1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

باورهاى خرافى و ریشه هاى خرافات

۱۳۸۶ فروردین ۳۱, جمعه

معلوم نیست این برداشت كه ایرانیان بعد از انقلاب خرافاتى تر شده اند، درست باشد. تنها شاید بتوان گفت باور هاى خرافى مانند سابق، به گروه معینى محدود نمى شود و فراگیر تر شده است.

https://p.dw.com/p/AHHT
عکس: ap

عده اى معتقدند خرافاتى تر شدن مردم به دلیل آن است كه اضطراب ها و ناامیدى هاى فردى یا اجتماعى بیشتر شده اند و افراد براى آرامش خود به خرافه روى میاورند.

تعریف خرافه در فرهنگ معین، سخن بیهوده، افسانه، حدیث باطل یا اسطوره نوشته شده است. بسیارى، ریشه خرافه را در ناتوانى انسان از توضیح و درك پدیده هاى طبیعى یا ناشناخته مى دانند. مثلا اعتقادى در قدیم بوده كه مردم فكر میكرده اند زلزله بخاطر این است كه غول خفته اى كه در زمین است، بیدار میشود. پس قربانى مى كرده اند تا دیو رضایت بدهد و باز هم بخوابد.

Furcht vor Freitag, dem 13. - ein Phänomen des 20. Jahrhunderts
عکس: dpa - Bildfunk

گو این كه دانش و آگاهى بشر اینك مى تواند پاسخى منطقى و عقلانى به بسیارى پدیده هاى قبلا مرموز بدهد اما نمى توان با قطعیت از جامعه اى یاد كرد كه در آن خرافه ریشه كن شده باشد. حتى توسعه یافته ترین جوامع صنعتى نیز، خرافه هایى دارند. مثلا برخى آلمانى ها مى گویند اگر سیزدهم ماه مصادف با روز جمعه شود، بدبیارى در راه است یا وقتى ماه كامل است، آدم هوایى مى شود...

صادق هدایت در دیباچه كتاب نیرنگستان مثال جالبى از رواج یك خرافه میزند: در بحبوحه جنگ جهانى اول، باورى شایع شد كه سه سیگار را نباید با یك كبریت آتش زد، چون نفر سوم خواهد مرد. منشا این حكایت كشته شدن سربازى در جبهه بود كه شب سیگار خود را بعنوان سومین نفر با یك كبریت روشن مى كند. هدایت مى نویسد: بعد معلوم شد این داستان را یك تاجر كبریت فروش میان مردم شهرت داده تا جنس خود را بیشتر بفروشد.

همه ما كما بیش در پیرامون خود سرچشمه برخى داستان ها و باورهاى خرافى را مى دانیم اما اساسا پیدا كردن ریشه و مبناى بسیارى خرافات كار ساده اى نیست. مثلا روشن نیست وحشت عمومى از عدد ۱۳ از كجا مى آید. در آمریكا یا اروپا، آسانسور برخى هتل ها یا شركت ها، دكمه ۱۳ ندارند.

Symbolbild Depression, Trauer, Angst, Neurose
عکس: Bilderbox

دكتر فرامرز قره باغى،استاد دانشگاه و روزنامه نگار ضمن گفتن این كه اصولا پژوهش متمركز و كاملى در باره خرافات و ریشه هاى آن در ایران صورت نگرفته، در مورد مطالعه شخصى خود روى این موضوع مى گوید:

«یكى از كارهایى كه من اواخر دهه شصت در ایران انجام دادم، تحقیقى تاریخى در باره اواخر دوره ساسانى، اوایل صفوى و دوره حاضر بود. این مطالعه نشان داد كه فشار ایدئولوژیك و حاكمیت ایدئولوژیك مى تواند باعث تشدید خرافات، عقب ماندگى تكنولوژیك و عقب ماندگى اجتماعى شود.»

