1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

کشتار ۶۷؛ از زبان آنها که کمتر گفته‌اند

۱۳۹۷ شهریور ۷, چهارشنبه

در سی سالگی اعدام‌های دسته‌جمعی سال ۱۳۶۷ سراغ کسانی رفتیم که کمتر در این باره گفته و نوشته‌اند؛ اردشیر امیرارجمند، صدیقه وسمقی، علی اکبر موسوی خوئينی و صادق زیباکلام.

https://p.dw.com/p/33tKm
Iran Gedenktafel der Opfer von 1988
عکس: picture-alliance/NurPhoto/S. Hosseini

۳۰ سال از اعدام‌های دسته‌جمعی زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ می‌گذرد اما ابعاد مسئله و مسئولیت تصمیم‌گیرندگان کاملا آشکار نیست. آنچه مسلم است، این‌که زندانیان اعدام‌شده همگی پیش‌تر محاکمه شده و حکم داشتند. برخی از آنها حتی در آستانه آزادی بودند.

گذشته از این، با وجود استدلال برخی از دست‌اندرکاران این اعدام‌ها که علت را به عملیات نظامی مجاهدین (مرصاد/فروغ جاویدان) در مرزهای ایران و عراق مربوط می‌دانند، در شهریور ۶۷، سراغ زندانیان چپ نیز رفتند.

حالا ۳۰ سال از این واقعه می‌گذرد. بسیاری از کسانی که در آن زمان در بدنه حاکمیت بودند، هنوز درباره این واقعه اظهارنظری نکرده‌اند. برخی نیز توضیحاتی داده‌اند و چند نفری هم تقصیرشان را پذیرفته و عذر خواسته‌اند.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

به دنبال کسانی رفتیم که کمتر در این باره چیزی نوشته‌اند و از آنها خواستیم مختصر و فشرده، آنچه را که تا به حال درباره اعدام‌های تابستان ۶۷ نگفته‌اند، برای ما بنویسند.

چند نفری حاضر به پاسخ‌گویی نشدند. برخی نیز قول دادند و عمل نکردند.

Porträt Ardeshir Amirarjmand
عکس: jamaran.ir

اردشیر امیرارجمند: تشکیل کمیته مستقل حقیقت‌یاب

جراحتی عمیق و چرکین بر پیکر جامعه که وجدان انسانی را معذب می‌کند. عملی که کسی توان قبول مسئولیت آن را ندارد و به یکی از تاریک‌ترین و تاسف‌بارترین نقاط تاریخ سیاسی معاصر ایران تبدیل شده است.

نه سوابق و اتهامات قربانیان و نه شرایط حاد امنیتی کشورهیچکدام نمی‌توانست و همواره نمی‌تواند اعدام گروهی و بدون رعایت موازین قانونی زندانیانی را توجیه کند که در ید و سلطه حکومت بودند و وظیفه حکومت بر اساس موازین ابتدایی حقوقی، نه نابودی آنها، بلکه به مانند هر زندانی دیگر، حفاظت از سلامت و جان آنها بود.

جنایتی که حتی بر اساس قوانین جاری کشور، موجد مسئولیت قانونی و کیفری، هم برای آمرین و هم برای مامورین است و درعین حال موجب مسئولیت اخلاقی تمام آنهایی است که از آن مطلع شدند و به آن رضایت دادند و یا سکوت کردند و یا در صدد کتمان و توجیه آن بر آمدند و یا اجازه شفاف‌سازی آن را ندادند.

تشکیل یک کمیته مجرب و مستقل حقیقت یاب برای کشف، احراز و تبیین ابعاد گوناگون این فاجعه ملی ضروری است. آگاهی عمومی از نتیجه کار چنین کمیته‌ای می‌تواند اعتقاد به عدالت در جامعه را ارتقا بخشیده و به التیام این زخم کمک کند و موجب مسئولیت‌پذیری و عبرت مشترک جامعه گردیده و مانع تکرار چنین وقایعی شود.

Iran Politikerin Sedighe Wasmaghi
عکس: roozonline

صدیقه وسمقی: جنایتی منحصر به فرد به دستور یک مرجع روحانی

در تاریخ ایران زمین، جنایات و کشتارهای فراوانی روی داده است. برخی کشتارها توسط بیگانگان صورت گرفته که از آن جمله می‌توان به آنچه توسط اعراب، مغول‌ها و یا افغان‌ها روی داده اشاره کرد. شیوه وحشیانه کشتار در این موارد با شیوه‌های معمول در روزگار خود قابل قیاس است و شاید بتوان گفت که در این حمله‌ها و کشتارها از شیوه‌های معمول در زمان خود استفاده شده است.

