1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

«آزادی بیان در ایران هنوز مبارزه‌ای دشوار را پیش رو دارد»

۱۳۹۷ اسفند ۴, شنبه

جیسون رضائيان، روزنامه‌نگار آمریکایی – ایرانی، هنگام سفر از ایران به خانه‌اش در آمریکا در سال ۲۰۱۴ بازداشت و به جاسوسی متهم شد. او خاطرات خود از یک سال و نیم حبس در زندان را در ماه ژانویه منتشر کرده است.

https://p.dw.com/p/3Dxry
جیسون رضائيان، روزنامه‌نگار آمریکایی-ایرانی
عکس: Reuters/Z. Murphy/The Washington Post

جیسون رضائيان روزنامه‌نگاری آمریکایی- ایرانی است که برای روزنامه "واشنگتن پست" کار می‌کند. او در سال ۲۰۱۴ که به عنوان گزارشگر "واشنگتن پست" در تهران کار می‌کرد بازداشت و برای ۵۴۴ روز زندانی شد. او کتابی درباره خاطراتش از این دوره نوشته است با عنوان "زندانی: ۵۴۴ روز من در زندان ایران – سلول انفرادی، دادگاه ساختگی، دیپلماسی پرخطر و تلاش‌های فوق‌العاده برای نجات من". این کتاب را انتشارات "هارپرکالینز" چاپ و در ماه ژانویه منتشر کرده است.

جیسون رضائيان در گفت‌وگویی با اوله تانگن، خبرنگار بخش انگلیسی دویچه‌ وله (DW)، شرکت کرده است.

دویچه‌وله: شما پیش از اینکه بازداشت شوید به عنوان روزنامه‌نگار در ایران کار می‌کردید. تجربه روزنامه‌نگاری در ایران برایتان چگونه بود؟ آیا محدودیت‌های خاصی وجود داشت که چه کارهایی را می‌توانستید بکنید و چه کارهایی را نه؟

جیسون رضائيان: مسلما محدودیت‌هایی برای کاری که روزنامه‌نگاران در ایران می‌توانند بکنند وجود دارد. مراحل رسمی‌ای هست که باید رعایت کنی تا بتوانی اجازه کار در این کشور بگیری. و این روندی است که روزنامه‌نگاران و ناشران و خبرگزاری‌های سراسر دنیا در ۴۰ سال اخیر با آن روبرو بوده‌اند.

بنابراین، تو می‌دانی که قید و شرط‌هایی وجود دارد در رابطه با اینکه به کجا می‌توانی سفر کنی، درباره چه می‌توانی بنویسی و چه نوع موضوع‌هایی را می‌توانی پوشش خبری بدهی. خط قرمزهایی وجود دارد که درباره‌اش کاملا و به طور عمومی اطلاعاتی منتشر نشده، اما از تو انتظار می‌رود که آن‌ها را بشناسی.

من پیش از دستگیری به مدت پنج سال در تهران کار کرده بودم. محیط رسانه‌ای چالش‌برانگیز بود و من سعی می‌کردم گزارش‌هایی را تهیه کنم که قرار بود در یکی از عالی‌ترین روزنامه‌های آمریکا چاپ بشود؛ گزارش‌هایی که با آنچه دیگران قبلا منتشر کرده بودند، متفاوت باشد.

فکر می‌کنم ما تصوری داریم از اینکه حکومتی اقتدارگرا چطور به نظر می‌رسد و چگونه با اخبار مستقل و آزادی بیان در درون مرزهایش رفتار می‌کند. اما این موضوع در عمل بسیار متفاوت است. کسی وجود ندارد که به تو بگوید درباره موضوعی خاص نمی‌توانی بنویسی. چیزی که اتفاق می‌افتد این است که تو فقط بعدا می‌فهمی درباره موضوعی نوشته‌ای که نباید می‌نوشتی.

گفتید خط قرمزهایی وجود داشتند که نباید از آن می‌گذشتید. احساس می‌کردید که با وجود این، هنوز می‌توانید به کارتان بپردازید و کاری که قرار بوده را انجام بدهید؟

این مثل یک نوع سازش است. آیا این محدودیت‌ها را به خاطر حضور در یک کشور می‌پذیریم یا محدودیت‌ها را قبول نمی‌کنیم و از راه دور در باره آن کشور می‌نویسیم؟ فکر می‌کنم که بیشتر خبرگزاری‌ها در سال‌های اخیر تصمیم گرفته‌اند و ترجیح می‌دهند اگر ممکن باشد، در داخل ایران حضور داشته باشند و این قواعد را رعایت کنند.