یكى از اولین پرسش هایى كه هنگام بحث پیرامون باورهاى خرافى به ذهن میرسد، اینست كه آیا اعتقاد به خرافه به سواد، تحصیلات و موقعیت اجتماعى اقتصادى افراد ارتباط دارد؟ پاسخ دكتر قره باغى منفى است:

«همان گونه كه شایعه وقتى قوت میگیرد و رایج مىشود كه كانال انتشار اطلاعات و اخبار درست بسته شود، خرافات هم وقتى گسترده مى شود كه جلوى آگاهى و اطلاعات درست مردم گرفته شود. این ربطى به سواد و تحصیلات ندارد، زیرا یك واكنش عاطفى و روانى به حاكمیت ایدئولوژیك در جامعه است و مردم با روىآوردن به خرافه، خود را تخلیه مى كنند.»

Wahrsagerin mit Kristallkugel, Parapsychologie
عکس: dpa

اما در جوامع پیشرفته و غیر ایدئولوژیك هم خرافه وجود دارد. اروپایى هاى خرافاتى مى گویند از زیر نردبان نباید رد شد، چون شگون ندارد. گربه سیاه شوم است، در میهمانى نباید ۱۳ نفر را دعوت كرد، وگرنه دعوا مى شود... چرا در چنین جوامعى چنین باورهایى هست؟

«عصر روشنگرى، عصرتازه اى است. دوران روشنگرى و مدرنیته دوران بسیار نوپایی در برابر هزاران هزارسال تنهایى بشر در مقابل طبیعت وحشى و بیرحم است.انسان در برابر آذرخش، سیل، تاریكى، زلزله، حیوانات درنده و بسیارى نیروهاى دور و بر خود ناتوان بود و خود را تنها احساس مى كرد. این به مرور مبدل به یك ذخیره ژنتیكى در انسان شده و به این زودى از حافظه و ژن هاى فرهنگى ما پاك نمى شود. اینها رسوبات دوران تنهایى و هراس بشر در برابر طبیعت است. به این ترتیب غیرعادى نیست در جوامع صنعتى و فراصنعتى هم خرافه باشد اما بحث بر سر شدت و ضعف این باور هاست. در یك جامعه پیشرفته تر، خرافات مسلط نیست.»

دكتر قره باغى از رواج نگران كننده باورهاى خرافى در ایران امروز مى گوید. از فال برگ چنار:

«یك خانم بازنشسته اى از سایه روشن برگ چنار فال مى گرفت و خیلى هم موفق بود و پول درآورد. این خانم در پارك كار مى كرد. بخت باز مى كرد، طلسم مى شكست.»

این جامعه شناس یادآور مى شود كه بخلاف تصور معمول خانم ها از آقایان خرافاتى تر نیستند، بلكه زنها بیشتر از مردها این باور ها را بروز مى دهد در حالیكه مردها تودار تر هستند.

فرامرز قره باغى تاكید مى كند كه بسیارى از ایرانیان بى اعتقاد به این باورهاى خرافى، نگرانند كه خرافات، رفتارى نهادینه شود. او بى توجهى سیاستگزاران و بى تفاوتى مسئولان اجتماع به رواج خرافه را خطرناك توصیف مى كند:

«یك نمونه از این بى تفاوتى ها، داستان اول انقلاب است. انقلابیون محترم در سال ۵۷ به دنبال عكس آقاى خمینى در ماه مى گشتند. پارادوكس این است كه همه انقلابى بودند و انقلاب یك مفهوم مدرن بود و عكس آقاى خمینى در ماه یك مفهوم كاملا خرافى. این دو را نمى شد با هم جمع كرد اما هیچكس توضیح نداد و الان هم بعد از این همه سال هنوز در این مورد توضیحى از سوى كسانى كه راس امور هستند، داده نمى شود.»

دكتر فرامرز قره باغى نگران است كه عمیق تر شدن باور هاى خرافى، رواج رمالى و فال بینى، احضار ارواح و اجنه، جامعه را از درون با فروپاشى فرهنگى و ذهنى مواجه كند.

مهیندخت مصباح