تاریخ خون‌بار ایران شاهد جنایاتی از سوی حکومت‌های داخلی نیز بوده است که یکی از فجیع‌ترین آنها کشتار مردم کرمان توسط آقا محمد خان قاجار است. تاریخ جهان نیز گواه جنایات فراوانی بوده است، همانند جنایات دهشتناکی که توسط کلیسا در قرون وسطی روی داد و یا جنایات دولت آپارتاید در آفریقای جنوبی که به دوره معاصر تعلق دارد.

تمامی این موارد، دردناک، هولناک و غیرانسانی است؛ اما آنچه در تابستان ۶۷ در ایران رخ داد، یک جنایت منحصر به فرد است و یا لااقل نویسنده تا کنون مورد مشابه آن را نیافته است.

یکی از ویژگی‌های اعدام‌های ۶۷ آن است که هزاران زندانی، در حالی که احکام صادره توسط دادگاه‌ها را تحمل می‌کردند و در برخی موارد حتی احکام زندان آنان پایان یافته بود و استحقاق آزادی را داشتند با صدور یک دستور، قتل عام شدند. اعدام‌های ۶۷ را می‌توان از قتل‌عام اسرای جنگی نیز مذموم‌تر دانست، چرا که اسیر جنگی لااقل در میدان جنگ حضور داشته، سلاح در دست گرفته و احیانا کسی را نیز کشته است؛ اما زندانیان تابستان ۶۷ هیچ یک با هیچ معیار شرعی و قانونی مستحق اعدام نبودند و گواه این ادعا نیز احکام صادره توسط دادگاه‌های جمهوری اسلامی است که بر اساس آن هیچ یک از آنان حکم اعدام نداشتند.

آنان به گناه ناکرده اعدام شدند. برخی مانند مجاهدین خلق قربانی گناه دیگران شدند و برخی دیگر معلوم نیست قربانی گناه چه کسانی شدند.

از دیگر ویژگی‌های منحصر به فرد و دردناک این فاجعه انسانی این است که شمار قابل توجهی از قربانیان نوجوان و یا کودک بودند و سن آنان کمتر از ۱۸ سال بود .

دیگر ویژگی منحصر به فرد اعدام‌های ۶۷ آن است که دستور آن از سوی یک مرجع روحانی صادر شد. مرجعی که رهبر انقلاب بود و مردم با جانفشانی‌هایی که به رهبری او برای پیروزی انقلاب کرده بودند، امید آن داشتند که شاهد بارش رحمت و عطوفت بر کشور باشند؛ تا آنجا که حتی برخی مادران و پدران با اعتماد راسخ به رهبر روحانی انقلاب، فرزندان خود را به دستگاه تحت حاکمیت او تحویل دادند. آنان هیچ گاه گمان نمی‌کردند فرزندان‌شان در پشت حصارهای زندان به قتل برسند و از دیدن جنازه عزیزان خود و حتی از حق داشتن یک نشان - یک قبر- برای عزیز خود نیز محروم باشند.

باور بسیاری از آنان این بود که رهبر روحانی انقلاب پدری مهربان است و تا پایان بحران پیش آمده از فرزندان آنان بهتر از خود ایشان مراقبت خواهد کرد. همه انتظار داشتند که رهبر انقلاب با استفاده از نفوذ معنوی و تدبیر خویش کشور را به ساحل امن آزادی، آسایش و آشتی هدایت کند؛ اما متاسفانه آنچه پیش آمد شوکی بزرگ بر پیکر وطن بود، شوکی که هنوز آرام نیافته است. زخمی بزرگ و عمیق که هنوز التیام نیافته است.

شاید دست اندرکاران اعدام‌ها کردار خود را مصداق یک جنایت نمی‌دانستند. اظهارات عاملان زنده این قتل‌عام، روزی که حاضر شوند در پیشگاه خانواده‌های قربانیان و ملت ایران لب به سخن گشوده و ابعاد گسترده این قتل‌عام را آشکار ساخته و با منطق و دلیل خود از عملکرد خویش دفاع کنند، بسیار شنیدنی خواهد بود. باید با تلخی به انتظار آن روز نشست. شاید در آن روز به اعجاز آگاهی و ندامت عاملان این کشتار، مرحمی بر این زخم عمیق دردناک نهاده شود.