فکر می‌کنم بالاخره من توانایی این را داشتم که به نحوی کاملا متفاوت به موضوع‌ها دسترسی داشته باشم و گزارش بدهم. تمرکز من بر نوشتن گزارش درباره مردم بود، تا جایی که می‌شد، تا موضوع‌های سیاسی و اجتماعی در کشور را روشن کنم.

مواقعی بود که دوست داشتم در خیابان‌ها باشم و درباره حرکتی اعتراضی بنویسم اما نمی‌توانستم، چون به طور رسمی به من اخطار داده بودند اگر این کار را بکنم مرا از کشور می‌اندازند بیرون؟ بله، بارها این اتفاق در طول سالهایی که آنجا کار می‌کردم افتاد.

Jason Rezaian's Buch "Prisoner"

در مصاحبه‌های دیگری که با شما شده شنیده‌ام که فکر می‌کنید بازداشت شما بیشتر در ارتباط با بازی بزرگ سیاسی بین ایران و آمریکاست تا به طور خاص کارتان به عنوان روزنامه‌نگار؟ درست است؟

فکر می‌کنم کاری که می‌کردم بود که باعث شد بازداشت شوم ولی نه عملی خاص در چارچوب کاری که می‌کردم. در واقع فکر می‌کنم در آغاز من به عنوان بخشی از درگیری سیاسی داخلی بودم بین عناصری در رژیم که رو به آینده داشتند و دست‌اندرکار انجام مذاکرات با قدرت‌های جهانی بودند و نیروهای تنگ‌نظر رژیم که نمی‌خواستند ببینند که آن مذاکرات موفق بشوند. فکر می‌کنم دلیل اینکه مرا به عنوان کسی که هدف قرار بدهند انتخاب کردند تابعیت دوگانه ایرانی - آمریکایی من بود و نیز به دلیل کارفرمای من.

در آن موقع، من تنها شهروند آمریکایی بودم که به عنوان گزارشگر تمام وقت در ایران کار می‌کرد. بنابراین در حالی که فکر می‌کنم کاملا روشن است که من را به خاطر شغلم هدف قرار دادند، اما واقعا هیچ‌وقت جنبه‌ای از این کار نبود که باعث خشم آن‌ها بشود. واقعیت به همین سادگی بود که فکر می‌کردند داستانی را حول یک روزنامه‌نگار آمریکایی خلق می‌کنند و از آن برای هدفی سیاسی بهره می‌برند. فکر می‌کنم که این موردی اساسی برای مسأله آزادی مطبوعات است: روزنامه‌نگاران مورد حمله قرار می‌گیرند و آنها را خطری برای امنیت ملی می‌نامند فقط برای اینکه حقیقت را می‌گویند.

درباره روزنامه‌نگاری در ایران صحبت کنیم. وضعیت کسانی که تلاش می‌کنند کاری را انجام بدهند که شما را از انجامش بازداشتند الان به چه صورت است؟

فکر می‌کنم برای روزنامه‌نگاران بومی فضا همیشه بسیار دشوار بوده است. اگر روزنامه‌نگاران رسانه‌ها و سازمان‌های حقوق بشری بزرگ در خارج از مرزهای ایران به عنوان حامی پشت روزنامه‌نگاران بومی نبودند و به خاطر آنها مبارزه نمی‌کردند، ما نمی‌دیدیم که چه فشاری به اهل رسانه در ایران وارد می‌آید.

روزنامه‌نگاری برای کسانی که داخل ایران هستند کاری است که با ناسپاسی و نمک‌نشناسی روبروست، چنانچه همیشه این گونه بوده است. در ضمن نمونه روزنامه‌نگارانی را هم داریم که در خارج از کشور کار می‌کنند اما خانواده‌هایشان هدف حمله قوه قضائيه ایران بوده‌اند با این نیت که آن‌ها را از انجام کارشان بازدارند. به نظرم این دیوانگی است.

فکر نمی‌کنم تصادفی باشد که از زمان دستگیری من در سال ۲۰۱۴ تعداد گزارش‌هایی که از تهران برای روزنامه‌های بین‌المللی فرستاده شده به شدت کاهش پیدا کرده است. نه به این دلیل که کسی آنجا نیست. فکر می‌کنم وضعیت غمگینی در ایران وجود دارد، چون تو می‌دانی که گزارشگران واقعا تلاش می‌کردند نوری را بر کشوری بتابانند که برای مدتهای مدید در غرب بد فهمیده شده است.

