1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

اجلاس کپنهاگ، کنفرانسی که ناخشنودی به دنبال آورد • مصاحبه

۱۳۸۸ آذر ۲۸, شنبه

توافق‌نامه کنفرانس بین‌المللی آب و هوا در کپنهاگ بیش ازخشنودی، انتقاد و اعتراض به دنبال داشته است. چرا کنفرانس نتوانست موفق شود؟ دلایل ناکامی آن کدام‌ها هستند؟ آیا تلاش برای مهار گرمایش زمین متوقف خواهد شد؟

https://p.dw.com/p/L91C
«همین حالا عمل کنید، زندگی را نجات دهید»، ظاهراَ کنفرانس کپنهاگ به این خواست معترضان توجه چندانی نکرد
«همین حالا عمل کنید، زندگی را نجات دهید»، ظاهراَ کنفرانس کپنهاگ به این خواست معترضان توجه چندانی نکردعکس: AP

کنفرانس کپنهاگ پس از دو هفته با انتشار یک بیانیه به پایان رسید. این بیانیه بیش از آن که با استقبال روبرو شود، انتقاد و اعتراض به دنبال آورده است. چه عواملی باعث عدم موفقیت کنفرانس کپنهاگ شدند؟ نقش کشورهای مختلف در این زمینه چه بود؟ روند یا روندهای بعدی تلاش‌ها برای مهار و کاهش گرمایش زمین چه خواهند بود؟ برای پاسخ به این پرسش‌ها با همکارمان فرید وحیدی که تحولات کنفرانس کپنهاگ را دنبال کرده، گفت‌وگو کرده‌ایم.

دویچه وله: کنفرانس کپنهاگ از شکست کامل نجات پیدا کرد؛ ولی نتایج آن تا چه حد قابل اعتنا است؟

فرید وحیدی:

اگر نتیجه این کنفرانس را شکست ننامیم، می‌توان آن را یکی از نمونههای بیسابقهی عدم موفقیت یک کنفرانس بینالمللی در این سطح دانست، کنفرانسی که در آن ۱۲۰ تن از رهبران جهان شرکت میکنند، اما حداقل انتظارات را نمیتواند برآورده کند و با یک بیانیهی بسیار ضعیف به کار خود پایان میدهد.

این بیانیه چهار محور دارد که تنها نکتهی مهم آن این است، که گرمایش زمین باید تا سال ۲۱۰۰ در سطح دو درجه باقی بماند. منتها حتا در این مورد هم آمده است که «چون نظر دانشمندان این است، ما هم به آن توجه میکنیم»؛ یعنی صحبت بر سر آن نیست که این مساله را به عنوان یک مبنای واقعی و اساسی مورد توجه قرار بدهند.

در مورد مسایل دیگری نظیر این که برای محدود ماندن گرمایش زمین در این حد، هر کشوری چه وظیفهای بر عهده میگیرد و چقدر از گازهای گلخانهای خود را کاهش میدهد، هیچ کشوری تعهد معینی را نپذیرفت. برای رسیدن به این هدف باید تولید گازهای گلخانه‌ای تا سال ۲۰۵۰ در مجموع نصف شود و کشورهای صنتعی هم ۸۰ درصد از تولید این گازها بکاهند. ولی در بیانیه پایانی آنچه را هر کدام از کشورها اعلام کرده، همانطور در سند آوردهاند. از جمله این که اتحادیهی اروپا از کاهش ۲۰درصدی گازهای گلخانهای صحبت کرده است، امریکاییها ۱۴ تا ۱۷درصد را طرح کرده بودند و کشورهای دیگر مانند چین و … هم که اصلا صحبتی در این رابطه نکردند.