Ali Akbar Mousavi Khoini
عکس: DW/M. Abolghasemi

علی اکبر موسوی خوئينی: عبور عادلانه از تجربیات تلخ گذشته

دلیل این فاجعه، ناتوانی و کمبود دانش و تاب‌آوری سیاسی کافی برای در نظر گرفتن حقوق یکدیگر و پذیرش زندگی مسالمت‌آمیز با همدیگر است. متاسفانه این وضعیت همچنان ادامه دارد. همچنان گزینه نخست بخشی از حکومت در برخورد با مخالفان، استفاده از سرکوب و اعدام است. در همین سالیان اخیر تعداد زیادی ازاقلیت‌های قومی-مذهبی کرد، عرب، بلوچ بدون رعایت عدالت قضایی به چوبه دار فرستاده شدند.

مرگ مشکوک آیت‌الله هاشمی و پذیرش مسئولیت آن در تجمع قم از سوی گروه‌های مشخص، نشان می‌دهد که گروهی همچنان قتل را ابزار سیاسی می‌دانند.

اما در کنار گفتگو و سازش، جامعه نیاز به عبور عادلانه از تجربیات تلخ گذشته را دارد. تا زمانی که حکومت با پاک کردن صورت مسئله حتی اجازه برگزاری مراسم و تهیه سنگ قبر برای قربانیان اعدام‌های ۶۷ را نداده، هنوز محل دفن بسیاری از آنها را مشخص نکرده وعذرخواهی و جبران ننموده، تضمینی برای عدم تکرار چنین فجایعی وجود ندارد.

نگرانی زمانی بیشتر می‌شود که در اثر فوران خشم عمومی نسبت به ناکارآمدی حکومت یا تشدید تنش بین‌المللی و منطقه‌ای، بخش افراطی حکومت نسبت به موجودیت خود احساس خطر نموده و بدنبال تکرار تجربیات گذشته برآید که نتیجه‌ای جز رواج انتقام‌جویی و تکه پاره شدن کشور و جامعه نخواهد داشت.

امروزه در دنیا سازش (Compromise) و گفتگو (Dialogue) یکی از مهم‌ترین ابزارهای پیشبرد یکپارچگی کشورها تبدیل شده است. خوشبختانه الگوهایی هم در کشور ما که خود قربانی حکومت بوده‌اند وجود دارند، همانند زنده یاد مهندس عباس امیرانتظام که با اعلام بخشش و صرف نظر از انتقامجویی نسبت به قاضی پرونده خود با رفتن به عیادت او در بیمارستان و تاکید بر عدم فراموشی آنها، همانند ماندلا الگویی ارائه نمود که جامعه ما بشدت نیازمند ترویج چنین روحیه‌ای است تا از گرفتار شدن در دام انتقام‌جویی و اعدام از یکسو و مقابله خشونت‌آمیز مسلحانه ازسوی مقابل رهایی یابد.

GMF 2018 Freedom of Speech Award Sadegh Zibakalam
عکس: DW

صادق زیباکلام: فاجعه‌ای که هیچکس به آن افتخار نمی‌کند

با هیچ رویکردی ما نمی‌توانیم اعدام‌های سال ۶۷ را جزو افتخارات جمهوری اسلامی ایران به حساب بیاوریم. بالاترین دلیلی که من دارم که هیچ طرفدار انقلاب اسلامی یا جمهوری اسلامی نمی‌تواند سرش را راست کند و بالا بگیرد و از این اعدام‌ها دفاع بکند. این است که هیچ سرو صدایی، هیچ نطقی، هیچ سالگرد یادبودی، هیچ بیانیه‌ای، هیچ افتخاری، هیچیک از مسئولین جمهوری اسلامی ایران در سالگرد این واقعه یا به هر شکل دیگری ایراد نکردند و هیچوقت به آن افتخار نکردند.

همین که حتی تندروترین و رادیکال‌ترین جریانات طرفدار انقلاب اسلامی و طرفدار نظام و حاکمیت جمهوری اسلامی ایران هیچ وقت ظرف ۳۰ سال گذشته یادی از این تراژدی نکردند، نشان می‌دهد که آنها هم قلبا به آنچه که در سال ۶۷ اتفاق افتاد افتخاری نمی‌کنند. خیلی چیزهای دیگر در این ۴۰ سال بوده مثل جنگ که در سالگردش یادآوری می‌شود، تاج گل می‌فرستند، ویژه برنامه و سخنرانی می‌گذارند ولی حتی تندروترین افراد هم یک بار نگفتند که اعدام‌های سال ۶۷ چقدر خوب و عالی بود. به نظر من نفس اینکه حتی تندروترین جریانات جمهوی اسلامی هم سعی می‌کنند این را فراموش کنند، پنهان کنند و هیچ یادآوری از آن نشود و زیر فرش پنهانش می‌کنند، نشان می‌دهد که چقدر این کار درست و چقدر نادرست و غلط بوده است.

میترا شجاعی
میترا شجاعی روزنامه‌نگار
پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه

نمایش مطالب بیشتر