1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

«در ساخت فیلم نباید به فکر جشنواره بود» • گپی با رفیع پیتز

۱۳۸۸ بهمن ۱۲, دوشنبه

رفیع پیتز، کارگردان ایرانی با فیلم «شکارچی» در بخش رقابتی برلیناله ۲۰۱۰ شرکت دارد. به گفته او سینمای ایران صرف نظر از دو جریان واقع‌گرا و فرمالیست، باید برای بقا حرف خود را بزند و کارگردان نیز باید آزادی عمل داشته باشد.

https://p.dw.com/p/Lo4l
رفیع پیتز: جشنواره‏ها هستند که به سینمای واقعی کمک می‏کنند؛ به سینمایی که شاید بدون جشنواره نتواند در ذهنیت مردم حضور داشته باشد.
رفیع پیتز: جشنواره‏ها هستند که به سینمای واقعی کمک می‏کنند؛ به سینمایی که شاید بدون جشنواره نتواند در ذهنیت مردم حضور داشته باشد.عکس: AP

دویچه‏وله: با توجه به تجربه‏ای که از جشنواره‏های فیلم در کشورهای دیگر دارید، جشنواره‏ی فیلم برلین را چگونه ارزیابی می‏کنید؟

رفیع پیتز: جشنواره‏ی برلین یکی از قوی‏ترین جشنواره‏های دنیا محسوب می‏شود و به نظر من، یکی از گرم‏ترین جشنواره‏ها است. با این که قدرت اقتصادی جشنواره بی‏نهایت زیاد است، اما هنوز حضور انسانی هم در آن وجود دارد. چه در رابطه‏اش با ببیننده و چه رابطه‏اش با انتخاب فیلم و نحوه‏ای که به سینما احترام می‏گذارند. خیلی جشنواره‏ی خوبی است.

چندین سال است که فیلم‏های ایرانی به طور مستمر در جشنواره‏ی برلین، به خصوص در بخش مسابقه حضور داشته‏اند. چه ارزیابی‏ای از وضعیت سینما در ایران دارید؟ و فکر می‏کنید موفقیت‏های پشت هم فیلم‏های ایرانی ادامه پیدا کند؟

امیدوارم سینمای ما ادامه پیدا کند. جایزه گرفتن جای خود، سینما هم جای خود. دلیل این که تاکید دارم که هنگام ساختن فیلم نباید به فکر جشنواره و یا جایزه بود، این است که به نظر من، سینما با صداقت می‏تواند جلو برود. صداقت هم نظر آن‏چنانی‏ای به جایزه ندارد. چه بسا که گاهی اوقات جوایز می‏توانند آدم را گمراه کنند. البته که کمک می‏کند. ولی من فکر می‏کنم، سینمای ما زمانی که داشت با خودش کار می‏کرد مطرح شد؛ زمانی که نه به فکر جشنوار بود و نه به فکر جایزه. در حال حاضر سینمای واقع‏گرای ما در دنیا بیشتر مطرح شده تا سینمای فرمالیست‏ ما. امیدوارم که سینمای فرمالیست‏مان هم مطرح شود. ما ماشاالله کارگردان کم نداریم، شخصیت‏های کارگردان‏های‏مان هم کاملا با هم متفاوت‏اند. هرقدر هم میان کارگردان‏ها تفاوت داشته باشیم، هرقدر دیدگاه‏هایمان با هم فرق کند، به نفع سینمای ما است. چون در این حالت سینما می‏تواند رشد کند و پیش برود. روزی که نقطه‏‏نظرات‏مان زیادی به هم نزدیک شود، برای سینما خطرناک خواهد بود. چون به این معنا است که چیز دیگری برای گفتن نداریم. تا الان هم فکر می‏کنم چه آقای فرهادی، چه کارگردان‏های مختلفی که آمده‏اند، بسیار با هم تفاوت داریم و این خیلی خوب است. چون سینمای‏مان چند رنگ می‏شود؛ یک رنگ نیست.

ولی حضور فیلم‏های ایرانی و سینماگران ایرانی در برلیناله یا در جشنواره‏های دیگر، انتظارات مشخصی را هم به وجود آورده است. تماشاگر آلمانی و خود برلیناله انتظار دارند که همیشه فیلم‏های خوب از ایران در این جشنواره شرکت کنند و به این شکل تعهدی هم روی دوش کارگردان‏ها، فیلم‏سازها و به طور کلی سینماگران ایرانی گذاشته شده است.