آیا تفاوتی هم در همین اعلام ‌آمادگی‌های داوطلبانه دیده می‌شود؟

تفاوت اساسی در این است که مبنای همین پیشنهاد داوطلبانه چه تاریخی باشد و بر اساس کدام مبنا این کار شروع شود، در این مورد نتیجهی واحدی گرفته نشده است. مثلا اروپا اعلام کرده که میخواهد گازهای گلخانهایاش را تا سال ۲۰۲۰ در قیاس با سال ۱۹۹۰ به میزان ۲۰درصد کاهش بدهد. در حالی که آمریکاییها میخواهند ۱۷درصد کاهش را در قیاس با سال ۲۰۰۵ پیش ببرند. به عبارتی کاهش گازهای گلخانهای آمریکا نسبت به سال ۱۹۹۰ بیش از سهدرصد نخواهد بود.

از این جهت، مقدار کاهشی که خود کشورها داوطلبانه پذیرفتهاند، اگر در سند بعدی نیز ذکر شود، آنقدر نیست که هدف محدود کردن گرمایش زمین به میزان دو درجه را محقق سازد.

نکات دیگر سند نهایی کنفرانس کپنهاگ کدام‌ها هستند و استقبال و انتقاد به آنها تا چه حد است؟

طی سه سال اخیر، از کنفرانس «بالی» که کنفرانس تدارکاتی کنفرانس کپنهاگ بود به این سو، همیشه صحبت از این بوده که کشورهای مختلف چه کمکهای مالیای را میتوانند بر عهده بگیرند تا کشورهایی که در معرض پیامدها و تهدیدهای گرمایش زمین هستند، بتوانند خود را برای مقابله با آنها آماده کنند.

میتوان گفت که کنفرانس از این جهت نیز با یک سری فرمولبندیهای ژله‌ای و غیرالزام‌آور به کار خود پایان داد و علیرغم این که قرار بود تا سال ۲۰۲۰ حدود ۱۰۰ میلیارد دلار در دسترس این کشورها قرار بگیرد، تصمیم گرفته شد ۳۰ میلیارد دلار تا سال ۲۰۱۲ در اختیار آنها قرار بگیرد و از سال ۲۰۲۰ نیز سالانه ۱۰۰ میلیارد دلار در صندوق ویژهای ذخیره شود.

اما در این مورد هم این که چه کشوری، چه سهمی را باید برعهده بگیرد، ناگفته مانده است و قرار شده این هزینهها مشترکا پرداخته شود. یعنی این که هیچ تعهدی برای هیچ کشوری ایجاد نمیکند.

تقصیر این نتیجهی اندک را باید بیشتر بر گردن چه کسی دانست؟

دو کشوری که بیش از همه در پیشرفت یا عدم پیشرفت این کنفرانس سهم داشتند، چین و آمریکا بودند. در ارتباط با امریکا، با توجه به روی کار آمدن اوباما و صحبتهای او در مبارزات انتخاباتیاش، انتظار میرفت که بیش از دولت آقای بوش همراهی کند، پیشگام شود و خود را به یک سری تعهدات در زمینهی کاهش گازهای گلخانهای مقید کند. ولی رویکرد امریکا در این کنفرانس، نشان داد که موانع عملی بیش از آن هستند که بتوان به صحبتهای قبلی آقای اوباما خوشبین بود.

در همین ماه‌های اخیر، شاهد بودیم که کنگرهی آمریکا چه فشاری میآورد که آمریکا تعهدی را در قبال مسائل مربوط به کاهش گرمایش زمین به عهده نگیرد. محافل تجاری و بازرگانی امریکا هم مخالفت‌هایی در همین راستا داشتند. تبلیغات تلویزیونی بسیار وسیعی هم در آمریکا علیه هرگونه طرحی که این کشور را به کاهش گازهای گلخانهای مقید کند، در جریان بود.

