1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

سرگذشت لهستانی‌ها در ایران؛ گفت‌وگو با یک ایران‌شناس لهستانی

۱۴۰۲ آذر ۲۷, دوشنبه

در روز ۶ دسامبر ۲۰۲۳ پروفسور آنا كراسنووُلسكا، ايران‌شناس مطرح درباره آوارگان لهستانی ساکن ایران در جریان جنگ دوم جهانی سخنرانی کرد. دویچه وله فارسی با او درباره این لهستانی‌ها بویژه بازتاب این موضوع در هنر گفت‌وگو کرد.

https://p.dw.com/p/4aHT1
آنا كراسنووُلسكا، ایران‌شناس برجسته لهستانی
آنا كراسنووُلسكا، ایران‌شناس برجسته لهستانیعکس: DW

دانشكده خاورشناسی دانشگاه فریدریش ویلهلم در شهر بن آلمان به سرپرستی پروفسور يوديت فايفِر بر آن است ايران‌شناسان برجسته جهان را به اين شهر دعوت و كار و آثارشان را به دانشجويان و دانش‌پژوهان معرفی كند.

خانم فايفِر در اين رابطه نخست از پروفسور آنا كراسنووُلسكا دعوت كرد تا درباره حضور لهستانی‌ها در هنر و ادبيات نوين فارسی سخن بگويد.

اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه‌ وله

آنا كراسنووُلسكا تا كنون چندين پژوهش درباره شاهنامه، اسطوره‌شناسی ايرانی و تاريخ ادبيات فارسی به زبان‌های لهستانی و انگليسی منتشر كرده است. او ديرزمانی سرپرست بخش ايران‌شناسی دانشگاه يوگی‌لونيان كراكوف در لهستان بوده و هنوز به پژوهش و ترجمه شاهنامه به زبان مادری‌اش مشغول است.

كراسنووُلسكا و سرگذشت لهستانی‌ها در ایران

در سه سال آخر جنگ جهانی دوم يعنی ۱۳۲۱ تا ۱۳۲۴ (۱۹۴۲ تا ۱۹۴۵ ميلادی) بيش از ۱۴۰ هزار لهستانی، اوكراينی و بِلاروسی توسط نيروهای اتحاد شوروی اسير و به بيگاری كشيده شده بودند. از ميان آنها بيشتر زنان و كودكانی كه از كارهای سخت ناتوان بودند به ايران فرستاده شدند.

شوروی‌ها و هواداران ايرانی‌شان همواره قلمداد می‌كردند كه اين آوارگان، راندگان نازی‌های آلمانی هستند كه خود به ايران پناه آورده‌اند. اين تصوير و تصور چنان غالب بود كه بيشتر نويسندگان ايرانی كه به اين موضوع پرداخته‌اند، از اين آوارگان به عنوان قربانيان نازی‌ها نام می‌برند. بزرگ علوی در داستان كوتاه يِرِنِچكا از يک دختر لهستانی می‌گويد كه خود را به قطاری رساند تا سرانجام از ايران سر درآورد.

خانم كراسنووُلسكا اين واقعيت تاريخی را تنها در دو رمان "خانه لهستانی‌ها" اثر مرجان شيرمحمدی (۱۳۹۶) و "تو به اصفهان باز خواهی گشت" نوشته مصطفی انصافی (۱۳۹۵) يافته است.

كراسنووُلسكا در گفت‌وگو با دویچه وله فارسی؛ داستان لهستانی‌ها در ایران

اسکندر آبادی، همكار بخش دویچه وله فارسی، با پروفسور كراسنووُلسكا در اين باره گفت‌وگو كرده است که در ادامه می‌خوانید.

 آثار برجسته شما بيشتر پيرامون شاهنامه‌اند. آيا برای گزينش و پرداختن به موضوع امشب انگيزه شخصی داشتيد؟

با درود و سپاس از استادانی كه مرا به اينجا دعوت كردند و تشكر از دويچه وله فارسی به خاطر اين گفت‌وگو.

اگرچه عمه بزرگ يعنی خواهر پدربزرگ من هم يكی از اين آوارگان بوده ولی انگيزه من بيشتر به اين خاطر است كه در كنار شاهنامه به بررسی ادبيات نوين ايران به ويژه جای پای مهاجران در اين ادبيات هم می‌پردازم.

آنا كراسنووُلسكا، ایران‌شناس برجسته لهستانی
آنا كراسنووُلسكا، ایران‌شناس برجسته لهستانیعکس: DW

نخست درباره پس‌زمينه اين موضوع باید بگویم؛ هيتلر كه با حمله به لهستان باعث آغاز جنگ جهانی دوم شد، شوروی‌ها هم از شرق به اين كشور تاختند و از آنجا كه با نازی‌ها پيمان "عدم تاخت متقابل" داشتند، سرزمين پهناوری را تصرف كردند و چندين هزار لهستانی، اوكراينی و بِلاروسی را اسير كردند و در سيبری و آسيای مركزی به بيگاری گرفتند.