Iran Austausch Gefangene Jason Rezaian
عکس: Getty Images/A. Burton

از زمانی که شما به آمریکا برگشته‌اید جو رسانه‌ای متفاوتی وجود داشته، در این رابطه که به روزنامه‌نگاران چگونه نگاه می‌شود. احساس شما با نظر به آزادی مطبوعات در دوره رئیس جمهوری دونالد ترامپ چیست؟

فکر می‌کنم آزادی مطبوعات در آمریکا هیچگاه به بدی زمان حاضر نبوده است. ما مجهز به وسایل لازم برای شرکت در این مبارزه هستیم. اما بدبختانه کسی که باید مصمم‌ترین مدافع آزادی بیان و آزادی مطبوعات در سراسر دنیا باشد از دو سال پیش که سر کار آمده از این کار غفلت کرده است.

نمی‌‌خواهم بگویم که پایمالی حق آزادی بیان در آمریکا با رئیس جمهوری ترامپ آغاز شده اما او به طور یقین آن را تشدید کرده است. می‌دانید که در اتحادیه اروپا در طول دو سال اخیر یک روزنامه‌نگار در مالت و دیگری در اسلواکی به قتل رسیده است. و می‌دانید که اینجا در آمریکا مردی مسلح وارد دفتر یک روزنامه شد و پنج روزنامه‌نگار را به خاطر گزارشی که نوشته بودند کشت.

بنابراین، فکر می‌کنم ما به زمانی رسیده‌ایم که رئیس جمهوری آمریکا و رهبران کشورهای اروپایی باید قادر باشند بایستند و بگویند که حق آزادی بیان ایدآل ما و مهم است و ما هر کاری خواهیم کرد تا از آن حفاظت کنیم.

واکنش شما به قتل همکارتان در واشنگتن پست، جمال خاشقجی، چه بود؟

من و همسرم این اقبال را داشتیم که با او در رابطه اجتماعی باشیم و قتل او برای ما موضوعی سخت و شوکه‌کننده است که کنار آمدن با آن برایمان سخت است. من و جمال هر دو به‌ظاهر از دو کشوری که درباره‌اش می‌نوشتیم تبعید شده بودیم. ما درباره بسیاری چیزها در رابطه با ایران و عربستان هم‌نظر نبودیم، اما هر دو معتقد بودیم که مردم نیاز دارند آزاد باشند و برخوردار از فرصت‌هایی که بتوانند آن‌گونه که دوست دارند و بدون فشار رژیم‌های اقتدارگرا زندگی کنند.

برای من به عنوان خبرنگار واشنگتن پست که در وضعیتی مشابه قرار داشته بسیار دلگرم‌کننده بود وقتی می‌دیدم که همکارانم دست به کار شده‌اند. در روزهای اول تمام تلاش‌ها معطوف به این بود که بفهمند چه بر سر جمال آمده و امیدوار بودند او را به خانه بازگردانند. و سپس وقتی که اخبار تبدیل به واقعیت وحشتناکی شد که امروز هست، از هر زمان دیگر بیشتر احساس غرور می‌کردم که برای این رسانه خبری کار می‌کنم.

شما درباره آزادی مطبوعات صحبت کردید و درباره واقعیت‌های مربوط به مسائلی که در محل کار در ایران وجود دارد. به نظر شما وضعیت آزادی مطبوعات در ایران کنونی و آینده نزدیک به چه صورت خواهد بود؟

در نهایت من آدم خوش‌بینی هستم. معتقدم در کوتاه مدت دوره سختی وجود خواهد داشت. فشارهایی که از طریق تحریم‌های اقتصادی بین‌المللی بر جامعه ایران وارد می‌آید و محدودیت‌هایی که در مورد توانایی ایرانیان برای سفر وجود دارد سطح بسیار بالایی از فشار را در جامعه به وجود می‌آورد؛ جامعه‌ای که سالهای متمادی این فشارها را احساس و تحمل کرده است.

در نهایت فکر می‌کنم، مثل هر جای دیگر در جهان، توانایی ما در انتقال اطلاعات و ایده‌ها با سرعت و سهولتی که می‌توانیم، به این معناست که تاریخ طرف مردم ایران است.

فکر می‌کنم روز تسویه حساب ایرانیان فرا خواهد رسید. آن‌ها زمانی در جامعه‌ای خواهند زیست که در آن آزاد خواهند بود عقایدشان را بیان کنند بدون آنکه از انتقام و تلافی دولتی بترسند که تحمل دیدن انتشار حقایق را ندارد.

اما در نهایت این "جنگی سربالایی" [مبارزه‌ای که برای پیروزی در آن باید از موانع قوی و بازدارنده گذشت] است، جنگی که فکر نمی‌کنم هیچ تصمیم‌گیرنده‌ای در ماه‌های آینده بخواهد واردش شود.