ضمن این که بحران اقتصادی نیز عملا وضعیت را متفاوت کرده است. طبیعتا اقتصادی مانند اقتصاد آمریکا که در حالت رکود قرار گرفته است، مایل نیست تعهداتی را بپذیرد که جلوی رشد اقتصادیاش را بگیرد. بیکاری در آمریکا، طی ۲۶ سال گذشته تا این حد بالا نبوده و در این ارتباط فشارها بر دولت اوباما بالا است و محبوبیت آقای اوباما به زیر ۵۰ درصد رسیده است. همچنین سال آینده، انتخابات کنگره در پیش است. همهی اینها دست به دست هم داد تا نتوانیم در این کنفرانس شاهد همان حداقلهایی باشیم که دولت آمریکا بعد از روی کار آمدن آقای اوباما از آنها سخن می‌گفت.

و مواضع چین چه نقشی در عدم موفقیت کنفرانس داشت؟

در مورد چین هم، اصولا چینیها هنوز حاضر نیستند بپذیرند که دیگر جزو کشورهای در حال توسعه نیستند و اولین کشور تولیده کنندهی گازهای گلخانهای شدهاند. گرچه این نسبت در قیاس با سرانه امریکا و به نسبت جمعیت چین، همچنان پایین است، ولی چینی‌ها هیچ تعهدی نیز ندادند.

آنها حتا به سختی حاضر شدند زیر بار تعهدی که خود پیشنهاد کرده بودند بروند. چین گفته بود که بهرهوری انرژی را بالا میبرد و در قبال هر دلاری که تولید ناخالص ملی کشور را بالا میبرد، سعی خواهد کرد گازهای گلخانهای را پایین بیاورد. اما باز هم راجع به مکانیسم کنترل این مساله از جانب جامعهی بینالمللی، بحث و جدلهای بسیاری بود و چینیها کمتر زیر بار این تعهدات رفتند.

از سوی دیگر، چینیها اصلا وارد این مسیر که برای کمک به کشورهای دیگر تعهد مالی بپذیرند نیز نشدند.

از این جهت میتوان گفت که بیش از همه چین و امریکا بودند که به عنوان ترمز عمل کردند. البته انتظار میرفت که اروپاییها تا حدی جدیتر در این کنفرانس برآمد کنند و حرکتهای گستردهتری را برای بهدنبال کشاندن امریکا و چین انجام بدهند. اما آنها نیز تا حدودی از این رویه دوری جستند.

علت عدم برآمد جدیتر اروپا را در چه میبینید؟

در خود کشورهای اروپایی نیز مقداری اختلافنظر وجود دارد؛ در حالی که کشورهای بزرگی مانند فرانسه و بهخصوص آلمان تلاش دارند کشورهای دیگر را به سطح اهداف تعیین شده، به خصوص ۲۰ تا ۳۰درصد کاهش گازهای گلخانهای بیاورند، باید در نظر گرفت که کشورهای کوچکتر و بهویژه کشورهای بخش شرقی اروپا، چنین اهدافی را کماکان بلندپروازانه میدانند. ضمن این که خود اروپا با بحران اقتصادیای که دچار آن شده است، مقداری تردید دارد که تا چه حد بتواند به این اهداف جامهی عمل بپوشاند.

منتها از سوی دیگر، وجدان محیط زیستی یا گروههای محیط زیستی در اروپا قویتر هستند و نگذاشتند اروپا دستکم از تعهدات و حرفهای قبلیاش عقب بنشیند. اما از این که بخواهد در این کنفرانس نقش فائقی ایفا کند؛ موتور بشود و آن را به جلو براند هم باز ماند.

ظاهرا سند پایانی کنفرانس، روند عادی تصویب را طی نکرده است. از نظر حقوقی چه وضعیتی پیدا خواهد کرد؟

میتوان گفت، این یکی از نکتههای «جالب» کنفرانس کپنهاگ بود که سند پایانی آن به حدی نارضایتی به بار آورده بود و بر سر آن توافق حاصل نشده بود که کنفرانس طبق آییننامه عمل نکرد و وارد تصویب بند بند آن نشد. کشورهای حاضر، صرفا تحت این عنوان که «ما با مفاد این سند آشنا شدیم»، نسبت به آن ابراز نظر کردند.

