1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

«فریاد زدن بغضی گره خورده در گلو» • گپی با آرش سبحانی

شهرام احدی۱۳۸۸ اسفند ۲۷, پنجشنبه

گروه پرطرفدار کیوسک برای انجام چند برنامه در انگلیس و هلند راهی اروپا شده است. آرش سبحانی ترانه‌سرا و خواننده کیوسک در گفت‌وگو با دویچه وله از موسیقی و جنبش سبز و نیز معضلات ترانه‌سرایی در این دوران پیچیده می‌گوید.

https://p.dw.com/p/MWCJ
آرش سبحانی در کنسرت گروه کیوسک در بن
آرش سبحانی در کنسرت گروه کیوسک در بنعکس: DW
دویچه وله: بعد از انتشار آلبوم سومتان، شما قرار بود روی آلبوم جدیدی کارکنید که مصادف شد با حوادثی که بعد از انتخابات ریاست جمهوری در ایران اتفاق افتاد و گویا روی کار شما هم به شکلی تاثیر گذاشت؟

آرش سبحانی: روی کار کی تاثیر نگذاشت! درست است، متاسفانه همه‌ی ایرانی‌ها به نوعی درگیر آن بودند. کسانی که در ایران بودند با شدت بیشتری. در خارج از کشور هم همین‌طور. خیلی‌ها را می‌شناختم که تصمیم داشتند به ایران برگردند که با این اتفاقات برنامه‌ی همه به‌هم ریخت.

یکی از ویژگی‌های کیوسک همین بعد اجتماعی در ترانه‌های گروه است. وقایع ایران از این لحاظ روی کار گروه، به ویژه تو که متن ترانه‌ها را می‌نویسی، چه تاثیری گذاشته است؟

اگر بخواهی صرفاً به عنوان آهنگساز به آن نگاه کنی، خیلی حساس است. در بحبوحه‌ی داستان، زمانی که مردم در خیابان بودند و این اتفاقات می‌افتاد، بغضی توی گلویت هست، می‌خواهی دادی بزنی و می‌خواهی کاری بکنی. اما از یک طرف دستهایت هم بسته است و هیچکاری نمیتوانی انجام بدهی. اگر بخواهی آهنگی بسازی که خیلی احساسی باشد، فکر می‌کنی ممکن است بعداً پشیمان بشوی.

انگار در حالت جوزده‌ای این کار را ساخته‌ای؟

از یک طرف می‌خواستم احساسی نباشم و از طرف دیگر هم باید به این قضایا واکنش نشان بدهی. به این دلیل، به نظر من، حس خیلی پیچیده‌ای بود. نمیشد هیچ‌ طوری بیانش کرد. در آن حال و شرایط حتی فکر کردن به این موضوع هم مقداری عبث به‌نظر می‌رسد. با وجود خبرهایی که داری از ایران می‌شنوی، فیلمها و عکس‌هایی که روی یوتیوب میبینی، اصلا فکر کردن به این که چگونه آهنگ بسازی، مسخره است. ولی فکر میکنم در آهنگ "دشت سبز" که اسم آن را "ائتلاف جوراسی پارک" گذاشتیم، مقدار زیادی توانستم خودم را خالی کنم؛ بدون این که به کسی فحش داده و خیلی احساسی برخورد کرده باشم. از آن موقع، یکی دو کار دیگر هم داشته‌ایم، منتها جایی اجرا نکرده‌ایم. ولی مقداری پیچیده است.

آیا جنبش سبز اساسا برای خودش موسیقی‌ای دارد؟

اتفاقاً چند روز پیش داشتم با یکی از دوستان‌ام در باره‌ی این موضوع صحبت می‌کرد. به نظر من این جنبش موسیقی خاص خودش را ندارد و خوب هم هست که ندارد. چون یک جنبش ملی و فراگیر است، بدون این که بخواهد پشتوانه‌ی ایدئولوژیک داشته باشد. برای همین شعارگونه نبود و برای همین موسیقیای هم مخصوص آن اجرا نشد، مثلا مانند زمان چریکهای فدایی خلق که تیپ موسیقی خودشان را داشتنند. بزرگترین اتفاقی که از نظر موسیقایی برای جنبش سبزافتاد، این بود که استاد شجریان آمد وسط و همان آهنگ "مرغ سحر" دوباره زنده شد و همین نشان داد که معنای کل جنبش چیست. کل قضیه داستان مشروطه است که هنوز دنبال آن هستیم. یعنی ۱۰۰ سال با همین آهنگ دوباره تکرار شد. هنوز هم همان ترانه است؛ همه را شامل می‌شود.