البته؛ هر مملکتی دلش می‏خواهد در این جشنواره حضور داشته باشد. چون جشنواره‏ی برلین یکی از قوی‏ترین جشنواره‏های دنیا است. در واقع ما کن، برلین و ونیز را داریم. حضور در این سه جشنواره که به آن‏ها «جشنواره‏های الف» می‏گویند، خیلی سخت است. همین‏ که آدم حضور داشته باشد، باعث افتخار می‏شود. ولی همان‏طور که گفتم، خیلی مهم است که در ساختن فیلم، فقط به فکر فیلم و به فکر سینما باشیم و امیدوار باشیم که سینما هم به فکر ما باشد. اما از اول ما هستیم که باید به فکر سینما باشیم. اگر آدم از اول به فکر جشنواره باشد، برای سینما خطرناک است. چه بسا که سینمای ما هم شاید از این بابت ضربه خورده باشد. قطعا جشنواره‏ها به ما کمک کرده‏اند که حضور داشته باشیم؛ قطعا انتخاب‏مان کرده‏اند که حضور داشته باشیم. امیدوارم سینمای‏مان ادامه داشته باشد. ولی به نظر من، سینمای ما فقط وقتی می‏تواند ادامه داشته باشد که بخواهد حرف خودش را بزند و زیر نظر کسی حرفی نزند. یعنی مورد دلخواه کارگردان بیان شود و به نحوه‏ی درست بیان شود. بعد امیدواریم که ادامه داشته باشد.

سینمای ایران در حال حاضر با مشکلات مشخصی روبرو است؟

در هر جای دنیا، فقط به ایران ربط ندارد، بالاخره وقتی شما فیلم می‏سازید، خصوصاً در سینمای هنری، به مشکل برمی‏خورید. چون با وضعیت اقتصادی امروز مشکلات زیاد است. این‏جاست که این جشنواره‏ها چون با اقتصاد سروکار ندارند، خیلی کمک می‏کنند. درست است که فروش فیلم برای‏شان مهم است، ولی جشنواره‏ها هستند که به سینمای واقعی کمک می‏کنند؛ به سینمایی که شاید بدون جشنواره نتواند در ذهنیت مردم حضور داشته باشد. سینمایی که شاید با ستاره‏ها جلو نمی‏رود، ولی با دلش جلو می‏رود. منظور این است که هرکجای دنیا، وقتی کارگردان می‏خواهد فیلم دلخواه‏اش را بسازد که شاید به تجارت ربطی نداشته باشد −چون این هم نباید تفکر فیلم‏ساز باشد− با شرایط سخت امروز روبرو می‏شود. امروز شرایط فیلم‏سازی نسبت به ۳۰ سال پیش، حتی ۲۰ و یا حتی ۱۰ سال پیش خیلی سخت‏تر شده است.

شما در سال ۲۰۰۹ در جمع هیات داوران بودید. نظرتان در باره‏ی فیلم‏های منتخب ایرانی در جشنواره ۲۰۰۹ چیست؟

در این‏جا سوءتفاهمی وجود دارد؛ من از بینندگان حاضر در جشنواره شنیدم و یا زمانی هم که فیلم «زمستان است» را این‏جا معرفی می‏کردیم، مطرح شد و فکر می‏کنند فیلم‏های ما به نحوی انتخاب شده که در آن صداقت نبوده است. این برداشت به نظر من کاملا غلط است و دل‏ام می‏خواهد نکته‏ای را در این مورد روشن کنم و آن این است که سینمای واقع‏گرای ما در دنیا مطرح است. سینمای واقع‏گرای ما نیز حدود ۲۰ سال پیش با آقای کیارستمی مطرح شد. سینمای خاصی هم هست؛ همان تعداد بیننده را در ایران دارد که در فرانسه یا در آلمان. ولی سوءتفاهمی که به وجود آمده، این است که مردم فکر می‏کنند این سینما، سینمای عام نیست. خُب، سینمای عام هم نیست. سینمای خاص است. اگر در ایران ۱۵۰هزار نفر به تماشای یک فیلم بروند، بیننده حساب نمی‏شوند و می‏گویند تعداد بیننده‏ها بسیار کم است و کسی فیلم را نمی‏بیند. اما اگر در فرانسه همان‏قدر بیننده داشته باشد، همه می‏گویند چقدر فوق‏العاده است. چقدر خوب ملت رفته‏اند و این فیلم را دیده‏اند. این سوءتفاهم‏ها وجود دارند؛ اما باید توجه کرد که سینمای واقع‏گرای ما مطرح است و در سینمای واقع‏گرای‏مان هم میان کارگردان‏ها بی‏نهایت تفاوت هست. از آقای کیارستمی تا آقای پناهی، آقای مخملباف، آقای مجیدی و آقای فرهادی، فیلم‏سازهای‏مان به هم ربط خاصی ندارند.

مصاحبه‌گر: شهرام اسلامی

تحریریه: شهرام احدی