از آنجا كه در سه سال پايان جنگ، بخش‌هايی از ايران را زير كنترل داشتند، ۱۴۰ هزار تن از آن اسيران را در اردوگاه‌هايی در انزلی، تهران و اصفهان و جاهای ديگر جا دادند. اگرچه پس از جنگ بيشتر اين آوارگان در سراسر جهان پراكنده شدند، اندكی از آنها هم در ايران ماندند، ازدواج كردند و گروهی دیگر هم ديگر نتوانستند هيچ خبری از خويشاوندانشان بگيرند.

اما چه شد كه تا ساليان دراز همگان می‌پنداشتند كه اين آوارگان قربانيان نازی‌ها هستند كه به شوروی و سرانجام ايران پناه آورده‌اند؟

نيروهای متفق كه عملا ايران را اشغال كرده بودند، اجازه نمی‌دادند كسی خبردار شود كه اين آوارگان چرا و از كجاها آمده‌اند. هواداران ايرانی شوروی هم می‌گفتند اينها قربانيان نازی‌ها هستند. در خود لهستان هم كمونيست‌های هوادار شوروی سر كار بودند و طبيعتا اجازه آشكار شدن واقعيت را نمی‌دادند. در واقع قرار بوده كه ارتشی‌های لهستانی از ايران به نيروهای متفق در غرب و آفريقای شمالی بپيوندند. در تهران يک اردوگاه نظامی داشتند و سه اردوگاه از خانواده‌های اين آوارگان كه اجازه خروج از آنجا را نداشتند.

جنگ كه به پايان رسيد، چه شد؟

 خب اينها را يا از جنوب ايران به جاهای ديگر پراكندند يا زمينی از خراسان به كشورهای ديگر مثلا به هند منتقل كردند.

در سخنرانی‌تان به جای پای اين آوارگان در ادبيات نوين فارسی پرداختيد. منظورتان دقيقا چيست؟

می‌خواستم بررسی كنم كه نويسندگان، اين آوارگان را چگونه در آثارشان بازتاب می‌دهند. در نخستين اينگونه داستان‌ها بزرگ علوی در "يِرِنِچكا" از يك دختر لهستانی می‌گويد كه از زندان نازی‌ها گريخته است. اين باور غير واقعی را نويسندگان ديگر ايرانی هم سرمشق گرفتند و تكرار كردند تا اين كه خسرو سينايی فيلم مستندی به نام "مرثيه گمشده" را در سال ۱۳۴۹ ساخت كه البته تازه در سال ۱۳۶۲ كامل شد و بر صحنه رفت.

او همچنين يک فيلم داستانی با عنوان "يار در خانه" ساخت كه باز به همين موضوع می‌پردازد و از واقعيت آوارگان لهستانی و بيگاری‌شان در سيبری پرده برمی‌دارد.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

پس از آن چند تاريخ‌نگار هم به اين مسأله پرداختند تا سرانجام دو رمان منتشر شد كه يک تصوير درست و واقعی از لهستانی‌هايی كه در ايران ماندند، به دست می‌دهند.

شما نخست از رمان "تو به اصفهان باز خواهی گشت" اثر مصطفی انصافی نام برديد. ويژگی اين اثر چيست؟

اين داستان بيشتر بازتاب گفت‌وگويی است كه همسر ايرانی خانم هِلِنا ستِلماك با او كرده و به چاپ رسانده است. در اينجا ما از طريق زندگی و تعريف‌های اين زن به زندگی هم‌ميهنانش در ايران هم پی می‌بريم.

و كتاب "خانه لهستانی‌ها" اثر مرجان شيرمحمدی؟

دقيقا. ايشان از "مادام" می‌گويد و گذشته پرفراز و نشيب او.

به نظر شما چرا اين موضوع كه می‌توانست درونمايه داستان‌های بسيار و جالب باشد، اينقدر دير كشف شده؟

بی‌گمان يک عامل، حزب توده و روشنفكران هوادار آن بوده‌اند. دليل ديگر هم اين است كه ايرانی‌ها علاقه چندانی به تاريخ اروپای شرقی ندارند. آنها بيشتر به تاريخ خودشان می‌پردازند و اگر به تاريخ‌ سرزمين‌های ديگر نظری كنند بيشتر به آمريكا و اروپای غربی است.

 

اسکندر آبادی روزنامه‌نگار، مترجم و نوازنده ساکن آلمان