ترانه‌های قدیمی‌ات را که می‌گفتی در ایران بودی. یعنی غیر از آلبوم آخر، هنگام ساختن خیلی از ترانه‌هایت در همان جو ایران بودی و خیلی چیزها را لمس کرده بودی. این بار سخت نبود که بخواهی ترانه بگویی و کانال ارتباطی‌ات، یوتیوب، اینترنت و دیگر رسانه‌ها باشد؟

فقط به این کانال‌ها محدود نمی‌شد. بالاخره مانند دیگران با خیلی از دوستان و آشنایان در ایران در تماس هستم. ولی درست است، خیلی فرق دارد و کاملا تاثیر می‌گذارد. اما از یک طرف، وقتی حتی غیرایرانی‌ها هم برای ایرانی‌ها می‌خوانند، نشان می‌دهد که مساله بیشتر انسانی است و فرای ملیت و این حرفها قرار می‌گیرد. برای ایرانی‌ها خیلی دردآور است، ولی برای انسانیت هم دردآور است. مثل زلزله‌ا‌ی می‌ماند که در هاییتی آمد؛ یک فاجعه‌ی جهانی بود. اتفاقی که در ایران افتاد، به نظر من، ضربه‌ی بزرگی به کل بشریت بود و طول می‌کشد که مردم ابعاد این فاجعه را درک کنند.

در این مدت خودت شخصا تا چه اندازه فعال بودی؟ یا این که کلاً با گروه خیلی کارها را انجام می‌دادی؟ فکر می‌کنم، بقیه‌ی بچه‌ها و همین‌‌طور تو، مشغله‌ی کاری هم دارید و با توجه به این که جاهای مختلفی زندگی می‌کنید، خیلی راحت نیست که بتوان تمام گروه را برای حضور فعال در پشتیبانی از این جنبش بسیج کرد.

من شخصاً تاجایی که توانسته‌ام، جایی نبوده که نروم و برنامه‌ای نبوده که نه بگویم. دانشجویان در اینجا خیلی فعال بودند و کمک می‌کردند. عمده‌ترین آن هم تلاشی بود که در کالیفرنیا انجام دادیم و سعی کردیم برای رفتن دانشجویان به نیویورک و شرکت در تجمع اعتراضی جلوی سازمان ملل، هنگام حضور هیأت ایرانی در آنجا، مقداری پول جمع‌آوری کنیم. منتها به خاطر این که می‌خواستیم پول جمع کنیم، نمی‌توانستیم همه‌ی گروه را با توجه به هزینه‌ای که داشت خیلی به این طرف و آن طرف ببریم.

چهارمین آلبوم کیوسک به چه ترتیب خواهد بود؟

برای آلبوم جدیدمان برنامه داریم که اجرای‌مان توأم با تولید و نمایش یک ویدئو باشد و داستان داشته باشد. یعنی فقط اجرای موسیقی نباشد. قصه‌ای را تعریف کنیم. قرار است تا سپتامبر آلبوم و ویدئو هر دو آماده شده باشند.

یعنی در کار جدیدتان یک بعد تصویری هم وارد شده است؟

بله و مخصوصاً در اجراها. در اجراهای زنده، دیگر نمی‌خواهیم فقط یک کنسرت بدهیم، میخواهیم مردم را از لحاظ اجرا هم درگیر کنیم. در کنار موسیقی، اجرا هم خواهیم داشت که بسته به مورد مشخص میتواند رقص، کار تصویری و بسیاری عناصر دیگر باشد. روی این اجراها هم هرچه که باشد، داریم کار میکنیم و امیدواریم تا سپتامبر آماده بشود.

آیا این گرایش تازه و جنبه‌ی چند رسانه‌ای در ترانه‌سرایی تو هم تاثیر می‌گذارد که چگونه متن شعرها را بگویی؟

۱۰۰درصد؛ چون به عنوان یک تیم داریم روی هر کدام از این آهنگ‌ها فکر می‌کنیم. می‌خواهیم کل آلبوم یک تم داشته باشد و از جایی شروع و در جایی تمام شود. البته از آهنگ‌های قبلی‌مان هم برای کل این اجرا داریم کمک می‌گیریم.

این است که داریم نگاه می‌کنیم، کجاهای قصه‌ای که می‌خواهیم تعریف کنیم خالی است، جاهای خالی را پر کنیم و یا کجاها ضعیف است، آنها را قوی کنیم. تصویرهایی هم که می‌خواهیم بسازیم باید با سرعت و تنظیم آهنگها هماهنگی داشته باشند و روی خود آهنگ‌ها هم تاثیر می‌گذارند.

از لحاظ موسیقی طوری نیست که بخواهیم بگوییم سبک خیلی جدیدی را آزمایش کنید؟ مثلا در آلبوم آخرتان حتی تانگو هم داشتید و از لحاظ موسیقی، نمی‌خواهم بگویم آزمایش، اما سعی کرده بودید کار را کمی متنوع کنید.

اتفاقاً درست می‌گویی؛ آزمایش در مورد آلبوم قبلی مصداق دارد که به نظر من، خیلی جاها هم جواب داد. در آلبوم جدیدمان فکر می‌کنم خیلی پخته‌تر شده‌ایم و صدایی که داریم درست می‌کنیم، شاید خیلی شبیه آلبوم‌های قبلی نباشد. ولی خیلی یاد گرفتیم؛ مخصوصا از آلبوم سوم.

مصاحبه‌گر: شهرام احدی

تحریریه: فرید وحیدی

پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه