای از اجرای اپرای نابوکوعکس: picture-alliance/ dpa

وردی در خانواده‌ای فقیر اما به نسبت با فرهنگ به دنیا آمد. در شرایط آن روز ایتالیا پدر و مادرش از نادر کسانی بودند که اندک سوادی داشتند. وردی از کودکی به موسیقی عشق می‌ورزید. ارگ‌نوازی را به یاری پدرش آموخت و تلاش کرد با نوازندگی به درآمدی اندک برسد تا به معاش خانواده کمک کند.

در جوانی با زحمت و مشقت فراوان پولی فراهم کرد تا بتواند در کنسرواتوار میلان ثبت نام کند و موسیقی "علمی" بیاموزد، اما در مرحله "ارزیابی استعداد" رد شد و از ورود به آموزشگاه موسیقی باز ماند.

گرمای زندگی

کارشناسان وردی را هنرمندی "غریزی" دانسته‌اند که به راحتی آب خوردن ترانه‌های زیبا خلق می‌کرد و اپراهای جذاب می‌نوشت. شاید دور ماندن وردی از آموزش آکادمیک باعث شد که ذوق طبیعی و طبع پراحساس او به همان شکل بکر و ساده، بی هیچ مانعی به الحان موسیقی راه یابد.

موسیقی برای وردی به معنای بیان احساسات حقیقی و القای عواطف پاک و سالم انسانی بود. جانمایه موسیقی او را ملودی‌های ساده و دلنشین می‌سازند. او به مسائل نظری و شگردهای فنی توجه چندانی نداشت. آهنگسازی برای او پیش و بیش از هر چیز فعالیتی احساسی بود؛ دانش و شناخت موزیکی تنها می‌توانست در پرورش و بالندگی این فعالیت حسی نقشی مکمل داشته باشد.

برای وردی زندگی محور اصلی هنر بود. به نظر او هنری که با قراردادهای پوسیده و قالب‌های دست و پاگیر از گرمای زندگی دور بماند، نیروی حیاتی خود را از دست می‌دهد، به اطناب و ملال و ابتذال دچار می‌شود و دیگر هیچ ارزشی ندارد.

جوزپه وردی
جوزپه وردیعکس: picture-alliance/dpa

این دیدگاه نمایانگر برداشتی نو از اپرا و بازنگری در نقش آن بود که هنوز هنری اشرافی به شمار می‌رفت. نوآوری وردی با طرد تکنیک‌ها و شگردهای قراردادی شروع شد. او ترفندهای فنی پیچیده، ادا و اطوارهای "هنرورانه" و قواعد ساختگی و غیرطبیعی را کنار گذاشت. او تکنیک و مهارت را تنها برای خدمت به مفاهیم اپرا می‌خواست؛ از "هنرنمایی" در بازیگری و آوازخوانی، اگر در خدمت القای مفاهیم اپرا نبود، نفرت داشت.

روشن است که در اپرا حرکات و صداها تابع رشته‌ای از قراردادهای هنری است، اما هیچ قراردادی نباید در خدمت دروغ و ابتذال باشد، یا با ارائه احساسات غیرواقعی تماشاگران را فریب دهد. کار وردی سرشار از هیجان و عاطفه است، اما او از احساسات اغراق‌آمیز و ناله‌های پرسوزوگداز بیزار است. همه چیز باید طبیعی باشد، در جای مناسب قرار گیرد و از همه مهمتر: به گوهر و سرچشمه زندگی وفادار باشد.

وردی به صحنه اپرا، در قالب داستان‌های تاریخی یا رویدادهای دراماتیک، همیشه همچون واقعیتی جاری نگاه می‌کرد که حتی یک لحظه نباید پیوند خود را با زندگی از دست بدهد. تماشاگران اپرا برای نخستین بار در نغمه‌های دلنشین او جوانب گوناگون زندگی خود را دیدند.