ابراز ملاحظهی سند هم به این خاطر بود که از شکست کامل کنفرانس جلوگیری شود و راه برای بهتر شدن کنفرانسهای سال آینده تا حدودی باز شود. ضمن این که با مبانیای که در این کنفرانس گذاشته شده که هیچ تعهدی حتی در مورد سند آتی داده نمیشود و حتا از صحبت در بارهی سندهای آتی و قید و بندهای آن خودداری میشود، بعید به نظر میرسد که حتا در کنفرانسهای آتی نیز شاهد سندهای بهتر و پیشرفتهای شایانی باشیم.

میتوان گفت که جامعهی بینالمللی باید حسرت پیمانی مانند پیمان «کیوتو» را بخورد که آنچنان پیمان درخشانی نبود. اما ظاهرا طی این سالها اگر در زمینه مبارزه با گرمایش جو زمین جامعه جهانی میلیمتر به میلیمتر جلو آمده بود، کنفرانس کپنهاگ، این پیشروی‌های کند را با یک عقب‌نشینی متری "کامل" کرد.

مخالفتهایی در ارتباط با سند پایانی کنفرانس مطرح شد؛ موضعگیری کشورهایی مانند ایران در این زمینه چه بود؟

بیشتر مخالفتها از جانب کشورهای ساحلی و کشورهای جزیرهای که بیش از همه در معرض عوارض و پیامدهای گازهای گلخانهای هستند و میترسند که بالا آمدن سطح دریاها یا سیل و طوفان، بیش از پیش حیات و مُماتشان را برهم بزند، صورت گرفت.

کشورهایی مانند ایران نیز با توجه به تدارک ضعیفی که برای شرکت در این کنفرانس داشتند و از سوی دیگر، آنطور که خود مقامات مسئول در ایران اعلام کردهاند، نتوانسته بودند از تمام امکانات و ظرفیتهای داخل استفاده کنند، فرد یا افرادی را در سطح کارشناسی به کنفرانس کپنهاگ بیاورند، علیرغم صحبتهای شداد و غلاظ آقای احمدینژاد، هیچ موضعی از طرف ایران راجع به سند پایانی و این که چه تغییری باید در آن داده شود، شنیده نشد.

در حالی که کشورهای بسیار کوچکتر از ایران نسبت به این سند واکنش نشان دادند و کار را به آنجا رساندند که سند نهایتا تصویب نشود و بیشتر به عنوان یک بیانیهی سیاسی انتشار پیدا کند. میتوان گفت، همانطور که انتظار میرفت، ایران و کشورهایی مانند ایران در بخش پایانی چنان برآمدی نداشتند.

اقدامات بعدی جامعهی بینالمللی در این زمینه چه خواهد بود؟

با توجه به عدم موفقیت کنفرانس کپنهاگ، بر خلاف انتظاری که از آن میرفت، همانطور که در سند پایانی نیز آمده است، باید بیش از پیش، چشم را به کنفرانس تابستان آینده در بُن یا دسامبر در مکزیک دوخت. باید دید در آنجا چه خواهند کرد و چقدر میتوانند سند را تدقیق و بیش از پیش تعهدآور و الزامآور کنند.

اما همانطور که گفته شد، با توجه به خود این سند و وضعیتی که در کنفرانس کپنهاگ پیش رفت، شرایط بینالمللی و مواضعی که امریکا و چین دارند، به نظر نمیرسد که کنفرانس سال آینده آنچنان دچار تغییر و تحول بشود و شاهد سند خیلی متفاوتی نسبت به سند کپنهاگ باشیم.

در حالی که از آن سو، خطر گرمایش زمین نیز تمام کرهی خاکی را در معرض تهدید قرار داده و معلوم نیست ابعاد و پیامدهای این فاجعه را، بدون اقدامات عملی، چگونه بتوان کنترل کرد.

مصاحبه‌گر: کیواندخت قهاری
تحریریه: بهرام محیی

پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه

نمایش مطالب بیشتر