جوزپه وردی و اجرای آثار او در ایران • گفت‌وگو با هومن خلعتبری

وردی به ویژه از زمانی که با اپراهایی مانند نابوکو، ارنانی و مکبث، به موفقیت و اعتبار رسید، توانست شیوه‌ی دلخواه خود را در اجرای اپرا پیاده کند. در دهه ۱۸۵۰ که توانایی جسمی و قدرت آفرینندگی او در اوج بود، در اجرای آثار خود اختیار کامل داشت: در اپراهایی مانند ریگولتو، لاتراویاتا، ایل ترواتوره، که محبوب‌ترین آثار او هستند، همه چیز را خود تعیین می‌کرد: از انتخاب خوانندگان تا نظارت بر ارکستر و آرایش صحنه.

موسیقی وردی در طول زمان هردم غنی‌تر و پیچیده‌تر شد. در آخرین مرحله از آفرینش هنری او که سالهای ۱۸۶۲ تا ۱۸۷۶ را در بر می‌گیرد، در اپراهایی مانند اوتللو و فالستاف، چیره‌دستی او در هارمونی، گسترش تم‌ها، رنگ‌آمیزی الحان و همنوایی سازها در حد کمال است.

نکته دیگری که نباید از یاد برد این است که وردی بی‌گمان از پیشگامان "نقد اجتماعی" در اپرا بود. حمله به نظام بیدادگرانه، نابرابری‌ها و ناروایی‌هایی که جسم و جان انسان را می‌آزارند، در بیشتر کارهای او آشکار است. او به خاطر رسوا کردن ارباب زر و زور و متولیان دین و شریعت، بارها زیر فشار قرار گرفت، که معروف‌ترین نمونه آن به اپرای "ریگولتو" مربوط می‌شود.

آهنگساز ملی ایتالیا، شهروند جهان

ریکاردو موتی، رهبر ارکستر نامی، در کتاب تازه خود به نام "وردی من" نوشته است: «در همه اپراهای وردی مرگ و زندگی به یک اندازه حضور دارند، اما همه جا با ویژگی‌های آشنای مردم ایتالیا، که عناصر متضاد را با هم می‌آمیزد: شور و عشق، سکوت دامن‌گیر، نومیدی و سرخوردگی و گاه وقاحت، پرخاشجویی و تعصب».

صحنه‌ای از اپرای آیدا
صحنه‌ای از اپرای آیداعکس: AP

وردی در آستانه بیداری و تکوین "هویت ملی" در ایتالیا، روح و احساس روزگار را در آثار خود بازتاب داد. پژواک آگاهی ملی و بیداری اجتماعی، اشتیاق پی‌ریزی نظمی تازه بر ویرانه‌های دنیای کهن را می‌توان در آثار او شنید. در اپراهای او همه جا اعتراض به بندگی و ستم، فریاد رهایی از بندهای سیاسی و اجتماعی بلند است: پاسداری از آزاداندیشی در برابر جهل و تعصب، ستایش حرمت انسانی در برابر قیدهای اجتماعی و سیاسی، صلای مهر و برادری در برابر کین و ستیزه‌جویی و...

اما وردی را نمی‌توان در چارچوب "ملی" محصور کرد. او شهروند آزادمنش اروپا و سراسر جهان بود. بسیاری از اپراهای او از ادبیات جهان اقتباس شده‌اند: از ویلیام شکسپیر تا فریدریش شیلر و ویکتور هوگو و...

او اپراهای بزرگ خود را نه تنها در میهن، بلکه در صحنه‌های بزرگ اروپا به اجرا گذاشت، از روسیه تا فرانسه و انگلستان. اپرای پرشکوه "آیدا" که "مارش پیروزی" معروف آن امروزه در تمام جشن‌ها و سالن‌های ورزشی طنین‌افکن است، در سال ۱۸۷۱ برای گشایش اپراخانه‌ی قاهره تصنیف شد و نخستین بار در پایتخت مصر به اجرا در آمد.

هنگامی که وردی در سال ۱۹۰۱ درگذشت، وداع با او به یکی از پرشورترین همایش‌های ملی تاریخ ایتالیا بدل شد.